گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو- مدتی پیش کنفرانسی در شهر مکه مکرمه تحت عنوان "گردهمایی مرجعیت های عراقی" برگزار شد. این کنفرانس که با مشارکت علمایی از شیعیان و اهل تسنن عراقی بود، با هدف تقویت اتحاد میان علمای دو کشور و تلاش برای از بین بردن هرچه بیشتر فرقه گرایی و با دعوت "اتحادیه جهان اسلام" که نهادی دینی و وابسته به سعودی است برگزار شده بود.
برگزاری این گردهمایی را می توان در راستای تلاش های سعودی برای بهبود وجههی فرهنگی خود در میان مردم عراق دید. همانطور که برای ایران حمایت مالی، تقویت و یا تأسیس شبکه هایی به مانند "ایران اینترنشنال" یا "ام بی سی فارسی" را در پیش گرفته، در عراق نيز شبکه "ام بی سی العراق" را تأسیس كرده است. برگزاری چنین گردهماییاي را هم باید در همین راستا دانست.
اساتید اهل سنت حاضر در اين گردهمايي، عمدتا از رؤسای دانشکده های استان های سنی یا رؤسای دانشگاه های این استان ها بودند؛ علمای اهل سنت حاضر نيز وابسته به مجمع فقهی علمای عراق بودند كه مقرّ آن در جامع الامام الاعظم در اعظمیه بغداد در کنار قبر ابو حنیفه النعمان رئیس فرقه حنفی های اهل سنت قرار دارد. ریاست این مجمع برعهده "شیخ احمد حسن الطه السامرائی" می باشد.
عمده علمای شیعی حاضر در این گردهمایی نیز اگرچه از اساتید حوزوی و فضلای نجف اشرف و اساتید و فرهیختگان دانشگاهی شیعی هستند اما از نظر شهرت - علی الاقل بیشتر علمای حاضر - در میان به اصطلاح "کف جامعه شیعی عراق" از شهرت بالایی برخوردار نیستند؛ چرا که عمده آنان از خطبا، سخنرانان و واعظان منبری نمی باشند بلکه بسیاری از آنان در میان محافل علمی از جایگاه مورد توجهی برخوردار هستند.
از نظر سیاسی هم می توان گفت که بیشتر اساتید و علمای حاضر، وابسته به "عتبات عالیات" و به طور مشخص تولیت حرم امام حسین و حضرت عباس "علیهما السلام" می باشند. این طیف از علما اگرچه در سیاست به معنای منصب و کسب قدرت حضور ندارند اما مواضع سیاسی خاص خود را داشته و گروههای مسلح مورد حمایت خود را - به نام "حشد عتبات" که شامل 2 تیپ و 2 لشکر که نیمه وابسته به حشد هستند - دارند. همچنین این طیف دارای نفوذ بالا اما غیر مستقیم بر روی قشر خاکستری جامعه شیعی عراق که اکثریت این جامعه را تشکیل می دهند هستند و صراحتا باید گفت که حاشیه مرجعیت اعلای عراق را نیز علمای رده بالایی از همین طیف تشکیل می دهند.
نگاه این طیف از علما و فرهیختگان که دارای قدرت رسانه ای مورد قبول اما نه چندان قوی هستند به نوع روابط با ایران در جهاتی مشابه و در جهاتی هم متفاوت با نگاه نیروهای سیاسی نزدیک به ایران است؛ از طرفی این طیف، خواهان روابط قوی با ایران به عنوان کشور برادر عراق از نظر عقیده هستند اما از طرفی دیگر، خواهان روابطی تماما متوازن و عدم ورود عراق از نظر سیاسی و خصوصا نظامی به سیاست های مقاومت گرایانه و استکبار ستیزانه ایران می باشند.
