به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو به نقل از روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران، احسانالله شکرالهی، مدیر انتشارات کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی و رییس پیشین مرکز تحقیقات زبان فارسی در هند، درباره روابط فرهنگی میان ایران و هند و در پاسخ به این سوال که دیپلماسی فرهنگی چیست، گفت: دیپلماسی فرهنگی به این معناست که سیاستهایی را برای گرایش دیگریها به کشور خودمان اجرا کنیم تا مردم کشورهای مخاطب از طریق آن سیاستها جذب کشورمان شوند. این خلاصهترین و سادهترین تعریف از دیپلماسی فرهنگی است. هر کشوری طبیعتا یکی از جنبههایش میتواند این جاذبه را داشته باشد. بعضی از کشورها جاذبههای توریستی و گردشگریشان به دیپلماسی فرهنگی کمک کند. برخی از کشورها جنبه علمی یعنی دانشگاههایشان توانایی این جذب را دارند و برخی از کشورها غذاها و لباسهایشان.
وی افزود: در مورد کشور ایران همینطور که همه میدانند مهمترین دستاورد هزاره ما ادبیات ما بود و ادبیات فارسی و متون فاخر زبان ایرانی این جاذبه را همیشه داشته است. برای کشور هند هم این جاذبه یوگاست. آنها همه سرمایه دیپلماسی فرهنگیشان را صرف این میکنند که مردم جذب یوگا شوند. هم به عنوان یک ورزش جسمی و هم یک ورزش فکری. یعنی گره زدند سیاستهای فرهنگی شان را به مقوله یوگا تا بتوانند بیشترین جذب را داشته باشند و تا حد زیادی هم موفق بودند. ما هم طی سالیانی خیلی خوش درخشیدیم، اما در مقاطعی هم کم کاری داشتیم که جا دارد که بیشتر تلاش کنیم.
شکراللهی در ادامه درباره نقش کتاب در مسئله دیپلماسی فرهنگی گفت: کتاب در واقع عصاره تجربه زیسته انسانهاست. نوعی از کتابها عصاره تجربه زیسته است و نوعی دیگر از کتابها عصاره ایدهآل زیست و حضور در هستی. انسانها تمایل دارند که در یک چنین فضایی زندگی کنند و آرزوهایشان را در قالب کتاب طرح کردند. به عنوان یک نمونه برجسته سعدی در گلستان تجربه زیستهاش و در بوستان آرزوهای زیستیاش بیان کرده است. این کتابها در همه جای دنیا میتواند با حس مشترک و خاطره مشترک دلها را به هم نزدیک کنند و پاکی و همدلی به وجود آورند. بنابراین خیلی مهم است که ما بتوانیم از اندیشههای دیگر ملتها متوجه بشویم که چقدر با همدیگر نزدیکیم.
وی اضافه کرد: برای مثال در تمثیل فیل در خانه تاریک اگر بخواهیم با بخشی از دانستههایمان و بخشی از حواسمان شناخت پیدا کنیم این شناخت کامل نخواهد بود. اما اگر با حواس دیگرمان یا مشخصا با چشم که بیشترین داده اطلاعاتی را میتواند وارد ذهنمان کند مواجه شویم، طبیعتا شناخت ما عمیقتر میشود و این شناخت اگر در قالب مشترک بخواهد عرضه شود، طبیعتا میتواند همدلی بیشتری به وجود بیاورد. داستان فیل در خانه تاریک را اگر در نظر بگیرید هر کسی با کف دستش بخشی از بدن فیل را لمس کرده و فیل را به چیزی تشبیه کرده است. یکی به ستون یکی به دیوار یکی به تخت یکی به ناودان یکی به بادبزن یکی به طناب. مولانا میگوید؛ «در کف هر یک اگر شمعی بُدی * اختلاف از جمعشان بیرون شدی» شمع چیست؟ شمع آموزش است و بهترین شکل آموزش در قالب کتاب عرضه میشود.
