گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو-نسیم حسینی، خاورمیانه در سالهای اخیر و با شروع بیداری اسلامی، فراز و نشیبهای بسیاری را از سر گذرانده است. ایجاد ائتلافها و تغییر در صف بندی کشورها با توجه به تحولات، گاه تا جابه جایی مرزها پیش رفته اما هر بار متغیر جدیدی اوضاع را دگرگون کرده است. در حالی که منطقه درگیر بحث تروریسم در عراق و سوریه بود، عربستان با چراغ سبز آمریکا به یمن حمله کرد. ریاض امیدوار بود بتواند با پشتوانه مالی و نظامی گستردهای که داشت، در کمتر از یک ماه ساختار سیاسی صنعا را تغییر دهد. اما واکنش قدرتمندانه انصارالله و هم پیمانی با علی عبدالله، و همچنین همراهی مردم، روند جنگ را عوض کرد. این شرایط تا جایی پیش رفت که پس از گذشت نزدیک به دو سال از شروع مبارزه، آل سعود از امکان مذاکره برای پایان بخشیدن به این جنگ سخن گفت.
قبول شکست
در همین زمان تروریستهای مورد حمایت عربستان، قطر و ترکیه با شکستهای بزرگی در سوریه و عراق روبرو شدند، تا جایی که آمریکا و متحدان غربیاش برای جلوگیری از تغییر مناسبات و ارتقا جایگاه محور مقاومت در خاورمیانه از شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل برای تصویب قطع نامههای ضد سوری استفاده کردند.
در ادامه افزایش فشارهای سیاسی علیه محور مقاومت و ایران، ترزا می، نخست وزیر انگلیس، در سفری به بحرین و حضور در سی و هفتمین نشست شورای همکاری خلیج فارس امنیت کشورهای این حوزه را گره خورده به امنیت لندن دانست و تاکید کرد ایران تهدید کننده منطقه است. در این سفر همچنین تقویت همکاریهای نظامی و امنیتی انگلیس با اعراب خلیج فارس در دستور کار قرار گرفت.
این در شرایطی بود که عربستان تلاش داشت تا با تبدیل وضعیت شورای همکاری به اتحادیه، جبهه ضد ایران را مستحکم تر کند. زیرا به زعم مقامات ریاض تحولات در یمن، سوریه و عراق به سمتی پیش رفت که قدرت استراتژیک و نفوذ تهران را بیشتر کرد. با این حال روند امور حتی در میان اعضای شورای همکاری بهگونهای پیش نرفت که سعودی ها انتظار داشتند.
آل سعودی که دیگر پدرخوانده نیست
اولین مخالفت از سوی عمان مطرح شد. مقامات این کشور اعلام کردند اگر عربستان بخواهد شورا را تبدیل به اتحادیه کند، از این سازمان خارج خواهند شد. این مقاومت با توجه به سابقه عدم همراهی ریاض در ائتلاف نظامی علیه یمن، زنگ خطری را برای آل سعود به صدا در آورد.عربستان نگران بود که بهبود روابط ایران و عمان قدرت مانور این کشور را بیش از پیش کم کند.
اما این پایان ماجرا نبود. زیرا شیخ صباح الاحمد، امیر کویت در نشست منامه نیز خواستار انجام گفت و گوهای سازنده با ایران بر اساس احترام متقابل و عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر با هدف تقویت ثبات منطقهای شد. پس از این اظهارات خالد الجارالله، معاون وزیر امور خارجه کویت تصریح کرد: «کویت به نیابت از شورای همکاری خلیج فارس مذاکرات با طرف ایرانی را آغاز کرده هرچند که هنوز زمان مشخصی برای اجرای ملاقاتهای دو جانبه تعیین نشده است.»
با این حال بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت خارجه، در پاسخ به خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجو ضمن استقبال از پیشنهاد مذاکرات کویت گفت: «اینکه کویت تا چه اندازه میتواند نمایندگی شورای همکاری کشورهای خلیج فارس یا سایر کشورها را هم داشته باشد بی اطلاع هستم.»
نکته قابل تامل در موضع گیری اخیر کویت برای گفتگو با ایران، تضاد این سیاست با برنامههای عربستان در منطقه دیده میشود. زیرا ریاض پس از توافق هستهای، لغو تحریمهای بینالمللی علیه ایران و تحولات میدانی منطقه، رویکردی تقابلی با ایران را در پیش گرفته است. در این رابطه حسن هانی زاده، کارشناس مسائل عرب، در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجو نیز تصریح کرد: «به نظر نمیرسد سخنان رهبران کویت در هماهنگی با عربستان باشد. زیرا آل سعود درصدد تعامل نیست و اتفاقا سیاستهای اخیر این کشور در راستای بسیج اعضای شورای همکاری علیه ایران است.»
ضرورت مذاکره
وی همچنین افزود: « سیاستهای کویت در قبال ایران فراز و فرودهای زیادی داشته است. این کشور هر زمان با عربستان مشکل داشته به سمت ایران گرایش یافته و از این رو تضمینی برای اجرایی شدن این پیشنهاد وجود ندارد. زیرا با بهبود مناسبات ریاض و کویت ممکن است این طرح عقیم بماند. از طرفی گروهها و اشخاص افراطی پارلمان کویت موانع جدی در مسیر گفتگو با ایران هستند.»
اما واقعیات خاورمیانه و افزایش تنشها که بدگمانیها و تبلیغات سوء بر شدت آن افزوده است، نیازمند نشستن کشورهای منطقه حول یک میز و گفتگو بر سر موضوعات است. در اوضاع کنونی منطقه بیش از هر زمان دیگری به همگرایی و اتخاذ مواضع و دیدگاههای مشترک در مقابل چالشها و تهدیدات داخلی و خارجی نیاز دارد. از همین رو سید هادی افقهی، کارشناس مسائل خاورمیانه، در پاسخ به خبرنگار خبرگزاری دانشجو تجربه مذاکرات هستهای را الگویی برای رفع سوتفاهمات میان کشورهای منطقه دانست و تاکید کرد: «تفاوت مذهبی و قومی یک مساله طبیعی است. چنانکه در اروپا هم همین تفاوت مذهب وجود دارد اما از طریق مذاکره توانستند به اتحادیه دست یابند. ما توانستیم با کشورهای که از لحاظ دینی، جغرافیایی و تاریخ هیچ اشتراکی نداشتیم به توافق برسیم، پس اگر کشورها خواهان حل تنش باشند این امکان در حوزه خلیج فارس با مشکلات کمتری تحقق خواهد یافت.»
با این حال با توجه به سابقه گسترده غرب در ترویج ایران هراسی و نقش آفرینی های اخیر انگلیس در بزرگ کردن شکاف میان کشورهای منطقه، چندان نمیتوان امیدی به رفع کدورتها در کوتاه مدت داشت، حتی اگر شورای همکاری خلیج فارس هم اظهارات مقامات کویتی را برای مذاکره با ایران تایید کنند. زیرا منافع غرب در تفرقه افکنی و ناامنی خاورمیانه است و سفر ترزا می نیز اقدامی در جهت تعمیق این سیاست مزورانه غرب بود.