نگاه این طیف به حشد الشعبی به عنوان یک نیروی حافظ شیعیان عراق است که بقای آن برای حفظ شیعیان عراق ضروری است اما صراحتا خواهان این هستند که حشد سیاست زده نشده و وارد سیاست محورها (بخوانیم سیاست محور مقاومت) نشود. به همین جهت در زمینه هایی با مسئولان حشد اختلافاتی دارند و نیروهای آنان نیمه وابسته به حشد هستند؛ هرچند که در زمان شهید ابو مهدی المهندس، به لطف کاریزما و توانایی ایشان در ایجاد روابطی متوازن و حسنه با این طیف با حفظ برخی از نقاط اختلافی، این نیروهای نظامی در ضمن حشد الشعبی حضور داشتند.
حال پس از ذکر مختصر اطلاعاتی درخصوص وابستگی های سیاسی و مذهبی بیشتر علمای شیعی حاضر در این گردهمایی، به ذکر اسامی برخی از حاضران در این جلسه بسنده می کنیم:
-سید محمد علی بحرالعلوم از مسئولان عالی رتبه "معهد العلمین (اندیشکده العلمین)" در نجف اشرف و از اساتید حوزه در نجف اشرف و نیز از روحانیون وابسته به عتبات می باشد.
وی از سخنرانان کنفرانس "حشد عتبات" در نجف اشرف بود که تقریبا اعلام جدایی این نیروها از حشد اما نه به طور کامل به حساب میآمد. می توان گفت که وی هم رئیس هیئت شیعی شرکت کننده در این گردهمایی بود.
-شیخ حیدر السهلانی مدیر کتابخانه امیر المؤمنین امام علی ابن ابی طالب علیه السلام در نجف اشرف که همکاری هایی با عتبات عالیات دارد.
-سید ولید البعاج از روحانیون نزدیک به عتبات که یادداشت های فراوانی در سایت ها و رسانه های نزدیک به آن دارد.
-سید زید بحر العلوم از روحانیون نزدیک به سید جواد خویی نوه مشهور آیت الله العظمی خویی (ره). گفتنی است که سید جواد خویی از روحانیون معروف در عراق و طرفدار نظام سکولار در این کشور است. او در میان جوانان عراقی طرفدارانی دارد و از افراد مؤثر در دعوت پاپ واتیکان برای سفر به عراق و دیدار با مرجعیت اعلای عراق بود. به گفته خود او، همین تلاش ها را این بار برای سفر شیخ الازهر به عراق انجام خواهد داد.
-دکتر عمار النصار و دکتر علی الیعقوبی از اساتید دانشگاه عراقی که همکاری هایی با عتبات عالیات داشته یا دارند.
-دکتر شیخ علی الشکری از اساتید حوزه و سخنرانان مذهبی در عراق
این گردهمایی واکنش های مختلفی را به همراه داشته است. برخی از واکنش های مثبت، به اعتبار نام های حاضر در اين گردهمایی بوده و برخی دیگر از آنها نیز در راستای تلاش های برخی برای اختلاف افکنی میان نجف و قم می باشد. به همین جهت از چنین گردهمایی هایی هلهله کنان استقبال می کنند و این درحالی است که چنین افرادی حکمت بزرگان قم و نجف را در این بزنگاه ها به فراموشی می سپارند.
علت برخی از واکنش های منفی، به حافظه تاریخی بسیاری از شیعیان عراق نسبت به جنایت های آل سعود چه پس از سال 2003 و چه پیش از آن درخصوص کشتارهای کربلا و مانند آن در دوران آغازین تشکیل حکومت سعودی در سرزمین حجاز برمیگردد و می توان گفت که این واکنش ها جنبه احساسی هم دارند. علت برخی دیگر از این واکنش های منفی هم مشکلات برخی از احزاب شیعی با مرجعیت اعلای نجف است که از سال 2014 شروع شده و به دلیل موضع منفی نجف اشرف برای تصدی منصب نخست وزیری توسط بزرگان این احزاب برای دوره سوم بوده است.