درخواست دولت هند از نسل جدید برای فراگیری زبان فارسی
شکراللهی در بخش دیگری از سخنان خود در پاسخ به این سوال که «آیا منابع منتشر شده از فرهنگ و تمدن ایرانی در هند، میتوانند شناخت کاملی از پیشینه و وضعیت معاصر فرهنگ ایران را برای هندیها به همراه بیاورند؟» گفت: تعداد مجموعه آثار منتشر شده به زبان فارسی در شبه قاره بسیار زیاد است. استاد عارف نوشاهی بعد از جناب استاد احمد منزوی فهرست مشترک آثار چاپی را تکمیل و پاسخ این سوال را در قالب یک مجموعه چهار جلدی منتشر کردهاند و از دل آن اثر و دیگر فهرستها، من نیز پژوهشی انجام دادم و متوجه شدم که فقط کتابهای حوزه آموزش زبان و ادبیات فارسی چیزی بالغ بر ۳۵۰۰ مدخل است. برخی از عناوین نیز بعضا بیش از یکصدبار چاپ شدهاند. این حجم بسیار بالایی است و در دنیا کشور دیگری وجود ندارد که این میزان کتاب به زبان فارسی در آن منتشر شده باشد.
وی ادامه داد: کتابهای فارسی در شبه قاره موضوعات مختلفی دارد. فقط هم اختصاص به حوزه به ادبیات فارسی ندارد و تاریخ، پزشکی، مباحث دینی و فقهی، نجوم و حوزههای مختلف علوم را دربر میگیرد. شاید به همین دلیل بود که دولت هند متوجه شد باید زبان فارسی را به عنوان یکی از زبانهای کلاسیک کنار دیگر زبانهای این حوزه معرفی کند و از جوانها و علاقهمندان به حوزه پیشینه تاریخی و فرهنگی بخواهد که فارسی را خوب بیاموزند. به همین خاطر به نسبت دیگر کشورهای جهان، بیشترین تعداد گروههای آموزشی زبان فارسی در هند هستند. بیش از ۱۴۰ گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی در دانشگاههای مرکزی و دانشکدههای اقماری هند به زبان فارسی میپردازند با بیش از سیصد استاد و بیش از هفت هزار دانشجو.
این پژوهشگر نسخ خطی در ادامه با اشاره به این نکته که شناخت کامل تاریخ هند بدون دانستن زبان فارسی کامل نمیشود، گفت: تعداد بسیار دانشجویان زبان فارسی در هند و کرسیهای آکادمیک زبان فارسی نشان میدهد که با وجودیکه انگلیسیها زبان فارسی را در هند از رسمیت انداختند، اما دولت و ملت هند اذعان دارند که همچنان باید فارسی را بیاموزند و ترویج دهند، چرا که بخش مهمی از تاریخ میانه هند به این زبان نوشته شده است و شناخت هند بدون دانستن زبان فارسی کامل نمیشود همچنان هندی ها به زبان فارسی علاقه دارند و اهتمام می ورزند، تا جایی که اکنون رایزن فرهنگی هند در ایران آقای بلرام شکلا استاد زبان فارسی است و شعر فارسی میسراید و سفیر کبیر هند در ایران یعنی دکتر رودرا گائوراو شرست هم به زبان فارسی صحبت میکند. این نشان دهنده اهتمامی است که دولت و ملت هند برای زبان فارسی قائل هستند.
