در شرایطی که استاندار گرگان در خارج از کشور به سر میبرد و رئیس جمهور در قشم تعطیلات میگذراند، این نیروهای مسلح کشور بودند که در متن حادثه و نه از فراز بالگرد، خود را درگیر «مدیریت بحران» کردند،
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، ما که تقریباً حقوقدان نیستیم، ولی به رسم مراعات قانون، در توییتر حضور نداریم؛ و در نتیجه، نمیدانیم دکتر حسام الدین آشنا، دقیقاً در واکنش به چه «دعواهای کودکانه»ای توییت کردهاند: «در روزهای سخت پیش رو از دامن زدن به دعواهای کودکانه جناحی سهم خواهی یا بخشینگری پرهیز کنیم». ایشان به درستی اضافه کردهاند: «در روزهای سخت پیش رو از دامن زدن به دعواهای کودکانه جناحی سهم خواهی یا بخشینگری پرهیز کنیم».
ما نمیدانیم که منظور دکتر حسام الدین آشنا از «دعواها»، مشخصاً چه دعواهایی بودهاند، اما، واضح است که یکی از مصادیق این دعواهای بیموقع، که میزان اعتماد عمومی به نیروهایی که واقعاً مسؤولانه مشغول مدیریت بحران هستند را کاهش میدهد، میتواند اظهار نظر رئیس جمهور باشد که به سرعت، به تیتر خبرگزاریهای خارجی تبدیل شد. در شرایطی که استاندار گرگان در خارج از کشور به سر میبرد و رئیس جمهور در قشم تعطیلات میگذراندند، این نیروهای مسلح کشور بودند که در متن حادثه و نه از فراز بالگرد، خود را درگیر «مدیریت بحران» کردند، و در این حال، رئیس جمهور که بالاخره «از هوا» شاهد ماجرا شدند، فرمودند: «شکافتن جادهها و خط آهن تنها آب را از آق قلا به گمیشان برده است!». متن دقیق خبر خبرگزاری خارجی این است: «به گزارش اسپوتنیک به نقل از آخرین خبر، حسن روحانی، رئیس جمهور ایران در جلسه شورای هماهنگی بحران با انتقاد از اقدامات سپاه پاسداران در استانهای سیل زده شمال این کشور شکافتن خط راهآهن و جادهها در شهرهای این استانها را بدون تأثیر دانست. روحانی در این جلسه اظهار داشت که شکافتن جادهها و خط آهن تنها آب را از آق قلا برده به گمیشان برده است».
یک روز بعد از این اظهارات که اعتماد عمومی به اصلیترین نیروهای عمل کننده در مدیریت بحران سیل را هدف قرار داده است، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به رغم رئیس جمهور، نه از بالا و بالگرد، بلکه از زمین و در میان مردم و نیروهای عمل کننده سخن میگفت، توضیح داد که این انفجارها آب را به سمت دریا گسیل کرده است. این اظهارات، بر روی زمین و نه از فراز نقطه امن بالگردی بیان شد، و بسیار باورپذیرتر مینمود. احتمالاً باید از قول دکتر حسام الدین آشنا، خطاب به جناب رئیس جمهور عرض کرد: میزان اعتماد عمومی به مسئولان از شاخصهای اصلی مدیریتپذیری بحران است؛ پس، تلاش کنیم تا اعتبار آنها را لااقل در گرماگرم بحران به چالش نطلبیم و در روزهای سخت پیش رو از دامن زدن به دعواهای جناحی و سهمخواهی یا بخشینگری پرهیز کنیم.
پرسش اصلی این است که دوستان در قوه مجریه، اساساً چه تعریفی از «قوه مجریه» دارند که در انتخابات اخیر تعهد سپردند و در این دولت مستقر شدند؟ در دولتی که برای مدیریت بحران زلزله کرمانشاه از سپاه و ارتش کمک میگیرد؛ در دولتی که برای واردات گوشت از هواپیمای ارتش استفاده میکند؛ در دولتی که استاندارش در خارج از کشور و رئیس جمهور هم در قشم تعطیلات میگذرانند، و در همان حال، ارتش و سپاه در میان مردم مشغول ترمیم آلام مردم رها شده هستند؛ در این دولت، چرا هر از گاهی علیه این نیروهای «پای کار» و در تضعیف آنها سخن رانده میشود؟ اساساً این دولت، به عنوان «قوه مجریه»، چه میکند که در خلأ حضورش، این نیروها که کارویژه اصلیشان دفاع مسلحانه از کشور در مقابل تهاجم بیرونی است، مجبور به عملیات اجرایی مدیریت بحران در داخل میشوند؟ آیا واقعاً دولتی که تنها یک سال و اندی بعد از انتخابات و سپردن تعهد به اداره کشور، در تمام مواقع بحران و غیربحران، از نیروهای مسلح کمک میگیرد، دقیقاً میداند «قوه مجریه» یعنی چه؟ گاه حس میکنیم که دوستان در این دولت، که بر زخمهای متوالی ملت نمک پاشیدهاند، حالا بر نمک مردم نیز چرک و دمل زخم میپاشند تا حتی نمک ملت نیز ملوث شود و حتی این نمک هم که به قاعده «هر چه بگندد نمکش میزنند» به کار میآید، از آسیب آنان برکنار نمانده باشد! این، چیزی بیش از «حس بیدولتی» و رهاشدگی کشور است؛ این، حتی حس «پاشیدن نمک بر زخم نیست»؛ حس اقدام «اهل تعطیلات» علیه نیروهایی است که از زلزله کرمانشاه تا مدیریت واردات گوشت، و از سیل خوزستان تا سیل گلستان، جور بیعملی «قوه مجریه» را میکشند و تنها پناه مردم شدهاند.