به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، نشریه آمریکایی آتلانتیک نوشت: نقاشی آبرنگی معروفی در یکی از کاخهای سلطنتی قدیمی اصفهان وجود دارد که جنگ چالدران در قرن ۱۴ میلادی بین امپراطوری عثمانی و صفوی ایران در آن تصویر شده. این تابلو ارتش ایران را پیروز نشان میدهد، در حالی که دشمن خود را از بین برده اند. اما حقیقت آن است که چالدران یک پیروزی قاطع برای عثمانیها بود. اما آنچه این تابلو نشان میدهد شرمندگی از یک شکست نیست. بلکه افتخار در شجاعت قهرمانانهای است که ایرانیها در آن، در مقابل دشمنی که شمار نیروهایش به مراتب از آنها بیشتر بود و برخلاف ایرانیها تسلیحات سنگین زیادی داشتند، مقاومت کرد. دولت دونالد ترامپ باید از این نبرد درسی بیاموزد و آن، این است که نگاه ایرانیها به شکست چیست و چگونه آن را هضم میکنند.
یک سال از خروج دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ میگذرد. توافق برجام محدودیتهای سختگیرانهای را بر روی فعالیتهای هستهای ایران اعمال و قویترین نظام بازرسی تاریخ را پیادهسازی کرد. بعد از خروج ترامپ از برجام شاهد اعمال سختترین تحریمهایی بودیم که آمریکا علیه دشمنان خود به کار گرفته است. تاکنون وزارت خزانهداری تقریباً هزار نهاد و فرد ایرانی را در لیست سیاه خود قرار داده است، به طوری که تقریباً همه بخشهای اقتصاد ایران هدف قرار گرفتهاند.
شکی وجود ندارد که کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ ضربه بزرگی به اقتصاد ایران وارد کرده است. اقتصاد ایران بعد از برداشته شدن تحریمها در سال ۲۰۱۶ به مسیر رشد خود بازگشته بود، اما در حال حاضر دوباره دچار سیکل رکود تورمی شده است. در این مدت شاهد نصف شدن سطح صادرات نفت ایران بودیم و در آینده مسلماً این میزان به تدریج بیشتر کاهش پیدا خواهد کرد. این موضوع باعث شد که پول رسمی ایران دو سوم ارزش خود را از دست بدهد. اگرچه تبادل غذا و دارو تحت تحریمها قرار ندارد، اما عدم دسترسی ایران به سیستم مالی دنیا باعث مشکلات اقتصادی فراوان شده است.
اما امروزه شواهدی برای نشان دادن این موضوع وجود ندارد که سیاستهای منطقهای ایران در حال تغییر هستند یا اینکه رهبران ایران تمایلی برای بازگشت به میز مذاکره و تسلیم شدن در مقابل خواستههای دولت ترامپ داشته باشند. علاوه بر این، مشکلات اقتصادی باعث شروع ناآرامیهای مردمی گستردهای نشده است که برای بقای نظام خطرناک باشند. با توجه به آنکه تغییری در محاسبات سیاسی ایران رخ نداده است، دولت آمریکا تلاش میکند کمیت و شدت تحریمهای خود را به عنوان دستاوردی موفقیتآمیز معرفی کند.
ظاهراً این باور در بین سیاستمداران آمریکایی وجود دارد که ایران در نهایت در مقابل فشار تسلیم خواهد شد، اگرچه هنوز به این نقطه نرسیدهایم. اواخر سال آینده شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خواهیم بود. به همین خاطر دولت ترامپ در واکنش به سرسختی ایران در حال تشدید فشارهای خود است. آمریکا در اقدامی بیسابقه یک نهاد دولتی یعنی سپاه پاسداران ایران را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داد و تلاش میکند به سرعت صادرات نفت ایران را به صفر برساند. .
اما این رویکرد آمریکا به سه دلیل به شکست منجر خواهد شد.
اول، چیزی که برای تهران بدتر از تحمل تحریم هاست، بالا بردن پرچم سفید به معنای تسلیم است. تسلیم شدن در مقابل تحریمهای آمریکا موضوعی نیست که برای رهبران ایران قابل قبول باشد. رهبران ایران قانع شدهاند که تیم امنیت ملی ترامپ به دنبال سرنگون کردن جمهوری اسلامی است. به همین خاطر آنها تحریمهای اقتصادی را به عنوان یکی از ابزارهای آمریکا برای بی ثبات کردن ایران تصور میکنند. استراتژی تهران برای مقابله با تحریمهای آمریکا را میتوان در دو واژه خلاصه کرد: مقاومت و بقا. بدین ترتیب صرفاً بقا پیدا کردن میتواند به عنوان موفقیتی برای ایران تلقی شود.
