گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو_سیدمهدی محمدیان، مسعود سلطانی فر ظرف سالهایی که در سمت وزیر ورزش و جوانان در وزارتخانه مشغول بود بارها به موضوع تکراری که دولتمردان قبلی اعم از وزرای پیش از خودش یا رؤسای سازمان تربیت بدنی دنبال شده بود ورود و وعده کرد که می خواهد با واگذاری سهام سرخابی ها این دو مجموعه را از زیر سایه دولت خارج کند! با این هدف که هر دو باشگاه مستقل شده و دیگر نیازی به حمایت دولت نداشته باشند.
آخرین و جدی ترین وعده خصوصی سازی درباره این دو باشگاه درست پاییز سال گذشته مطرح شد با این هدفگذاری که تا مرداد 1399 هر دو باشگاه با تعیین دارایی های شان وارد بورس شده و سهام شان واگذار شود اما با گذشت بیش از یک سال از آن تاریخ هنوز هیچ اتفاقی در این حوزه رخ نداده و تنها جلساتی ظرف این مدت برگزار شده که بیشتر شبیه دورهمی برای صرف شیرینی و میوه همراه با دید و بازدید بوده است.
نمایشی برای بیان این موضوع که مدیران وزارت و هر دو باشگاه، سفت و سخت دنبال واگذاری هستند ولی در عمل هرگز اتفاقی در این زمینه رخ نداده است. تنها عایدی هر دو باشگاه و البته هواداران سرخابی ظرف این مدت چیزی نبوده جز مصاحبه های افرادی همچون مهدی علی نژاد معاونت ورزش قهرمانی که درصدد است تا به کمک دیگر عناصر وزارت ورزش دست دلال ها را از این دو باشگاه کوتاه کند در حالی که بزرگترین جرایم دلالی در این دو باشگاه در دورانی محقق شده که مدیران منصوب مسعود سلطانی فر در رأس هر دو تیم حضور داشته اند.
جذب امثال ولادیمیر پریموف و پلی یانسکی مهاجم و مدافع اوکراینی که در دوران مدیرعاملی طاهری در باشگاه پرسپولیس جذب شدند یا بودیمیر کروات که در دوران مدیرعاملی ایرج عرب به پرسپولیس آمد و هرگز در ازای پولی که بابت قراردادهای شان برای آنها در نظر گرفته شد بازده نداشتند، نمونه هایی از دلالی های صورت گرفته در دوران مدیران منصوب وزارت ورزش بودند.
در استقلال هم امثال الحاجی گرو، مارکوس نویمایر، بویان نایدنوف یا بودوروف کم نبودند که با قراردادهای آنچنانی به این تیم آمدند و برخی با دریافت پول خوب بدون شکایت از این تیم جدا شدند و برخی با شکایت به فیفا بیش از رقم اصلی قراردادشان دریافت کردند! آخر هم مشخص نشد یکی مانند الحاجی گرو که 14 ماه بود در لیگ سوئد گلی به ثمر نرسانده چطور و با چه توجیهی با 400 هزار دلار به استقلال پیوست.
این بازیکنان هم در دورانی به استقلال آمدند که امیرحسین فتحی و سید رضا افتخاری در رأس باشگاه استقلال به ترکتازی های خود مشغول بودند و پس از جدایی شان هرگز بابت این مسایل بازخواست نشدند.پس از آن هم ماجراهای برانکو و کالدرون در پرسپولیس و سپس شفر و استراماچونی در استقلال که هر کدام در نهایت با شکایت و آژان کشی به پرداخت جریمه های میلیاردی منتهی شد و همچنان پرونده های دو تن از این مربیان باز است و استقلال و پرسپولیس باید ارقام هنگفتی را به آنها بپردازند.
اتفاقاتی از این دست، مشخص می کند استقلال و پرسپولیس در این سالها دستخوش رفیق بازی افرادی شدند که هرگز نخواستند مدیرانی کاردان و آشنا به محیط فوتبال را در رأس هر دو باشگاه قرار دهند و بهانه شان هم این بوده که "به هرکس گفتیم بیا و مدیر شو قبول نکرد"! توجیهی غیرقابل قبول در رابطه با بدهی های وحشتناک دو باشگاه که البته باعث و بانی انباشت شدن این چند صد میلیارد بدهی، همان مدیرانی بودند که وزارت ورزش برای دو باشگاه در نظر گرفته و منصوب شان کرده بود.
تدارک یک نمایش تکراری برای روزهایی که یکی پس از دیگری در حال سپری شدن است تا دولت فعلی به روزهای پایانی اش نزدیک شده و در نهایت یک وزارتخانه پر از ایراد و اشکال و دو باشگاه مردمی، میان زمین و هوا را به امان خدا رها کرده و تحویل دولت بعدی بدهند! وارد کردن استقلال و پرسپولیس به بورس در حالی که سهامدار عمده این دو باشگاه همچنان دولتی ها هستند نه تنها خواسته پیشکسوتان و هواداران این دو تیم نیست بلکه شکلی دیگر از فریب دادن آنهاست برای بیرون کشیدن اندک پس انداز طرفداران دو باشگاه از جیب هایشان و ریختن به بازاری که همین حالا همواره با رنگ قرمز در تالار بورس آه از نهاد سهامداران بلند کرده است!.