شکراللهی در پاسخ به سوالی مبنی بر جایگاه زبان فارسی نزد عامه مردم هند (غیردانشگاهیان) نیز اشاره کرد: ما وقتی از هند صحبت می کنیم باید بدانیم که هند یک کشور چند قومیتی است چند دینی و چند زبانی است. یعنی حتی همه هندیها به زبان هندی صحبت نمیکنند. هر قوم و قبیلهای زبان خاص خودش – و نه تنها به لهجه خود – صحبت میکند. در ایران اصفهانی و شیرازی و قزوینی و همدانی همه لهجههای مختلفِ زبان فارسی است، البته ما زبانهای دیگری نیز در ایران داریم، اما نه به پراکندگی و تنوع هند. جالب است بدانید که روی روپیه هندی مبلغ اسکانس به هفده زبان رسمی هند نوشته شده است. درست است که هند زبان رسمی دارد، اما هر منطقه ای از هند هم یک زبان منطقه ای دارد مثل زبان بنگالی، پنجابی، کشمیری و اردو. ما می خواهیم درباره زبان فارسی در چنین فضایی صحبت کنیم. هر دانش آموزی در مدرسه لازم است علاوه بر زبان ملی هندی و خط دِوناگری، یکزبان منطقهای (مثل پنجابی، بنگالی، کشمیری و...)، یک زبان دینی(سانسکریت، اردو، پنجابی و...)، یک زبان خارجی (انگلیسی یا فرانسه یا آلمانی) را یاد بگیرد، و فارسی میشود پنجمین زبانی که باید مدارس روی آن سرمایهگذاری کنند.
رییس پیشین مرکز تحقیقات زبان فارسی در هند ادامه داد: مناطقی در هند هستند که مدارسشان به زبان فارسی است و به زبان فارسی درس میدهند و درس میخوانند. مناطق کارگیل و سانکو در کشمیر و منطقه له و لداخ مناطقی هستند که اینقدر لهجهشان با لهجه فارسی تهرانی و معیار همساز است که شما اصلا تشخیص نمیدهید که این افراد ایرانی نیستند. مدتی پیش عدهای از استادان زبان فارسی مهمان ایران بودند از جمله خانم دکتر معصومه ناصری، ایشان اینقدر لهجهشان تهرانی است که آدم باورش نمیشود، هندی باشد، اما استاد زبان فارسی در لداخ است. با این اوصاف اما مناطق دیگری هستند که به فارسی آشنایی ندارند، با اینکه واژگان فراوانی از فارسی در زبانشان کاربرد دارد. بعضی از زبانها مثل اردو تا بیش از ۶۰ درصد از واژگانشان فارسی است و مناطق دیگر کمتر واژگان فارسی دارند، هرچند که دارند. به طور کل اما وقتی وارد فضای هند شوید همه کلمههای کباب، بادام، سیب و انگور را میشناسند.
شکراللهی با اشاره به این نکته که انبوه واژگان مشترک میتواند زمینه ساز تفاهم بین دو ملت ایران و هند شود، گفت: ما ساحت زبانی را به دو بخش تقسیم میکنیم؛ یک ساحت واژگانی و ساحت دستور زبانی. در ساحت واژگانی خیلی با هم ارتباط داریم و آنها ما را میشناسند و ما هم راحتتر میتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم. در ساحت دستور زبانی مناطقی از هند خوب و کامل میشناسند و بسیاری از مناطق هم شناخت آنچنانی ندارند. اما نسبت به ایران حس خوبی دارند. نسبت به روابط تاریخی نگاه مثبتی دارند و همیشه ایرانیان را در جایگاه محترمی دیدند و از زاویه نگاه محترمانهای به ما نگریستهاند.
نقش نمایشگاه کتاب دهلینو در ترویج منابع ایرانی
مدیر انتشارات کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی در بخش دیگری از این گفتوگو به اهمیت نمایشگاه کتاب دهلینو اشاره کرد و ادامه داد: همانطور که گفتم کتاب یک پل ارتباطی است و به میزانی که دو طرف بتوانند از این پل عبور کنند این ارتباط عمیقتر و بیشتر میشود. آن بخشی از هندیها که به زبان فارسی علاقه دارند، میتوانند در نمایشگاه کتاب دهلینو به غرفه ایران و اندک غرفههای دیگری که کتاب فارسی دارند، مثل غرفه کتابخانه خدابخش، سر بزنند و از این منابع استفاده کنند. اما بر اساس تجربه چند سال حضورم در نمایشگاه کتاب هند، این نمایشگاه بیشتر شامل کتابهای به زبان انگلیسی و هندی میشود با خطوط اردو و آسامی و پنجابی. به تمامی این زبانها کتابهایی در نمایشگاه کتاب دهلی عرضه میشود، اما از همه بیشتر به نظر میآید که زبان انگلیسی آنجا حضور پررنگی دارد و زمینه تفاهم بین افراد مختلف را این زبان فراهم میکند که واقعا مایه تاسف است.
