گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو - فاطمه لولاچیان؛ شورای عالی انقلاب فرهنگی، عصر سهشنبه ۳۰ خردادماه، ماده واحده حیطه اختیارات و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی در حوزه صوت و تصویر فراگیر را تصویب کرد که با واکنشهای بسیاری همراه شد. در این خصوص با آرش فهیم، روزنامه نگار و منتقد سینما، به گفتگو پرداختیم.
از نظر شما نظارت صداوسیما بر شبکهی نمایش خانگی طبق بیانیه اخیر شورای عالی فرهنگی، چه جنبههای مثبت و منفی دارد؟
فهیم: بزرگترین نکته مثبت این است که بالاخره تکلیف شبکه نمایش خانگی روشن شد و حالا این حوزه به قول معروف، صاحب پیدا کرده است و کسی هست که به عنوان مسئول، پاسخگو باشد. سالهاست که با کوچ برنامهها و سریالهای نمایش خانگی از سیدی و دی وی دی به وی او دی و اینترنت، این عرصه وسعت و پهنای بیشتری یافته است. واقعیت این است که شبکه نمایش خانگی و به طور کلی، عرصه صوت و تصویر، به نظارت نیازمند است. از طرفی دیگر چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به دلیل تغییر دائمی مدیران و همچنین برخی سیاستها و مصلحتها در این زمینه کوتاهی میکند، پس باید نهاد دیگری این کار را انجام میداد که در دسترس و آماده، صداوسیما است. البته دو، سه سالی هست که مسئولیت به طور غیررسمی به صداوسیما واگذار شده است؛ از سال ۱۴۰۰ با محوریت سازمان ساترا نظارت بر شبکه نمایش خانگی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به سازمان ساترا منتقل شد. اما مشکل این بود، چون این تغییر رسمیت نیافته بود و تصویب قانونی نشده بود، شاهد نوعی بلبشو در تنظیمگری بودیم. مثل اتفاقی که برای سریال «رهایم کن» رخ داد.
اردیبهشت امسال، بنرهای تبلیغاتی این سریال در سطح شهر تهران نصب و در معرض دید عموم قرار گرفت. ناگهان اعتراضاتی برانگیخته شد مبنی بر اینکه چطور سریالی بدون مجوز، اجازه تبلیغ، آن هم در این سطح گسترده و با شمارگان بالا یافته است؟ درنهایت نیز پس از برملا شدن فقدان مجوز برای نمایش این سریال، وزارت ارشاد مجوز تبلیغات محیطی آن را ابطال و بنرهای مربوط به آن هم جمع آوری شد. اما سوال اساسی این بود که چرا یک سریال، بدون مجوز به نمایش درآمد که بر سر اجازه تبلیغ آن بحث و جنجال شود؟ همچنین طی ماههای اخیر بارها شاهد بودهایم که نسخه نهایی برخی سریالها، با فیلمنامه مصوب نه فقط تفاوت، بلکه تعارض دارد! این وسط و به خاطر این کمبود اجرایی، هم خالقان آثار از برخی امکانات فاصله میگرفتند و ممکن بود مثل نمونه «رهایم کن» به دلیل فقدان مجوز نمایش از تبلیغات هم محروم بمانند و از آن مهمتر؛ حقوق معنوی مخاطبی زیر پا گذاشته میشد که به پلتفرمهای داخلی اعتماد دارد و تصورش این است که محصولی در تراز فرهنگ و اخلاق و ارزشهای خانوادگی را دریافت میکند. به هر حال، همان طور که قانون بد بهتر از بی قانونی است، رفع بلاتکلیفی از نظارت و تنظیم گری در این عرصه، بهتر از بلاتکلیفی و بلبشو است. قطعا واگذاری نظارت بر شبکه نمایش خانگی به صداوسیما و به طور خاصتر به ساترا، هم ضامن حقوق معنوی مخاطب خواهد بود و هم حقوق هنرمندان و خالقان آثار.
جنبه منفی، این است که طبق آنچه تجربه شده، مواجهه ساترا با شبکه نمایش خانگی بیشتر سلبی و نظارتی است و به نظرم حالا که این مسئولیت رسمیت یافته است، باید جنبه ایجابی و هدایتی و حمایتی ساترا افزایش پیدا کند. یعنی خود ساترا هم در ارائه ایده و سوژه برای خلق برنامه و سریال با سکوها مشارکت کند و برای محصولات باکیفیتتر و با مضامین بهتر، اقلام تشویقی در نظر بگیرد. علاوه بر این، ساترا باید نظارت بر فعل و انفعالات مالی و اقتصادی پشت پرده پلتفرمها و سریالها را هم جدی بگیرد. کم اینکه دیدیم حضور برخی اختلاسگرها به عنوان تهیه کننده یا سرمایه گذار برخی سریالها چگونه اعتبار آثار و هنرمندان را مخدوش کرد. اینکه عدهای با هدف پولشویی وارد این عرصه شوند، یک نوع سوءاستفاده از فرهنگ و هنر است. ساترا باید از سرمایهگذارهای واقعی و سالم در این عرصه حمایت و اختلاسگرها و مفسدان اقتصادی و صاحبان پولهای آلوده را برند.
در پی واکنش بازیگران و کارگردانان به این مصوبه، آیا نگرانی آنها در مورد" محدود شدن و ممنوع الکار" شدن، به جاست؟
فهیم: خیر، بجا نیست! من بعید میدانم نظارت ساترا سختگیرانهتر از نظارت صداوسیما بر محصولات خودش و یا نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر محصولات هنری و سینمایی باشد. همه هنرمندان و فیلمسازان و برنامه سازان و بازیگرهایی که در شبکه نمایش خانگی فعالیت میکنند، قطعا قبلا تجربه همکاری با صداوسیما یا تولید کار با نظارت وزارت ارشاد را داشته اند. الان هم قطعا محدودیتها بیش از گذشته نشده است. ضمن اینکه هنرمندی که از خطا و خلاف مبراست، نگران نظارت نخواهد بود. به هر حال حقوق مخاطب ایجاب میکند که نهاد مسئول، به عنوان حامی مخاطب عمل کند و جایی که محصولی حقوق مخاطب را مخدوش بسازد، باید استانداردسازی و تنظیم گری صورت بگیرد. امید است ساترا در زمینه دفاع از حقوق معنوی مخاطب، فعال و جدی عمل کند.
طبق این مصوبه میتوان به آیندهی شبکه نمایش خانگی امیدوار بود؟
فهیم: به نظرم درحال حاضر، بیش از گذشته باید به آینده شبکه نمایش خانگی امیدوار بود. چراکه تثبیت کار یک نهاد رسمی و قانونی برای نظارت بر این بخش از فرهنگ، حتما به کاهش ولنگاری خواهد انجامید. از نظر من، ولنگاری سم فرهنگ و هنر است. همچنان که طی سالهای اخیر، خیلی از محصولاتی که در شبکه نمایش خانگی منتشر شده اند به دلیل ولنگاری، هم خودشان آسیب دیدهاند و هم به فرهنگ جامعه و ذائقه مخاطب آسیب زدهاند. هر چقدر آثاری تولید و منتشر شود که با نیازهای اصلی و اساسی جامعه مماس باشند و واجد ارزشهای هنری برتر باشند، آینده بهتری برای شبکه نمایش خانگی رقم خواهد خورد.