سجاد نوروزی، کارشناس ارشد فلسفه سیاسی در گفتگو با خبرگزاری دانشجو پیرامون مولفههای دولت مردمی به عنوان افق پیشروی دولت سیزدهم اظهار کرد: زمان گفتگوی یکطرفه با مردم به سر آمده؛ چه از طریق صداسیما و چه دیگر رسانهها؛ در واقع گفتگوی یکطرفه به منظور ارائهی یکسری توجیهات برای مطلوب جلوه دادن عملکرد خود از مصادیق بیصداقتی با مردم است و اساسا دوره تریبونهای یک طرفه در همه حوزهها به سر آمده و نمیتوان آن را مصداق گفتگو با مردم دانست.
وی با اشاره به تجربه رئیسی در دستگاه قضا ادامه داد: آن چیزی که ما از آقای رئیسی در قوه قضاییه دیدیم امیدبخش بود و امیدواریم این رویکرد را در مسند ریاست جمهوری هم ادامه دهند که همین هم خواهد بود اما فضای قوه قضاییه و قوه مجریه متفاوت است.
نوروزی ادامه داد: مخاطبینِ قوه قضاییه قشری بودند که کارشان با قوه قضاییه بود، در حالی که ۸۰ میلیون نفر کارشان با قوه مجریه است؛ بنابراین آن شیوه بازدید میدانی و گفتگوی چهره به چهره هرچند خوب اما یگانه راه ارتباط مردمی نیست و راههای دیگری نیز وجود دارد.
این فعال فرهنگی با تاکید بر فرازی از نامه امامعلی (ع) تصریح کرد: فرمایش حضرت امیر (ع) در نامهای که به مالک اشتری میدهند این است که انّ الرعیه طبقات یعنی مردم از طبقات گوناگونند؛ حتما باید برنامه مجزا برای همه طبقات مختلف اجتماعی وجود داشته باشد؛ یک جور برنامه ارتباط مستمر با همه طبقات و نخبگانی که گروههای مختلف را نمایندگی میکنند.
نوروزی ادامه داد: قطعا آقای رئیسی نمیتواند با ۸۰ میلیون ایرانی رودررو ارتباط داشته باشد؛ قبلا هم دیدیم در دولت آقای احمدی نژاد این نوع ارتباط چهره به چهره تبدیل به یک شو و نمایش شد؛ من اسمش را پوپولیسم نمیگذارم ولی قطعا شو به حساب میآید؛ مثلا اینکه با همراهی چند دوربین به یک روستای دوری برویم و مردم به دنبال ما راه بیافتند، ارتباط مردمی به شمار نمیآید؛ بلکه یک شو است؛ الگویی که در دوره آقای احمدینژاد ارائه شد اگرچه در یکسری وجوه مثبت بود اما در مقیاس کلان یک شوآف سیاسی بود.
وی با تبیین ویژگیهای دولت مردمی خاطرنشان کرد: اگر آقای رییسی در این حوزه خواهان ارتباط مردمی است اول باید خردترین لایههای دولت یعنی استاندار، فرماندار، بخشدار و دهدار را مدیریت کند تا این افراد یک نظام پیوسته ارتباطی با مردم داشته باشند؛ یعنی تشکیلات دولت باید در ارتباط با مردم باشد و نه صرفا شخص رئیسجمهور؛ در دوره احمدینژاد اینگونه بود که شخص رئیسجمهور با مردم ارتباط داشت اما بدنهی دولت اینگونه نبود؛ در حالی که این بدنهی دولت است که باید مردمی شود.
این فعال فرهنگی با انتقاد از رویههای ارتباط مردمی در دولت گذشته اظهار داشت: دولت روحانی، دولت تبختر و تکبر بود و حتی نخبگان هم نتوانستند با آن ارتباط گیرند؛ بخاطر ویژگی شخص رئیسجمهور که به کل بدنهی دولت تسری پیدا کرد؛ تکبری که در رئیسجمهور سابق بود مانند یک ویروس به کل تشکیلات دولت سرایت کرد و نتیجهی آن را هم دیدیم؛ در حال حاضر اگر قرار به اصلاح این رویه است باید از تجربه دولتهای گذشته درس گرفت؛ مانند تجربه دورهی احمدینژاد که یک مولفهی مثبت مانند ارتباط نزدیک با مردم به ضد خودش تبدیل شود؛ رعایت اصول و تعادل، راه جلوگیری از به افراط کشیده شدن مقولات مثبت است؛ مانند آنچه رهبری انجام میدهند؛ ریلگذاری که یکسری شئونات اجرایی دارد؛ بنابراین برای فرمایشات رهبری مبنی بر ارتباط مردمی نیز باید وجوه اجرایی را در نظر بگیریم.
کارشناس ارشد فلسفه سیاسی تصریح کرد: در فلسفه، مفهومی تحت عنوان ارتباط ظرف و مظروف وجود دارد؛ از ظرف ما یعنی بروکراسی فعلی کشور نه لیبرال دموکراسی درمیآید، نه سوسیالیسم و نه دولت اسلامی و نه هیچ چیز دیگر.
خروجی بروکراسی فعلی، دولتِ رانتی فاسد است؛ حتی اگر خروجی آن سکولار بود قابل تحمل بود اما خروجی آن هیچ است؛ راه اصلاح بروکراسی فعلی، دگرگون کردن آن است؛ با بروکراسی موجود دولت مردمی شکل نمیگیرد؛ اگر قرار باشد رئیسی در قالب همان بروکراسیای کار کند که هاشمی، خاتمی، احمدینژاد و روحانی کار کردند، از همین حالا باید شکست دولت مردمی را اعلام کنیم.
نوروزی خاطرنشان کرد: ساختار دولت در ایران نیاز به انقلاب اجرایی دارد؛ نیازمند انقلاب بروکراتیک هستیم؛ باید ساختارهای کهنه و پوسیده را از بین برد؛ یک مثال واضح بزنم؛ در حال حاضر سازمان مدیریت برنامه و بودجه کاری غیر از تقسیم پول و تخصیص بودجه ندارد؛ این در حالی است که این سازمان باید دیدهبان باشد و مدام ناکامیها و دستاوردها را رصد کند؛ نهادی که باید چشم و گوش رئیسجمهور باشد تبدیل به یک نهاد فربه و کند شده که صرفا پول تقسیم میکند؛ به همین خاطر است که میگوییم برای تحقق دولت مردمی به اصلاح بروکراسی نیاز داریم.