به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، فرانچسکو توتی 40 ساله شب گذشته (یکشنبه) آخرین بازیاش را برای رم انجام داد و دوران بازیگریاش در پایتخت رم که از سال 1993 در سن 16 سالگی آغاز شده بود پایان داد.
او که در دقیقه 54 به عنوان بازیکن تعویضی به میدان رفت به تیمش برای کسب پیروز 3 بر 2 و کسب عنوان نایب قهرمانی کمک کرد تا جالوروسی از بازی در مرحله پلیآف لیگ قهرمانان اروپا معاف شود. او با رم یک قهرمانی در سری A، دو قهرمانی در جام حذفی و دو قهرمانی در سوپرجام ایتالیا کسب کرد و در مجموع 786 بازی برای جالوروسی انجام داد و 307 گل زد که هر دوی آنها رکورد محسوب میشوند. با این حال توتی پس از بدرقه گرمی که هواداران و اعضای باشگاه برای او ترتیب داده بودند، گفت که هنوز آماده پذیرش اینکه دوران بازیگریاش به پایان رسیده، نیست.
توتی در پایان بازی به هواداران گفت: ما اینجا هستیم، وقتش سرانجام فرا رسید. متأسفانه آن لحظهای که امیدوار بودم هرگز فرا نرسد، آمده است. در چند روز اخیر، چیزهای زیادی درباره من گفته شده است، چیزهای فوقالعاده. شما حامی من بودید، در مواقع سخت به من انرژی دادید و به همین دلیل میخواهم از تکتک شما تشکر کنم. من در خلوت خودم دیوانهوار گریه میکردم! فراموش کردن این 25 سال کار غیرممکن است. من از همه تشکر میکنم، اگرچه گفتن این حرفها برایم آسان نیست. من با همسرم درباره اینکه این سالها برایم چگونه گذشتند، صحبت کردم. از مادرم و پدرم، از برادرم و تمام اعضای خانواده و دوستانم تشکر میکنم. از همسرم و سه فرزندم هم تشکر میکنم. خواستم حرفهایم را از اینجا شروع کنم چون مطمئن نبودم که میتوانم حرفهایم را کامل بزنم.
توتی که به عنوان یک نوجوان به آکادمی باشگاه رم پیوست، در ادامه به 28 سالی که در تنها باشگاه تمام دوران بازیگریاش سپری کرد اشاره داشت و گفت: توضیح این 28 سال در قالب چند جمله غیرممکن است. دوست داشتم میتوانستم این کار را با یک ترانه یا یک شعر انجام دهم اما در هیچ یک از آنها تبحر ندارم. من سعی کردم حرفهایم را با پاهایم بزنم چون این کار برایم آسانتر به نظر میرسید. حالا که این حرف را زدم، آیا میدانید که اسباببازی محبوب من در کودکی چه بود؟ توپ فوتبال و هنوز هم هست. از یک مقطع به خصوصی به بعد شما دیگر باید بزرگ شوید. این همان چیزی است که به من گفتند، اینکه روزگار تصمیمش را گرفته است. لعنت به تو ای روزگار! زمان زود میگذرد مثل همان روز 17 ژوئن سال 2001 که ما میخواستیم هرچه زودتر برویم (به جشن قهرمانی). نمیتوانستم برای سه باری که داور در سوتش میدمید صبر کنیم و هنوز هم وقتی به آن روز فکر میکنم مو بر بدنم سیخ میشود.
کاپیتان جالوروسی افزود: حالا روزگار آمده و روی شانهام زده تا بگوید که دیگر باید بزرگ شوم. او به من گفت که از فردا، دیگر باید یک آدم بالغ باشم، اینکه باید لباسهای ورزشیام را درآورم و از الان به بعد دیگر مردی هستم که نمیتواند بوی چمن را استشمام کند، آفتاب را در صورتش احساس کند، آدرنالینش بالا نمیرود و حس رضایت از جشن گرفتن را تجربه نمیکند. من در این ماهها از خودم میپرسیدم که چرا دارم از این رؤیا بیدار میشوم؟ میدانید، مثل اینکه بچه هستید و دارید یک رؤیا میبینید تا اینکه مادرش او را از خواب بیدار میکند تا او را به مدرسه بفرستد. آن کودک دوباره سعی میکند به خواب برود تا ادامه آن رؤیا را ببیند اما دیگر هرگز به آن رؤیا برنمیگردد. آن رؤیا به پایان رسیده است. این بار اما خبری از رؤیا نیست و همه چیز واقعی است. من میخواهم این نامه را به همه کودکانی که مرا تشویق کردند، آنهایی که شاید با من بزرگ شدند و پدر شدند، تقدیم کنم.
اسطوره جالوروسی سپس عنوان کرد: من دوست دارم به دوران بازیگریام مانند یک افسانه فکر کنم تا بگویم ... و این بدترین بخش آن است. حالا همه چیز واقعاً تمام شده است. من پیراهنم را برای آخرین بار از تن خارج میکنم، آن را به زیبایی تا میکنم، اگرچه باید اعتراف کنم که هنوز آماده نیستم بگویم که به آخر خط رسیدهام و شاید هرگز هم آماده نخواهم بود. مرا ببخشید اگر در این چند وقت اخیر مصاحبهای انجام ندادم یا درباره افکارم توضیحی ندادم اما بدانید که خاموش کردن چراغ حرفهتان کار آسانی نیست. حالا من واهمه دارم اما این مثل آن ترسی که شما مقابل دروازه حریف برای زدن یک ضربه پنالتی دارید، نیست. این بار من دیگر نمیتوانم پشت دروازه را از لابهلای تور ببینم. پس به من اجازه دهید که کمی بترسم. این بار من آن کسی هستم که به شما و به دلگرمی شما نیاز دارد، چیزی که همیشه به من دادهاید. با اشتیاق شما من قطعاً خواهم توانست این برگ از زندگیام را هم ورق بزنم و وارد ماجرایی جدید شوم. الان زمانی است که باید از همتیمیهایم، مربیانم، مدیران، رؤسا و تمام آنهایی که در این سالها کنارم کار کردند، تشکر کنم، همینطور از هواداران، کوروا سود (ضلع جنوبی ورزشگاه المپیکو که محل استقرار هواداران متعصب رم است) که همیشه راه را به ما رمیها نشان دادند.
توتی در پایان گفت: رمی زاده شدن و طرفدار رم بودن باعث افتخار است. کاپیتان این تیم بودن مایه غرور بود. شما همیشه در زندگی بودهاید و خواهید بود. من دیگر شاید نتوانم از فوتبال بازی کردن لذت ببرم اما قلبم همیشه با شما خواهد بود. حالا باید از آن پلهها پایین بروم، وارد رختکنی شوم که در کودکی به من خوشامد گفت و حالا با من مانند یک مرد وداع میکند. من خوشحالم و افتخار میکنم که 28 سال از عمرم را وقف رم کردم. من عاشقتان هستم.