عمده دلیل این واکنش های منفی به این سؤال منتهی می شود که "چرا این علما و فضلای شیعی برای چنین گردهمایی به سعودی که سابقه سیاهی در تعامل خود با عراق و شیعیان آن دارد، سفر کرده اند؟!"
درخصوص این ادعا و ضمن تأکید و تأیید سابقه سیاه سعودی در نوع تعامل با شیعیان عراق باید گفت که اقدام این علما چندان هم بی سابقه نبوده است؛ زیرا پیش از آن، نخست وزیران شیعی که منتخب همین احزاب بوده اند به سعودی سفر کرده و با حکام جنایتکار آن دیدار کرده اند. ضمن این که سه نفر از همین نخست وزیران در عهد ملک سلمان به این کشور سفر کردند. پس اصل چنین سفری یا حتی گفتگو یا مذاکره با سعودی ها -با توجه به اهمیت و ثقل این کشور در جهان اسلام- در هر زمینه ای اگر از موضع قدرت و عزت برای کشوری یا برای شیعیان باشد، اشکالی ندارد کما این که همین الان هم می بینیم کشور ما، ایران، مذاکراتی با مسئولان سعودی برای عادی سازی روابط میان دو کشور با وساطت بغداد داشته است.
از بعد دینی نیز چنین سفری مسبوق به سابقه بوده است. در سال های دور آیت الله سید محسن حکیم مرجع اعلای وقت شیعیان عراق طی دعوت ملک فیصل، پادشاه سعودی، به عربستان سعودی سفر کرده بود.
از آنجا که این گردهمایی با هماهنگی اتحادیه جهان اسلام وابسته به سعودی و رؤسای سازمان های اوقاف شیعی و سنی انجام شده بود و رؤسای این دو سازمان در این گردهمایی حاضر بودند، یادآوری این نکته لازم است که رؤسای این دو سازمان با حکم نخست وزیر عراق و طبیعتا با رضایت احزاب سیاسی سنی و شیعی انتخاب می شوند.
همچنین ذکر این نکته لازم است که یکی از حاضران در این گردهمایی "شیخ فؤاد المقدادی" از علمای عالیقدر عراقی بوده که از نظر علمی و سیاسی مواضع نزدیکی به ایران و قم دارد؛ اما نکته جالب این جاست که منتقدان بیشتر روی برخی از اسامی با جریان فکری خاص تمرکز کرده بودند و این نشان می دهد که انتقادات این افراد غرض ورز نه به خاطر سابقه سیاه سعودی که به خاطر مشکلات این افراد و بزرگان سیاسی آنان با حاشیه مرجعیت اعلای نجف و برخی از افراد وابسته به عتبات است. مشکل این جاست که انتقادات این افراد که طرفدار ایران هم هستند، توسط برخی از عراقی های دشمن ایران، به حساب ایران نوشته شده و با سوء استفاده از این موضوع، تلاش می شود چنین ترویج دهند که ایران و قم با نجف اشرف مشکل داشته و خواستار تضعیف آن هستند. این درحالی است که چه حاکمیت سیاسی و چه حاکمیت مذهبی ایران از چنین اتهامات و انتقادات غرض ورزانه ای به دور بوده و خواستار روابط حسنه و بلکه اتحادی محکم با بال دیگر جهان تشیع یعنی نجف اشرف و علما و فضلای آن است. تأسف بر انگیز تر اما این جاست که گاهی این اختلافات برخی از احزاب شیعی عراق با نجف اشرف بر روی رسانه های داخلی ما نیز تأثیر گذاشته و باعث اتخاذ مواضعی نابجا علیه نجف اشرف یا مرجعیت آن و یا حاشیه آن می شود.
از جمله نقدهای ذکر شده به این گردهمایی این است که برخی عنوان کردند چرا در بیانیه پایانی مشترک این گردهمایی از حاکمان سعودی تشکر شده است. درخصوص این امر هم باید گفت، این اقدامات صرفا یک سری اقدامات تشریفاتی و پرتوکولی است که هرجای دیگری هم میزبان اینچنین جلسه و مراسمی بود، از حاکمان و مسئولان آن تشکر می شد و چندان موضوع مورد اهمیتی نیست.
