به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، گابریل کالدرون پس از برتری یک بر صفر مقابل نساجی در نشست خبری گفت: «ما یک تیم خوب فوتبال داریم. هواداران و بازیکنان خوبی داریم، اما من به حمایت باشگاه نیاز دارم. شش ماه است که با من حرف میزنند و میگویند انشاالله فردا! آن چیزی که میبینید و میشنوید و در موبایلها میبینید و میخوانید حقیقت ندارد. من احمق نیستم، رزومهام به عنوان بازیکن و مربی مشخص است. امیدوارم دروغها تمام شود. میخواهم به من احترام بگذارند، شش ماه به من احترام نگذاشتند.» کالدرون در پاسخ به سؤال خبرنگاری که آیا گلایه شما نسبت به پاداش باشگاه است؟ نیز گفت: «نه، من پول قراردادم را نگرفتهام. برای این باشگاه جانم را گذاشته ام. تنها چیزی که دریافت کردم بیاحترامی بود!» جالب آنکه کالدرون پس از اتمام کنفرانس با ناراحتی نشست را ترک کرد!
الگوبرداری هیئتمدیره پرسپولیس از استقلال!
خاطرتان باشد زمانی که آندرهآ استراماچونی سرمربی استقلال قرارداد خود را با این باشگاه به صورت یکطرفه فسخ کرد، اعضای هیئتمدیره آبیها جلسهای با بازیکنان در هتل المپیک برگزار کردند تا شرایط را برای آنها توضیح بدهند. بعد از آن کلیه اعضای هیئتمدیره استقلال دستهجمعی به خانه استراماچونی رفتند تا او را راضی به برگشتن کنند. اعضای هیئتمدیره استقلال تلاش کردند تا هر طور شده استراماچونی را راضی کنند شبانه راهی اردوی آبیها شود، اما موفق نشدند! استراماچونی به ایتالیا رفت و تا حالا به ایران بازنگشته است. با این وجود جمعه شب گذشته و پس از مصاحبه گلایه آمیز کالدرون، اعضای هیئتمدیره باشگاه پرسپولیس به همراه محمدحسن انصاریفرد به دیدار سرمربی آرژانتینی رفتند!
فقط ایرج عرب نیامد
جمعه شب مهدی رسولپناه، مهدی محمدنبی، مهرداد هاشمی و علی رغبتی به اتفاق محمدحسن انصاریفرد راهی منزل گابریل کالدرون شدند در حالی که ایرج عرب ترجیح داد همراه سایر اعضای هیئتمدیره پرسپولیس نباشد! این در حالی است که قرارداد کالدرون و وعدههای شفاهی و کتبی در زمان مدیریت ایرج عرب و توسط خودش به مرد آرژانتینی داده شده و شاید دلیل غیبت مدیرعامل سابق پرسپولیس همین موضوع بوده باشد.
من احمق نیستم!
در همین ارتباط گفته میشود کالدرون در این نشست ضمن گلایه بابت عدم پرداخت قسط دوم قراردادش و همچنین مطالبات بازیکنان پرسپولیس به اعضای هیئتمدیره گفته است: «من احمق نیستم! قبلاً هم گفتم که تربیت خانوادگیام اجازه نمیدهد قهر کنم یا بگذارم بروم، اما شما به نظر میرسد یکی مثل استراماچونی میخواهید که...!»