به گزارش گروه فرهنگی«خبرگزاری دانشجو»،بیان معارف مولوی و اشارات آن به حقایق عالم هستی از نکاتی است که در بسیاری از مواجهات با فرهنگ تشیع کمتر دیده میشود. این مساله به نوعی موجب مهجوریت معارف اصیل و نابی است که در کلمات ائمه طاهرین به آن ها اشاره شده است. صحیفه سجادیه یکی از نابترین و در عین حال مهجورترین منابع معارفی در شناخت حقایقی است که منحصراً در منابع آموزههای وحیانی-اوصیایی آمده است.
اهمیت صحیفه سجادیه تا جایی است که بسیاری از بزرگان تعابیر بسیار بلندی برای توصیف آن به کار برده اند. بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی درباره این کتاب عظیم می فرماید:
صحیفه کامله سجادیه، نمونه کامل قرآن صاعد است و از بزرگ ترین مناجات عرفانی در خلوتگاه انس است... آن کتابی است الهی که از سرچشمه نور الله نشأت گرفته و طریقه سلوک اولیای بزرگ و اوصیای عظیم الشأن را به اصحاب خلوتگاه الهی می آموزد. کتاب شریفی است که سبک بیان معارف الهیه اصحاب معرفت را چون سبک قرآن کریم، بدون تکلف الفاظ در شیوه دعا و مناجات برای تشنگان معرفت الهیه بیان می کند. این کتاب مقدس، چون قرآن کریم، سفره الهی است که در آن، همه گونه نعمت موجود است و هرکس به مقدار اشتهای خود از آن استفاده می کند. این کتاب، همچون قرآن کریم، ادقّ معارف غیبی که از تجلّیات الهی در ملک و ملکوت و جبروت و لاهوت و ما فوق آن، حاصل می شود... به شیوه خاص خود قطراتی از دریای بیکران عرفان خود می چشاند و آنان را محو و نابود میکند و به مقام فنا می رساند.
از دیگر وجوه مهجوریت این منبع گرانبهای معارف اصیل الهی عدم شناسندن این اثر به عنوان یکی از شناسنامه های حقیقت اسلام است. این مساله تا جایی است که تصور می رود اگر این منبع عظیم برای شناساندن اوج معارف تشیع به فرق اسلامی و دیگر مذاهب و مکاتب و ادیان ارائه شود نتیجه ای جز اقرار بزرگان این مکاتب بر عظمت این کتاب و صاحب آن در پی نخواهد داشت.
آیت الله مرعشی نجفی طی خاطره ای در این باره نقل میکند: در سال 1353 نسخهای از صحیفه شریفه را برای مطالعه علامه معاصر شیخ جوهری صاحب تفسیر طنطاوی معروف (مفتی اسکندریه) فرستادم. آن بزرگوار دریافت کتاب را اعلام کرد و در برابر آن هدیه از من تشکر کرد و درباره آن مدحی سرشار و ثنایی بسیار نوشت. تا آنجا که گفت این از بدبختی ما است که تا کنون به این گرانبها ی جاوید از میراثهای نبوت و اهل بیت دست نیافته بودیم و من هر چه در آن مینگرم آن را فوق کلام مخلوق و دون کلام خالق مییابم. سپس علامه جوهری طنطاوی از من سوال کرد که آیا تا کنون کسی از علمای اسلامی شرحی بر آن نوشته است؟ من در پاسخ آن شارحینی را که میشناختم نام بردم و کتاب ریاض السالکین تالیف سید علی خان را به ایشان تقدیم کردم. معظم له در جواب نوشت که من مصمم و آمادهام که بر این صحیفه گرامی شرحی بنویسم۱
[1] به نقل از مقدمه ترجمه صحیفه سجادیه صدر الدین بلاغی ص30