رهبران ایران معتقدند که در نهایت پیروز خواهند شد. محاصره سیاسی و اقتصادی تجربه جدیدی برای مردم یا رهبران این کشور نیست. میزان درآمدهای نفتی ایران در مدت جنگ با عراق در دهه ۱۹۸۰ و بحران مالی آسیا در سال ۱۹۹۷ نصف شد. ایران در سال ۲۰۱۲ برای بار سوم شاهد کاهش صادرات نفت خود به دلیل تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا بود. آنها میدانند که چگونه تحریمها را دور بزنند و بقا پیدا کنند.
دوم، ایران به دنبال اثبات کردن این موضوع به سیاستمداران آمریکایی است که تشدید فشارها باعث تسلیم آنها نخواهد شد. البته ایران در گذشته چندین بار حاضر به مصالحه شده است. آیتالله [امام] خمینی در سال ۱۹۸۸ اعلام کرد که جام زهر را خواهد نوشید و با آتشبس بین ایران و عراق موافقت خواهد کرد. اما آنها توانستند بعد از جنگ قدرت خود را در کشور تثبیت کنند. به طور مشابه، در سال ۲۰۰۳ بعد از حمله آمریکا به عراق شاهد آن بودیم که ایران فعالیتهای هستهای خود را متوقف کرد و حاضر به تعامل با آمریکا شد.
سوم، ایران تنها در صورتی با آمریکا مذاکره خواهد کرد که از موضع قدرت وارد گفتگو شود. همانطور که آیتالله خامنهای اشاره کرده است، دلیل ورود ایران به مذاکرات در سال ۲۰۱۲ این بود که اهرمهایی همچون هزاران سانتریفیوژ هستهای، چندین تن اورانیوم غنی شده و یک راکتور آب سنگین تکمیل شده را در اختیار داشت.
باراک اوباما دو گام دیگر را نیز برای قانع کردن ایران و دستیابی به توافق برداشته بود. او گزینه تغییر نظام ایران را منتفی و به طور آشکار اعلام کرد که ایران میتواند در خاک خود به غنیسازی اورانیوم ادامه دهد. بنا براین، صرفاً دیپلماسی فشار نبود که ایران را به مذاکره تشویق کرد و عوامل دیگری نیز در این موضوع تأثیرگذار بودند. ایران دارای اهرمهای فشاری بود که میتوانست از آنها برای برداشته شدن تحریمها استفاده کند و مسیر واقعگرایانهای به این کشور پیشنهاد شده بود. اما امروزه رهبران ایران با موقعیت دیگری روبرو هستند. به همین خاطر آنها از تعدادی از تعهدات خود در چارچوب برجام عقب کشیدند و تهدید کردهاند که در صورت برآورده نشدن خواستههایشان از توافق کنار خواهند رفت.
این عوامل نشان میدهند که کمپین فشار حداکثری ترامپ خطرات زیادی ایجاد خواهد کرد. اول اینکه احتمال تقابل هستهای را افزایش خواهد داد. در صورتی که ایران تعهدات خود در قبال برجام را زیر پا بگذارد، آمریکا و اسرائیل در واکنش مراکز هستهای ایران را هدف خواهند گرفت و ایران نیز متحدان خود در منطقه را هدایت میکند تا پایگاههای غربی در منطقه را هدف بگیرند.
اما حتی در صورتی که با این سناریوی ترسناک روبرو نشویم، رویکرد دولت ترامپ در بلندمدت با شکست روبرو خواهد شد. تحریمها در حال نابود کردن طبقه متوسط ایران هستند، درست در دورهای که شاهد تغییری بزرگ در ساختار رهبری کشور بودیم. افراطی گرایان نیز به دلیل تسلط بر بازار سیاه در حال نفع بردن از تحریمها هستند و قدرت سیاسی خود را از طریق سرکوب مخالفان افزایش خواهند داد. در نتیجه ایران علیرغم نابودی اقتصاد بقا پیدا خواهد کرد.
تحریمهای اقتصادی، تحریم مسافرتی و بیتوجهی به حس عزتنفس ایرانیها میتواند به تقویت این باور در بین شهروندان ایران منجر شود که آمریکا در سیاستهایش تفاوتی درمورد مردم قائل نمیشود. این رویکرد فرمولی برای ادامه دادن حس دشمنی بین دو کشور خواهد بود.
ترامپ و مشاورانش احتمالاً شاهد شکست سیاستهای خود خواهند بود. آنها به جای تلاش برای تسلیم کردن ایران باید از گزینههای پرهزینه رویارویی پیشگیری کنند. آمریکا باید از کمپین فشار حداکثری خود عقب بنشیند و تحریمها را به تدریج و به صورت مشروط لغو کند. حال این سؤال مطرح میشود که آیا ترامپ میتواند راهی برای جلوگیری از تقابل مستقیم بیابد و به سمت مذاکرات برد-برد حرکت کند یا خیر.