انتقاد دیگر ذکر کلمه مرجعیت برای حاضران بود که در واقع انتخاب چنین عنوانی برای این گردهمایی درست نیست؛ چراکه حضار از هر دو طرف شیعی و سنی از مراجع نبودند و بهتر بود که عنوان دیگری برای این گردهمایی انتخاب می شد.
انتقاد دیگر نیز که واقعا مهم و قابل توجه است، این بود که آیا شخصیت های شیعی حاضر، نمایندگان مرجعیت اعلای نجف اشرف بوده اند یا خیر؟ درخصوص این موضوع هم باید گفت که مرجعیت نجف اشرف یک سازمان یا نهاد نیست که مثلا بگوییم که سخنگو یا روابط عمومی دارد که بتوانیم تکذییه یا تأییدیه ای را در این باره از آن به دست آوریم اما صرفا می توان گفت که این افراد نزدیک به مرجعیت یا حاشیه آن هستند و در رسانه های نزدیک به مرجعیت نیز موضعی انتقادی نسبت به این گردهمایی اتخاذ نشده است.
در این جلسه موارد مثبتی هم وجود داشت که برای مثال به ذکر سه نمونه از این موارد اکتفا خواهیم کرد:
- سید محمد علی بحرالعلوم در این جلسه به فتوای جهاد کفایی مرجعیت نجف اشرف به عنوان یکی از نمونه های تلاش های شیعیان و به خصوص نجف اشرف برای ایجاد وحدت در میان شیعیان و سنیان عراق اشاره کرد.
- دکتر شیخ علی الشکري به یکی از ضعف های علمای سنی عراق که دود آن به چشم شیعیان عراق هم رفته است، اشاره داشت که آن عبارت بود از عدم وجود یک مرجعیت واحد یا مرجعیتی که اکثریت مطلق را در برگیرد، بود زیرا این معضل باعث عدم وجود موضعی واحد در میان آنان و در نتیجه مشکل تعامل با مرجعیتی واحد از طرف آنان در زمینه اتخاذ مواضع مثبت مشترک می باشد.
- دکتر علی الیعقوبی به لزوم صدور قوانینی برای مبارزه با تکفیر اتباع مذاهب دیگر اشاره داشت. وی همچنین از دوگانگی سعودی در این که موضع رسمی حکومت، تعامل با شیعیان و موضع بسیاری از علمای آن تکفیر شیعیان است و این درحالی است که سعودی صرفا به این ادعا که "این علما موضع حکومت را نمایندگی نمی کنند" بسنده می کند، انتقاد کرد.
رفتار ایران با این مراسم ها و جلسات نباید وارد کردن هجمه به حضار شرکت کننده تحت تأثیر انتقاد برخی از احزاب شیعی متحد ایران باشد؛ چرا که همانطور که ذکر شد، افراد شرکت کننده دارای وزن اجتماعی و سیاسی مخصوص به خود می باشند بلکه بهتر این است که ایران، خود ابتکار عمل را در این زمینه به دست گیرد و با توجه به این که ایران در زمینه های سیاسی، امنیتی، اقتصادی و حتی اجتماعی دست برتر را در عراق، علی الاقل نسبت به کشوری مانند سعودی دارد، خود میزبان چنین کنفرانس هایی باشد؛ اما شرط آن این است که ایران در سیاست های خود حداقل درخصوص شیعیان سعی کند یک طرف بازی های سیاسی آنان نباشد؛ بلکه نقطه ارتکاز و واسطه میان آنان باشد و تلاش کند که تمامی شیعیان را در برگیرد؛ با این روش می توانیم شاهد چنین جلسات مهمی در تهران باشیم و ابتکار عمل را هم از سعودی بگیریم.