شکراللهی گفت: هند این ظرفیت را داشته و دارد که از زبانهای بومی خودش بیشتر استفاده کند، اما تسلط دویست ساله انگلستان بر این کشور و کار عمیق فرهنگیِ استعمار، باعث شد که هندیها سراغ این زبان بروند. البته آنها انگلیسی را به لهجه خاص خودشان صحبت میکنند که باعث ناراحتی انگلیسیها میشود. هندیها میگویند این لهجه انتقام ما از انگلیسیهاست. در مجموع اما نمایشگاه کتاب دهلی نو، فضای خوبی برای آشنایی بیشتر با هند است. به طور طبیعی نمایشگاه کتاب باعث آشنایی فرهنگها باهم و انتقال تجربیات ملتها به یکدیگر میشود و فواید زیادی دارد. مخصوصا آن نشستهای نقد و بررسی کتاب و تبادل اندیشه و تبادل ایده و پیشنهاد ترجمه آثار ادبی به زبان کشورهای مختلف اینها همه از فواید نمایشگاه کتاب است که در نمایشگاه سالانه کتاب دهلی هم وجود دارد.
چرا باید از آموزش زبان فارسی در هند حمایت شود؟
شکراللهی در بخش دیگری از این گفتوگو درباره تلاشهای بنیادهای فرهنگی بینالمللی ایران برای حمایت از آموزش زبان فارسی در هند، اشاره کرد: قطعا همه آنچه را که میتوانستیم، انجام ندادهایم. امروزه روز هم بیشتر از اینها میتوانیم انجام دهیم که البته من اسمش را کمکاری نمیگذارم. اگر ما واقعا بخواهیم زبان فارسی را به عنوان عصاره اندیشه ملی و دینیمان، به عنوان حاصل تبادل نظر و تضارب آرا با ملتهای مختلف، به عنوان قدر مشترک ظرفیتهای اخلاقی ملتهای مختلف – که همه در متون ادب فارسی مستتر است – ترویج کنیم، باید بسیار بیشتر از اینها به آن بها بدهیم. در حوزه زبان فارسی میتوان بیشتر تلاش کرد و دستاوردهای بیشتری را فراهم ساخت. معتقدم که اگر به زبان فارسی آنگونه که باید و شاید بپردازیم اصلا نیازی به فروش نفت نداریم. نیازی به فروش محصولات معدنیمان نداریم. اینقدر که گردشگری فرهنگی و ادبیمان میتواند جذاب باشد و اینقدر که تولیدات ادبیمان میتواند برای دنیا جالب توجه باشد که با درآمدهای حاصل از آنها دیگر نیازی به فروش نفت نخواهیم داشت.
علاقه هندیها به مولانا و هوشنگ مرادی کرمانی
شکراللهی در بخش دیگری از این گفتوگو به علاقه هندیها به اشعار مولانا اشاره کرد و ادامه داد: من ابتدای هر دوره از کلاسهای آموزش زبان فارسی از زبان آموزها میپرسیدم که علت حضور شما در دورههای آموزشی زبان فارسی چیست؟ انگیزههای مختلفی را بیان میکردند، اما درصد قابل ملاحظهای از آنها میگفتند که دلشان میخواهد با اندیشه مولانا بیشتر آشنا شوند. دیگر قلههای ادب ایران را هم اسم میبردند مثل فردوسی و حافظ و سعدی. اما تقریبا اکثر موارد دلشان میخواست که مولانا را بشناسند، مولانایی که مثل دیگر کشورها او را به اسم رومی میشناسند. از ادبیات معاصر ایران نیز به استاد هوشنگ مرادی کرمانی علاقه دارند و چند پایاننامه روی آثار استاد کار کردهاند.
