*در کازان کمبود چه چیزی را بیشتر احساس میکنید؟
دوستانم. بیشتر آنها در ایران ماندند. البته دوستان جدیدی در روسیه پیدا کردم اما همانند دوستانم ایرانیام نشدند. تمایل دارم تا اغلب آنها را ببینم.
*شایعههایی وجود دارند که گاهی اوقات 25 تا 50 نفر از دوستانت به اینجا (روسیه) میآیند تا با تو ملاقات کنند. وقتتان را چگونه با آنها میگذرانید؟
نه، این تعدادی که شما گفتید خیلی زیاد است و به طور کلی کمتر هستند. من دایرهای از مردم را اطراف خودم دارم و با آنها ارتباط برقرار کردهام. پس از آن دوران حرفهای فوتبال را در سن 17 سالگی شروع کردم. معتقدم که آنها دوستان واقعی من هستند و متاسفانه بنا به دلایلی مشخصی اغلب یکدیگر را نمیبینیم. رایجترین کمبود ما هم ارتباط و صحبتکردن است. وقتی با هم هستیم درباره افکار و برنامههای خود صحبت میکنیم و لحظههای خوشی را به خاطر میسپاریم.
*در روسیه تنها نیستید و خانواده کنار شماست. چه پشتیبانی از ناحیه آنها دریافت میکنید؟
پدرم، مادرم و خواهرم به اینجا (روسیه) آمدند. آنها در همه رقابتها مرا حمایت میکنند. از این بابت خوشحالم و به همین خاطر احساس امنیت بیشتر و هیجان دارم. من وابستگی زیادی به خانوادهام دارم. علاوه بر این اغلب، اقوام ما نیز به دیدنمان میآیند. بدینخاطر همواره اتمسفر خوبی در خانه وجود دارد.
*دین چه جایگاهی در زندگی شما دارد؟
من به تمامی ادیان احترام میگذارم. صرفنظر از دین، اینکه مردم چگونه رفتار میکنند مهم است. من هم یکی از این افراد هستم و به آن افتخار میکنم. واقعا به اسلام و تمام موارد مربوط به آن احترام میگذارم.
*کازان یک شهر مهماننواز برای مردم از هر دین و ملیتی است. آیا این مساله قابل احساس است؟
پیش از آمدن نمیدانستم که کازان یک شهر مسلماننشین است. البته برای من این مساله مورد توجه نبود. الان که اینجا (کازان) هستم احساس خوشایندی دارم. مردم از تمامی ادیان با من به خوبی رفتار میکنند و همواره آماده حمایت هستند.
*کدام یک از آشپزیها خوشمزهتر هستند؟ ایرانی تا تاتارستانی؟
من غذای خودمان (ترکمنی) را ترجیح میدهم. نمیتوانم بگویم که به اندازه کافی از این غذاها را بلد هستم، زیرا همیشه مادرم غذا درست میکند. معمولا پس از بازیها مرا با غذا با توجه به حفظ و پیگیری شرایط وزنیام متنعم میکند. از غداهای محلی نیز بیشتر اسپاگتی را میپسندم.
*اما این غذا محلی نیست؟
نمیدانم، نمیدانم (لبخند میزند). به طور کلی برای من یا دیگر لژیونرها عادت کردن به غذای جدیدی سخت است.