به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، در حالی که هر دو نامزد دموکرات و جمهوریخواه ریاستجمهوری آمریکا در کمپینها و مناظرات انتخاباتی خود از پرداختن به پرونده عراق پرهیز کردند تا از پیامدهای منفی اظهارنظر درباره عراق بر انتخابات در امان بمانند، اما هر دو به خوبی از اهمیت این پرونده برای سیاست خارجه آمریکا آگاه بودند و هر یک برای تعامل با این پرونده، شیوه خاصی و چه بسا متفاوتی را در سر میپروراندند. هرچند که بررسی موضعگیریهای غیر انتخاباتی هر دو طرف نشان میدهد که هر دو از تجزیه این کشور استقبال میکنند.
حال که انتخابات پایان یافته و تا ورود «جو بایدن» به کاخ سفید راهی نمانده، وی باید موضع مشخصی برای عراق داشته باشد. وی که صاحب نظریه تجزیه عراق به سه اقلیم کردی، سنی و شیعی است و اشراف ویژهای بر روی پرونده عراق دارد و تاکنون ۲۷ سفر به این کشور داشته و روابط نزدیکی با برخی سیاستمداران عراقی دارد، شاید بتواند بیش از ترامپ در این پرونده برای واشنگتن دستاورد کسب کند.
«ایاد الدلیمی» نویسنده عرب در یادداشتی در روزنامه قطری «العربی الجدید» به این مسأله پرداخت و نوشت: «رأیدهنده آمریکایی، اینبار تصمیم گرفت که ساکن جدید «کاخ سفید» یک دموکرات باشد تا به این ترتیب صفحه چهارساله سختی که آمریکا و جهان آن را زیر سایه درخت نه چندان سرسبز ترامپ که برگهای آن یکی پس از دیگری در حال ریختن بود، در هم پیچیده شود. هنوز دوره چهارساله او تمام نشده بود که رأی دهنده آمریکایی از آن روی برگرداند و احساس کرد کشورش لایق رئیسجمهور بهتری است.»
وی با اشاره به انتظاراتی که از رئیسجمهور جدید آمریکا میرود، تصریح کرد: از «جو بایدن» دموکراتی که پشت درهای کاخ سفید منتظر ورود است، خواسته خواهد شد که تغییرات زیادی ایجاد کند البته در سطح سیاست کلی آمریکا در بخش داخلی یا خارجی.. اما سازماندهی و بازترسیم وجهه آمریکا که به دلیل اقدامات رئیسجمهور سابق متزلزل شده، بر گردن او خواهد بود. رئیسجمهوری که اگر قرار بود چهار سال دیگر باقی بماند، بزرگترین کشور جهان را به هرج و مرجی بیپایان میکشاند، زیرا ترامپ بسیار کمتر از آن بود که اداره کشوری، چون آمریکا را به دست گیرد.»
* بایدن؛ از موافقت با حمله به عراق تا ارائه نظریه تجزیه این کشور
نگارنده این یادداشت با اشاره به اینکه هیچ یک از دو نامزد ریاستجمهوری امسال آمریکا، در مناظرهها و سخنرانیهای تبلیغاتی خود بر روی پرونده عراق مانور ندادند، نوشت: «موضوع عراق که اینبار در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا وارد نشد، یک پرونده دایمی بر روی میز رئیسجمهور جدید آمریکا خواهد بود. رئیسجمهور دموکراتی که در دوره ریاستجمهوری «جورج بوشِ» پسر به آغاز جنگ در عراق رای داد و پس از آن نظرش را تغییر داد و در هنگام تصمیمگیری «باراک اوباما» رئیسجمهور دموکرات برای عقبنشینی نیروهای آمریکایی از این کشور فرصت یافت تا به این فکر کند که رای دادن به آغاز جنگ در عراق اشتباه بوده است.»
الدلیمی در تشریح رویکرد و دیدگاه بایدن در قبال عراق نوشت: «این دموکرات از طرفداران تجزیه و تقسیم عراق بود. زمانی که او یک عضو در مجلس سنا در سال ۲۰۰۶ بود، در روزهایی که نیروهای آمریکایی زیر آتش نیروهای مقاومت عراق بودند و شمار حملات روزانه آنها علیه آمریکاییها به هزار بار هم میرسید، در آنروزها، بایدن پیشنهاد تقسیم عراق به سه منطقه نیمه خودمختار شیعی، سنی و کُردی را ارائه کرد. وی معتقد بود که این تقسیم به نیروهای آمریکایی اجازه خواهد داد تا در سال ۲۰۰۸ از عراق عقبنشینی کنند در غیر این صورت، عراق وارد گردابی از خشونت طائفهای خواهد شد که ممکن است به عدم ثبات در منطقه منجر شود.»
نویسنده ادامه میدهد: «پیشبینی بایدن محقق شد و مدت کوتاهی پس از آن، جنگی طائفهای در عراق آغاز شد که بیش از دو سال طول کشید. یک روز مرقد امام علی الهادی [ع] در سامراء منفجر شد و به تبع آن جنگ طائفهای و فرقهای درگرفت که از تمرکز نیروهای مقاومت عراق بر اشغالگر آمریکایی کاست. به این ترتیب همه ما وارد یک تونل فرقهای و طائفهای شدیم که به نظر میرسد به خوبی از سوی کهنهکاران سیاست آمریکا که چه بسا بایدن نیز در میان آنها بود، برنامهریزی و طراحی شده بود.»