نویسنده مجلد «عبدالحسین حائری» از مجموعه «مشاهیر کتابشناسی معاصر ایران» ادامه داد: باید نهادهای فرهنگی ما اهتمامی داشته باشند روی تولید محتوای درسی برای دانشگاههای هند. بنیاد سعدی کار ارزشمندی برای تولید متون آموزشی زبان انجام داد، اما سطح بالای همین آموزش زبان می شود آموزش ادبیات. آن ۱۴۰ گروه آموزشی که در دانشگاهها و دانشکدههای هند فعال هستند، نیاز مبرم به متون آموزش ادبیات فارسی دارند که خلا اساسی آنهاست. آنها کتابهایی در زمینه آموزش تولید میکنند، اما متاسفانه از بسیاری جهات ایرادهایی به آن منابع وارد است؛ از جمله از جهات رسم المشق، دقت محتوایی، عدم توضیح کلمات در زیرنویس و نداشتن مابهازای صوتی تا متن را درست بشنوند و بخوانند. غیر از کسانی که با ایران و ایرانیها در ارتباطند، باقی استادهای زبان فارسی تسلط لازم به زبان را ندارند. حتی سر کلاس نمیتوانند فارسی حرف بزنند. به صورت مغلوط و مغشوش از روی نوشته میخوانند و شاگرد هم نیم بند و نصفه نیمه چیزی یاد میگیرد. مثل آموزش زبان انگلیسی در مدارس ماست. مدارس ما بعد از دوازده سال تحصیل بچه نمیتوانند انگلیسی یاد بگیرند، مگر اینکه به آموزشگاههای بیرونی بروند. در هند هم اینگونه است. حالا باز ما در ایران کتابها نسبتا کیفیت خوبی دارد. یا شیوههای تدریس مناسب نیست، یا مدت زمان تدریس و یا اینکه انگیزههای لازم وجود ندارد. در هند خود کتابها هم ایراد دارد. اصلا با خط اردو نوشته شده است. در صورتی که خط اردو مناسب زبان فارسی نیست. به دلیل اینکه فواصل لازم رعایت نمیشود. فاصله و نیم فاصله آنجا گم است و خوانش را بسیار سخت میکند. نقطهها سر جای درست نیست. اصلا نباید متن فارسی را در متون آموزشی با خط نستعلیق نوشت که خط اردو نوعی از خط نستعلیق درش استفاده شده است. باید از خط نسخ یا همین حروف تایپی معمولی استفاده کرد. این اتفاق در متون آموزشی هندی نیفتاده و همین فرایند آموزشی را سخت میکند.
احسان الله شکراللهی طالقانی در پایان گفت: باید نهادهای علمی ایران و آنهایی که واقعا دغدغه توسعه زبان فارسی را دارند، سلسله متون آموزش زبان و ادبیات فارسی را متناسب با سیلابس درسی یعنی برنامه درسی دانشگاههای هند تدوین کنند. مشخصا تکنگاریهایی در مورد هر کدام از شعرا باید انجام شود. باید در برنامه درسی آنها حافظ باشد و مثلا در کتابی ۵۰ غزل حافظ به آنها ارائه شود. حتما هم نیازی نیست که این منابع را چاپ کرد، میتوان آنها را در قالب pdf ارائه داد تا در کلاسها پرینت بگیرند. این کار باعث میشود تا هندیها زبان فارسی را درست یاد بگیرند. برای دیگر علاقهمندان زبان فارسی در سراسر جهان هم باید این کار انجام شود. همچنین بخش قابل ملاحظهای از متون فارسی تولید شده در هند در قالب نسخههای خطی در کتابخانههای مختلف پراکنده است و اینها همه فهرست و حتی اسکن نشدهاند. طبیعتا پژوهشهای ادبیات فارسی نیاز به این نسخهها دارد. آرزو و خواهش و درخواست و امیدواری دیگرم این است که این نهادهای فرهنگی اهتمام ویژهای برای تکمیل فهرست نویسی این نسخههای خطی و تصویربرداری از آنها و ایجاد زمینه برای دسترسی پژوهشگران به این مجموعه داشته باشند.