۱. حضور ترامپ در کاخ سفید پدیده ای تصادفی نیست؛ بلکه انتخابی برای خروج آمریکا از بحران های ویرانگر پیرامونی و بن بست های فراروی ایالات متحده می باشد، بنابراین رفتارهای او را خصلت های فردی قلمداد کردن خطاست، بلکه تصمیمات ایشان را باید برگرفته از کانون های قدرت و سیاستمداران کهنه کار آمریکایی دانست که علی رغم مضحک و غیرعقلانی بودن به آن نیازمندند.
۲. آمریکا فراتر از تکبر، با توهم قدرت برتر و مطلقه در جهان، برخوردار از خوی استکباری است لذا خود را حق مطلق پنداشته و در راستای منافع نامشروعش مانع دستیابی کشورهای دیگر به هرگونه پیشرفتی خارج از مدار قدرت خویش است. با این روحیه استکباری در خوشبیانه ترین صورت، مذاکرات هسته ای با ایران باید برآیندی مساوی صفر برای جمهوری اسلامی می داشت، از این رو دستاورد کنونی حداقلی آن نیز فراتر از پیش فرضهای آمریکا بوده و این تقریباً هیچ را هم برنمی تابد.
۳. آمریکا در سیاست اعلامی و اعمالی خود پیگیر تحقق توهم نظم نوین جهانی و کدخدایی خویش است و در غرب آسیا نیز با راهبردهای خاورمیانه بزرگ و جدید، مقدمات آن را دنبال می کند. اینک به درستی سردمداران شیطان بزرگ، جنایت های خود را در تصاحب و آقایی بر کره خاکی بی ثمر دیده و عامل بی توفیقی خود را انقلاب اسلامی و مردم غیور ایران می دانند.
۴. جنایات غرب بویژه آمریکا در جنگ سخت دهه اول انقلاب اسلامی، اهتمام به جنگ نرم در سه دهه اخیر، تحمیل شکاف در حاکمیت و دوگانگی بین مسوولان کشور در دهه هفتاد، پیگیری رودرو قرار دادن ملت ایران در فتنه دهه هشتاد، توسعه نفوذ ایادی خود در ارکان حساس کشور و نهایتاً جنگ اقتصادی و تحریم های ملت ایران، علی رغم ایجاد خسارات زیاد ناکام مانده و امروز آثار درماندگی و شکست غرب بخصوص آمریکا در برابر ایران اسلامی نمایان است.
۵. آمریکا در راهبرد مهار چندلایه جمهوری اسلامی ایران توفیقی نداشته است. سردمداران کاخ سفید نابودی قابلیت های هسته ای ایران و برجام را گام اول و مقدمه ای برای گام های بعدی خود می دانستند. آنها بدنبال برجام ۲ یعنی کاهش نفوذ ایران در منطقه غرب آسیا و محصورسازی انقلاب اسلامی در مرزهای ایران بوده و بی صبرانه مقدمات برجام ۳ با تضعیف و نابودی قدرت دفاعی و آسیب پذیری کشور در برابر هجوم بیگانگان را طلب کرده و می کوشیدند تا در برجام ۴ تغییر شالوده و ماهیت اسلامی نظام را با ادعای واهی نقض حقوق بشر و تحمیل ارزش های غیرانسانی غرب رقم زنند، امری که اینک ناکامی آنها در برداشتن گام های طراحی شده آشکار گشته است.
۶. آمریکا به درستی یکی از موانع جدی رسیدن به اهداف خباثت آمیزش در منطقه را سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می داند از این رو پیکان حملات دیوانه وارش را به سمت این نهاد انقلابی نشانه رفته است و می کوشد اتهامات واهی را به این مولود توانمند و مقدس انقلاب اسلامی روا دارد که با موج حمایت های مردمی و مسوولان کشور از این خواسته نیز طرفی نبسته است.
خلاصه آنکه عصبانیت آمریکا در شکست های پیاپی اش از انقلاب اسلامی است و اینک مذبوحانه می کوشد با نشان دادن چهره وحشتناک و پوشالی خود زمینه ای برای دستیابی به اهداف شیطانی خویش مهیا سازد.