* اشراف کامل بایدن بر پرونده عراق
وی با اشاره به اشراف بایدن بر ابعاد مختلف پرونده عراق و سفرهای متعدد او به این کشور مینویسد: «به طور کلی این تازه وارد به پست ریاستجمهوری آمریکا، میراثی در تعامل با عراق با خود به همراه دارد. پروندهای که سالهاست ساکنان کاخ سفید را تحت فشار قرار داده است. بایدن ۲۷ بار به عراق سفر کرده است و رابطه خوبی با این پرونده و سیاستمداران عراق دارد؛ لذا انتظار میرود که وی به شیوهای متفاوت از ترامپ جمهوریخواه با این پرونده برخورد کند.»
این تحلیلگر عرب در ادامه با اشاره به اینکه برخی همپیمانان آمریکا در عراق ترامپ را به عنوان سلاحی برای کاهش نفوذ ایران در کشورشان میدیدند، نوشت که ترامپ چنین خواستهای را محقق نساخت و هیچ اقدامی جز یک تهدید به بستن سفارت آمریکا در بغداد که در دوره او به سیبل حملات راکتی عراقیها تبدیل شده بود، نکرد.
نگارنده معتقد است که اگر بایدن به دنبال موفقیت در پرونده عراق است اکنون باید دیدگاه خود را از نو سازماندهی کند، زیرا عراق امروز عراقی نیست که بخواهد تئوری تقسیم آن به سه منطقه نیمه خودمختار را اجرایی کند. عراق امروز در بدترین مراحل تاریخی خود قرار دارد و حتی آمریکایی که از حمایت و همراهی گروههای سیاسی متعددی در عراق برخوردار بوده امروز خود را در لحظهای خارج از حساب و کتابهای این کشور میبیند و نه زمینی دارد و نه نفوذی و نه حتی قدرت در دخالت برای تصمیمگیریهای سیاسی.
به اعتقاد این نویسنده، فشار اقتصادی فوقالعاده ترامپ علیه ایران موجب شد که این کشور به گزینه افزایش نفوذش در عراق روی بیاورد و به مدد همین سیاست آمریکا، عراق به عنوان حیاط خلوت ایران راهی برای دورزدن تحریمها به شمار آمد.
* ایران و عراق دو پرونده لاینفک برای آمریکا
الدلیمی توضیح میدهد: «به نظر نمیرسد که بایدن بخواهد مانند ترامپ با دو پرونده عراق و ایران که اکنون در حکم یک پرونده هستند و هر یک بر دیگری تاثیر دارند، برخورد کند. وی تلاش خواهد کرد تا توافق جدیدی با ایران امضا کند و ممکن است که به بازگشت مشروط به توافق هستهای منجر شد. این چیزی بود که ترامپ نیز آن را میخواست، اما عدم سازش ایران و عدم تمایلش به امتیازدهی این توافق را تا زمان آمدن رئیسجمهور جدید آمریکا به تاخیر انداخت.»
بر اساس این تحلیل، «در صورت توافق آمریکا و ایران بر روی بازگشت مشروط به توافق هستهای، این امر در قبال برخی امتیازدهیهای ایران از جمله کاهش نفوذش در عراق محقق خواهد شد. به ویژه که این کشور در انتظار انتخابات در ژوئیه آتی است. آمریکا پس از ترامپ به دنبال آن است که منافع از دست رفته خود در عراق را بازپس گیرد. منافعی که به دلیل نفوذ ایران که هرگونه حضور آمریکا در عراق را ـ به ویژه پس از ترور ژنرال قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در اوایل سال جاری میلادی در نزدیکی فرودگاه بغداد- رد میکند و نیز برخی سیاستهای آمریکایی دوره ترامپ از جمله تهدید زیاد و اقدام اندک از دست رفته است.»
نویسنده در پایان با بعید ندانستن خیز آمریکا برای تجزیه عراق به بهانه فشار بر ایران اینچنین نتیجهگیری میکند: «درست است که بایدن صاحب نظریه تقسیم عراق به سه اقلیم نیمه خودمختار است، اما شاید دیگر، وی تمایل چندانی به اجرای این نظریه نداشته باشد به ویژه که منافع آمریکا تا به این لحظه در یکپارچگی عراق نهفته است، اما این احتمال وجود دارد در پی مخالفت ایران با گشودن راه بر روی حضور و نفوذ آمریکا در عراق، بار دیگر نظریه قدیمی بایدن در اینباره احیاء و مطرح شود.. به ویژه که برخی سیاستمداران عراقی هنوز علنا از ضرورت ایجاد اقلیمهای فدرالی بر اساس اصول طائفهای و نژادی سخن میگویند. پس آیا بایدن به عملی شدن چشمانداز ایجاد این اقلیمها تسریع خواهد بخشید یا منازعه نفوذ ایران-آمریکا به امر دیگری منتهی خواهد شد؟»