به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، داود مهدوی زادگان دانشیار و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در کانال تلگرامی خود نوشت:
هو الحق
انتخابات 96
نطقی برای پایان اصلاحات
چند روزی به برگزاری انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری باقی نمانده است و هنوز دولت مستقربرای استمرار کار خود موفق به متقاعد کردن مردم نشده است . شعار اصلی افکار عمومی تغییر وضع موجود است . تحقق چنین شعاری با دولت مستقر که مدافع وضع موجود است ، ممکن نیست . از این رو ، طبیعی به نظر می رسد که این دولت آخرین تلاش های غیر معمول و خلاف مشی چهار ساله اش – مانند بر قراری یارانه های قطع شده و افزایش کمک مالی مستمری بگیران و تاکید بر ایجاد یک میلیون شغل در سال و ... – را پی بگیرد . چنان که حمایت برخی گروه ها و شخصیت های سیاسی از دولت مستقر نیز طبیعی به نظر می آید. در این میان آنچه که نا معقول جلوه می کند ، حمایت تمام قد و بدون منّت آقای خاتمی به عنوان شخصیت ارشد جریان اصلاحات از دولت مستقراست . در حالی که با وجود حضور نماینده این جریان در مبارزه انتخاباتی ، هیچ ضرورت و نیازی به این کار نبود.
جان کلام حمایت خاتمی یک پیام بیشتر ندارد و آن عبارت از کنار آمدن و سازش جریان اصلاحات برابر جریان قدرت خواه است . زیرا روحانی نماد جریانی است که برای تصاحب و حفظ قدرت ، زیرکانه از همه امکانات و فرصت های موجود استفاده ابزاری می کند . او در بازی گرفتن گفتمان ها چیره دست است . کسی که روزگاری خواهان اعدام دشمنان انقلاب در نماز جمعه بود ، اکنون توانسته جریان اصلاح خواهی و روشنفکری را به خدمت گیرد .
اکنون او بر منصب قدرت تکیه زده است و با هر گونه اراده تغییر وضع موجود به شدت مخالفت می کند . اراده تغییر همان روح اصلاح خواهی است . چطور ممکن است که کسی داعیه اصلاح طلبی داشته باشد و از جریانی حمایت کند که سر سختانه مدافع وضع موجود است . این پارادکسی است که جناب خاتمی با نطق حمایتی خود ، جریان اصلاحات را گرفتار آن کرده است. این نطق به منزله خاتمه اصلاح خواهی است . بلکه داستان تلخ تر از یک خاتمه است .
زیرا جریان اصلاحات با این نطق در خدمت اقتدارگرایان آمده است . چنان که جناب خاتمی در نطق خود مصرانه از مردم می خواهد با انتخاب حسن روحانی به حفظ وضع موجود تن داده با اراده تغییر ( روح اصلاحات ) مخالفت بورزند . او با هزینه کردن سابقه خدمت گزاریش و ابراز شهادت ، دولت روحانی را دولت موفقی خوانده است . به زعم وی دولت مستقر خدمات بزرگی برای مردم انجام داده است و برجام را برگ درخشان کارنامه دولت روحانی می داند .
لیکن خاتمی خوب می داند که حقیقت امر خلاف این گفته است . او چون از متقاعد نشدن مردم نسبت به عملکرد دولت مستقر آگاه است ، از مردم می خواهد که به دانسته های خود اعتماد نکرده به سابقه خدمت گزاری و شهادتی که وی می دهد اعتماد کنند . خاتمی به عنوان یکی از مروّجان ارشد اصلاح خواهی ، برابر جریان اراده تغییر می ایستد و شعارهایشان را واهی و بی اساس و فریب کارانه توصیف می کند . او برای سخن خود این گونه دلیل می آورد که « بعضی از این شعارها اولاً عملی نیست، ثانیاً اگر هم عملی باشد، جامعه را دچار بحرانهای شدیدی خواهد کرد که در درجه اوّل دود آن به چشم محرومان خواهد رفت ». چنین استدلالی منبعث از گفتمان اصلاحات نیست بلکه روایت سخن مدافعین وضع موجود است .
آنان هستند که هر گونه اراده تغییر را غیر عملی می خوانند و محرومان رنج کشیده از وضع موجود را با سایه های واهی ( جنگ ، تحریم و تشدید بحران ) می ترسانند . و الّا کدام اصلاح طلبی را می توان یافت که یقین به عملی بودن شعارهایش و عدم تشدید بحران های موجود داشته باشد . آیا جریان اصلاحات با چنین یقینی بود که وارد فتنه 88 شد .
