گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ اصلاح طلبان از زمان انتخابات ریاست جمهوری 92 که عارف را در یک حرکت تاکتیکی، فدای روحانی کردند در انتظار چیدن میوهی درختی که کاشتند، نشسته بودند! آنها که در سال 88 به نتایج رای 85 درصدی مردم تمکین نکردند و انتخابات مجلس نهم را تحریم کرده بودند، این بار دست از پا درازتر با پذیرش روندهای قانونی کشور به سازوکار انتخابات برگشته بودند و چاره ای جز ترجیح روحانی بر عارف برای خود نمی دیدند.
با این حال عارف برای بسیاری از آنها گزینه ای اصیل به شمار نمی رفت و همان ایام بسیاری افراد سرشناس اصلاح طلب، او را اصلاح طلب بدلی و تقلبی نامیدند. با انتخاب روحانی به عنوان رئیس جمهور منتخب، در فضای مبهم روزهای ابتدایی دولت تدبیر و امید، اصلاح طلبان سعی کردند با ایجاد فضای روانی سنگین، پیروزی روحانی را پیروزی خود قلمداد کنند و فضا را برای تصمیم گیری مستقل دولت تنگ و تنگ تر کنند.
روحانی اما از روزهای ابتدایی دولت برای مقابله با فضای سنگین رسانه ای اصلاح طلبان مکرراً در نشست های خبری اعلام کرد: «دولت وامدار هیچ حزب و گروهی نیست». اظهاراتی که موجبات تشویش و عصبانیت اصلاح طلبان را فراهم می کرد. چندی پس از موضع گیری های قاطع روحانی در برابر این تاکتیک شناخته شده اصلاح طلبان، آنها تصمیم گرفتند زمین بازی را آرام آرام عوض کرده و به تدریج نوع برخورد خود با دولت را تغییر دهند.
آنها که خود را در جنگ رسانه ای علیه دولت، بازنده می دیدند به تدریج رنگ عوض کردند و به سمت ایراد انتقادهای گاه و بیگاه از دولت خیز برداشتند. سیاست یکی به نعل و یکی به میخ اصلاح طلبان اما چندان دوام نیاورد و با مقاومت دولت روحانی در برابر سهم خواهی های آنها، به قولی شمشیر را از رو بستند و صریحاً به انتقاد از رویکردهای مبنایی دولت مشغول شدند.
آنها که از تعویض اصلاح طلبی بدلی چون عارف با روحانی، به بیشتر از تصاحب چند وزارتخانه چشم دوخته بودند، اینک سرخورده و عصبانی به تهدید دولت پرداختند. سعید حجاریان به عنوان فردی که حنجره ی این جریان شناخته می شود، در پیامی که رنگ و بوی تهدید داشت به دولت روحانی یادآوری کرد که: «اصلاح طلبان ستون فقرات دولت یازدهم هستند و اگر اصلاح طلبان بشکنند، دولت روحانی نیز خواهد شکست!». اظهارنظری که با واکنش صاحبنظران فضای سیاسی کشور روبرو شد و دکتر پرویز امینی، اصلاح طلبان را نه ستون فقرات، که آپاندیس دولت دانست!
حجاریان در جایی دیگر دوباره سیاست یکی به نعل و یکی به میخ را انتخاب می کند و این بار با لحنی آرام تر که بوی تقاضا از آن به مشام می رسد، می گوید: «اصلاح طلبان حاضرند دندانه های کلید روحانی باشند». تعبیری که بازهم با واکنش روبرو و اینچنین تفسیر شد که "دندانه" کلید یعنی کل کلید!
چندی بعد ابراهیم اصغرزاده در مصاحبه با روزنامه قانون، مجدداً پرده از نارضایتی اصلاح طلبان از دولت روحانی برمی دارد و در اظهار نظری توهین آمیز، دولت یازدهم را رحم اجاره ای خود و دوستان اصلاح طلبش دانست!
عارف که فردی معتدل در جریان اصلاح طلب به حساب می آید و به نظر بسیاری از تحلیلگران سیاسی، در جریان انتخابات ریاست جمهوری اخیر، چوب دو سر طلا شده بود، نیز به جرگه ی یاران تندرو خود پیوست و در مصاحبه ای با یکی از روزنامه های زنجیره ای از ناراحتی خود از دولت پرده برداشت و گفت: «انتظار داشتم روحانی از من مشورت بگیرد!».
