به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، حجت الاسلام عباس پورمحمدی از روحانیون برجسته و مبارز، پدر اصغر پورمحمدی مدیر شبکه سه سیما، عموی وزیر دادگستری و ابوالزوجه حسینی وزیر سابق ارشاد دار فانی را وداع گفت.
مراسم تشییع مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عباس پورمحمدی روز چهارشنبه ٩ صبح از درب منزل مرحوم به طرف مسجد امام(ره) رفسنجان صورت میگیرد تا در جوار شهدای گمنام آرام گیرد.
مراسم ختم آن عالم مبارز روز پنجشنبه ساعت ١4 الى ١6 در مسجد امام رفسنجان برگزار میشود.
خلاصهای از زندگینامه حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ عباس پورمحمدی
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا» (سوره مریم، آیه 96)
«آنانکه اهل ایمان و عمل صالح هستند، خداوند رحمان محبتشان را در دلها جای میدهد»
حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ عباس پورمحمدی در سال 1303 در روستای ماهونک شهرستان رفسنجان در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. در اوائل جوانی به خیاطی اشتغال داشت و در کنار آن، مقدمات علوم دینی را در حوزه علمیه رفسنجان میآموخت. پس از مدتی با تشویق و حمایت یکی از خیرین منطقه، به یزد رفت و در حوزه علمیه این شهر بهصورت جدی به تحصیل پرداخت. حجتالاسلام پورمحمدی در این دوره هممباحثه آیتالله مصباح یزدی بود. سپس عازم شهر قم شد و کسب علوم دینی را در سطوح عالیتر دنبال کرد. حضور در حوزه علمیه قم و شرکت در درس خارج فقه امام خمینی (ره)، زمینه آشنایی ایشان با علمای طراز اول کشور و مبارزان سیاسی را فراهم کرد. از دوستان و هممباحثهایهای ایشان در این دوره نیز میتوان به آیتالله العظمی نوری همدانی و آیتالله دری نجف آبادی اشاره کرد.
حجتالاسلام پورمحمدی سپس به شهرستان رفسنجان بازگشت. ابتدا در روستای ماهونک سکنی گزید و با تجدید بنای مسجد آن روستا، ضمن اقامه نماز، برخی روحانیون نظیر آیتالله رسولی محلاتی و آیتالله خزعلی را جهت سخنرانی به این مسجد دعوت کرد. اندکی بعد در شهر رفسنجان مستقر شد و امامت جماعت مسجد سقاخانه را برعهده گرفت. این مسجد در ابتدا فضای بسیار کوچکی داشت. با همت ایشان و همراهی مردم و خیرین شهر، خانههای اطراف مسجد خریداری شد و این مسجد نیز بهشکلی بزرگ و مناسب تجدیدبنا گردید. توسعه مسجد، ظرفیتهای آن را افزون کرد و امکان برگزاری جلسات و انجام سخنرانیهای عمومی با حضور خیل کثیر مشتاقان بهویژه جوانان را فراهم ساخت.
سال 41 و با طرح لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، نهضت امام خمینی (ره) آغاز شد. با شروع این نهضت و با تلاشها و مجاهدت حجتالاسلام پورمحمدی به همراهی دیگر علمای مبارز، مردم رفسنجان به تقلید از مرجعیت امام خمینی (ره) رهنمون شدند. مسجد سقاخانه بهتدریج پایگاه مبارزه علنی علیه رژیم ستمشاهی شد و به مسجد امام خمینی (ره) تغییر نام یافت. محور فعالیتهای گروههای مبارزاتی، مسجد امام بود و رساله امام و اعلامیههای ایشان از این مسجد در سطح شهر و منطقه توزیع میشد. سخنرانان انقلابی و مکبران نام امام را با صراحت و عظمت در مسجد ذکر میکردند و مردم نیز با صلوات، ارادت و تبعیت خود را ابراز میداشتند. سخنرانیهای سیاسی و انقلابی توسط روحانیون دانشمند، مبارز و طراز اول کشور در مسجد ایراد میگردید. مطالبی در این سخنرانیها بهصورت عمومی بیان میشد که در دیگر شهرها و محافل، طرح آنها بهصورت خصوصی هم کمتر صورت میگرفت. این فضای مساعد و پرشور انقلابی اولا ناشی از آمادگی مردم و فهم بالای آنها از مسائل بود که در نتیجه سالها فعالیت در جهت تربیت دینی و سیاسی مردم ایجاد شده بود؛ ثانیا بهدلیل فراست و هوشیاری در پیگیری مبارزات بهشیوهای بود که بهانه و نیز جرئت مقابله کمتری از سوی رژیم باقی میماند.