آقای خاتمی در بخشی از سخنان خود چنین گفته است که : « می آییم و به روحانی رأی می دهیم، برای آزادی در اندیشه ، منطق در گفتوگو ، قانون در عمل و استیفای حقوق شهروندی و پیادهشدن عدالت اجتماعی و اقتصادی در جامعهمان » . او حتماً به هنگام ابراز این سخنان چشم بر کارنامه چهار ساله دولت مستقر فرو بسته بود و الاّ نمی بایست چنین می گفت . باید آقای خاتمی مردم را قانع کند که چگونه می توان به دولت مردی رأی داد که منتقدانش را به جهنم فرا می خواند و ترسو و بزدل خطاب می کند و هرگز در جریان شکل گیری « برگ درخشان » کارنامه دولت ( برجام ) نه تنها حاضر به بهره گیری از بخش مهمی از شعور جمعی ملت ( منتقدان برجام ) که فرهیختگان بزرگی را درون خود جای داده است ، نشد بلکه همواره در جهت اسکات آنان عمل کرده است.
حتی در همین ایام انتخابات پیش رو اجازه حضور منتقدان دولت در برنامه های صدا و سیما نمی دهد و اگر هنرمندی هم نقدی بر دولت داشته باشد ، در بیان مقصود مجبور به استفاده از ادبیات کنایی است . بنا بر این ، چنین استدلالی نمی تواند سخن یک اصلاح طلب باشد . عجیب تر اینکه خاتمی در این نطق ، مطلقاً سعی نکرده در سخنان خود واژه اصلاحات را به کار ببرد . اما در عوض از واژگان اصول و عدالت اجتماعی و اقتصادی که مربوط به نظام واژگانی جریان اصول گرا و دولت نهم است ، بهره وافی را برده است . به هرروی ، نطق آقای خاتمی در ظاهر، دعوت اصلاح طلبان به حضور در پای صندوق رأی است ولی در باطن امر ، ابراز خاتمه اصلاح طلبی بلکه به خدمت گرفتن گفتمان تهی شده اصلاحات برای تثبیت وضع موجود است.
البته اتحاد هویتی و یک زبانی دو جریان اصلاحات و اقتدارگرا در شرایط کنونی را طبیعی می دانم . زیرا پس از سی سال ، ملت شریف شاهد رویش جریان اصلاح خواهی حقیقی است . جریان انقلابی که همچنان بر عهدی که با پیر مرادش خمینی ره بسته بود ، وفا دار مانده است و دست از اصول انقلاب بر نمی دارد و از پشتیبانی ولایت ذره ای کوتاه نمی آید و برای درک درد و رنج مردم محروم و وفا دار به انقلاب و نظام اسلامی ، همان مردم گوشت و استخوان دار ، در کنج پاتوق های روشنفکر مآبی نمی نشیند و لاف مردمی بودن و مردم گرایی نمی زند بلکه شهر به شهر و کوی به کوی ، سراغ کوخ نشینان می رود و برای شنیدن دردها و رنج هایشان سراسر گوش می شود .آری ، اکنون شاهد شکوفایی فرزندان واقعی انقلاب و نه طلبکاران انقلاب هستیم.
اینان ، آمده اند که بگویند دوره جدایی اصول گرایی و اصلاح طلبی که نتیجه توطئه دشمن و خامی و سادگی گروهی از پیشکسوتان انقلاب است ، به سر رسیده است . از نظر آنان حتی اگر دولت مستقر، چهار سال دیگر استمرار یابد ، باز پیروز میدان آنان هستند .زیرا در جریان انتخابات ، دوست و دشمن کاملاً مشاهده کرد که چگونه فرزندان واقعی انقلاب توانسته کولبر درد و رنج مردم باشند و مسئولان اجرایی و نظارتی را مجبور به پاسخ گویی کنند و چگونه لرزه بر تن دشمن بیاندازند . و البته این همه ثمره فضل الهی و عنایت بقیة الهخ اعظم عج الله تعالی فرجه الشریف و رهبری حکیم فرزانه است . اگر صبر و بردباری توأم با تدبیر مقام معظم رهبری نبود ، انقلاب با فرزندان واقعیش پیشتاز در فتح قلل پیشرفت و تعالی نبود . والسلام
داود مهدوی زادگان
دانشیار و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
بیست چهارم اردیبهشت 96