عارف که شاید تصور می کرد با استعفا از رقابت ریاست جمهوری، جایگاه معاون اولی اش در دولت خاتمی، در دولت روحانی احیا خواهد شد، نتوانست عصبانیت خود را از بی اعتنایی روحانی پنهان کند.
روحیه تمامیت خواهی اصلاح طلبان البته به اینها محصور نشد و در نشریات پرشمار خود، دستور کار تحمیل فشار روانی بر دولت برای برگزیدن دوستان خود در پست های مدیریتی را با جدیت هرچه تمام تر ادامه دادند. آنها که بارها نشان داده اند به هیچ یک از قواعد دموکراسی پایبند نیستند -مگر اینکه به نفع آنها باشد!- و اعتقاد راسخی به تغییر اتوبوسی مدیران در جهت منافع حزبی خود دارند، این روزها ذره بین به دست به دنبال اندک مدیران باقیمانده از دولت های نهم و دهم در ساختار دولت یازدهم می چرخند! و این مسئله را با افتخار در نشریات خود فریاد می زنند!
نشریه صدا به سردبیری سعید لیلاز به عنوان یکی از اهرم های فشار روانی اصلاح طلبان بر دولت، در شماره اخیر خود پرونده ای ویژه را به این موضوع اختصاص داده است. این نشریه اصلاح طلب عکس و تیتر روی جلد خود را نیز با افتخار تمام به این مسئله اختصاص داده است. مسئله ای که نشان دهنده اهمیت مضاعف این موضوع در نظر اصلاح طلبان و از طرفی نمادی از زیاده خواهی این جریان متشتت و چندپاره است.
این نشریه اصلاح طلب ابتدا کلیت دولت روحانی را آماج حملات خود قرار می دهد و می نویسد: «دولت روحانی را می توان ژلاتینی ترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی ایران دانست. فقدان تیم سیاسی منسجم و فقدان مشخصه های سلبی و ایجابی که نیروها را حول محور این مشخصه ها متمرکز کند، باعث شکل گیری دولتی ناهمگن شده است».
نویسنده سپس منظور خود از ناهمگن بودن دولت را توضیح می دهد و در این راستا، وزیر کشور را به علت داشتن گرایشات اصولگرایی به شدت مورد حمله قرار می دهد و می نویسد: «نزدیک شدن به انتخابات مجلس دهم و اختیارات گسترده فرمانداران و استانداران در این حوزه، از دلایل اصلی دلخوری اصلاح طلبان! از وزارت کشور بوده است».
نویسنده سپس به بررسی مدیران سه استان فارس، خراسان رضوی و تهران پرداخته است و وجود یکی دو مدیر اصولگرا را در تمامی زیرمجموعه های این استان ها برنمی تابد. از محتوای این نوشته چنین استنباط می شود که گویا دولت؛ ملک طلق اصلاح طلبان است و وزرای ژلاتینی ترین دولت تارخ جمهوری اسلامی! باید هیچ اختیاری در حوزه مدیریتی خود نداشته باشند الا با رضایت اصلاح طلبان!
این نشریه اصلاح طلب در بخش دیگری از این پرونده، به وزرای اقتصاد و نیرو نیز به خاطر استفاده از تنها یک! مدیر دولت قبل در ساختار وزارتخانه شان می تازد و مطلبی را با عنوان «آنها که نرفتند!»، به این موضوع اختصاص داده است.
در بخش های دیگر این پرونده که به ژلانیتی ترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی! اختصاص داده شده، در مطلبی با عنوان «در بدنه وزارت علوم چه می گذرد؟» به عمکلرد فرهادی در انتصابات حوزه ی تحت مدیریتش! انتقادات شدیدی وارد شده است.
روحیه تمامیت خواه اصلاح طلبان تندرو فعال در این نشریه نوپا، از این هم فراتر رفته و در ادامه به تخطئه ی عملکرد دوست اصلاح طلب خود در وزارت کار می پردازند!
بررسی مواضع اصلاح طلبان در دیگر نشریات زنجیره ای و بازخوانی سابقه ی تاریخی آنها موید این مطلب است که تمامیت خواهی و مدیریت حزبی و شبه دیکتاتوری، همواره مورد حمایت این افراد روشنفکرنما بوده و به عبارتی دیگر، درد بی درمان اصلاح طلبان است!