از جمله افرادی که به دعوت حجتالاسلام پورمحمدی به رفسنجان آمدند و در مساجد این شهر خصوصا مسجد امام به ایراد سخنرانی پرداختند میتوان به حضرات آیات و حجج اسلام مرحوم تربتی، مرحوم محمدتقی فلسفی، ناصر مکارم شیرازی، حسین نوری همدانی، وحید خراسانی، مصباح یزدی، احمد جنتی، علیاکبر هاشمی رفسنجانی، مرحوم واعظ طبسی، رسولی محلاتی، مرحوم محمدی گیلانی، محمدی گلپایگانی، محمدی ریشهری، مرحوم ابوالقاسم خزعلی، محمد یزدی، مرحوم یحیی انصاری شیرازی، مرحوم صدوقی، محمدی عراقی، محمدکاظم راشد یزدی، تقوی دامغانی، دکتر حسن روحانی، ناطق نوری، شهید دکتر بهشتی، شهید دکتر باهنر، شهید عبدالکریم هاشمینژاد، شهید کامیاب، شهید فضلالله محلاتی، شهید عباس شیرازی، مرحوم هادی مروی، مرحوم فاکر، سیدمهدی طباطبائی، محمدعلی موحدی کرمانی، مرحوم جعفر شجونی، دری نجفآبادی، محمدباقر فرزانه، رحیمیان، مؤمن، مرحوم احسانبخش، مرحوم فاضل هرندی، محمودی گلپایگانی، مرحوم فخرالدین حجازی، عباس محفوظی، مرحوم صادق خلخالی، مرحوم سیدحسن طاهری خرمآبادی و همچنین مقام معظم رهبری حضرت آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای اشاره کرد.
حجتالاسلام پورمحمدی در کنار فعالیتهای تبلیغی و مبارزاتی، در خدمت به مردم نیز پیشقدم بود. درب منزل ایشان همواره به روی نیازمندان باز بود و هرکس مشکلی داشت، به ایشان مراجعه میکرد. پیش از آغاز فصل سرما، ایشان به همراه خیرین منطقه دارو و کالاهای ضروری را تهیه و در روستاهای محروم منطقه توزیع میکردند. چنین اقداماتی تنها به منطقه رفسنجان محدود نمیشد و گاهی به دیگر نقاط کشور نیز تسری مییافت. نمونهای از این فعالیتها، کمکرسانی به مردم زلزلهزده فردوس در سال 47 بود. در پی این زلزله و در جبران محبت سالها قبل اهالی فرودس به مردم رفسنجان، حجتالاسلام پورمحمدی به همراه جمعی از مردم، اقلام و کمکهایی را تهیه و راهی فردوس شد. در همین زمان حضرت آیتالله خامنهای نیز به همراهی تعدادی از طلاب، جهت امدادرسانی در فردوس حضور داشتند. این حضور همزمان، مقدمات آشنایی حجتالاسلام پورمحمدی با حضرت آیتالله خامنهای و دعوت ایشان به رفسنجان را فراهم نمود. معظمله این دعوت را اجابت نمود و چند سال پیاپی در رفسنجان حاضر شده و در مسجد امام خمینی (ره) به ایراد سخنرانی پرداخت. محل استقرار ایشان و دیگر روحانیون مدعو، عمدتا منزل حجتالاسلام پورمحمدی بود.
با گسترش مبارزات انقلابی، سختگیریهای رژیم نیز افزایش یافت. اجازه حضور در مسجد به برخی وعاظ داده نمیشد و سخنرانی برخی روحانیون نیز برای جلوگیری از دستگیری نیمهکاره رها میماند. حجتالاسلام پورمحمدی نیز مرتبا مورد بازخواست قرار گرفته و رژیم برای ممانعت از ادامه فعالیتهای روشنگرانه و مبارزاتی در مسجد امام، ایشان را تحت فشار قرار میداد. پس از مدتی، حکم ممنوعالمنبری ایشان صادر گردید. این اقدامات رژیم مانع فعالیتهای مبارزاتی وی نشد. سرانجام در اولین چهلام قیام 19 دی مردم قم، به دعوت ایشان و دیگر علمای شهر، تظاهراتی در رفسنجان برگزار شد که منجر به دستگیری، محاکمه و صدور حکم تبعید برای ایشان به مدت سه سال گردید. حجتالاسلام پورمحمدی ابتدا به زابل تبعید شد، سپس به سراوان منتقل گردید، و در نهایت به بندر لنگه انتقال داده شد.
در همین ایام حضرت آیتالله خامنهای نیز به ایرانشهر تبعید شده بودند. حجتالاسلام پورمحمدی با وجود آنکه اجازه ترک محل تبعید را نداشت، دفعات متعددی از سراوان خارج و بهمنظور دیدار معظمله راهی ایرانشهر میشد. تیرماه سال 57، سیل ایرانشهر رخ داد که محوریت امدادرسانی به حادثهدیدگان برعهده حضرت آیتالله خامنهای قرار داشت. در روزهای ابتدائی پس از سیل، ایشان پیغامی به علمای منطقه مبنی بر جمعآوری و ارسال اقلام ضروری و کمکهای مادی ارسال کردند. پیرو این امر، حجتالاسلام پورمحمدی با کمک نزدیکان و خیرین، چند صدهزار تومان تهیه و به ایرانشهر منتقل کرد. حضرت آیتالله خامنهای با استفاده از این مبلغ و جهت تأمین بلندمدت سیلزدگان، تعداد زیادی بز شیرده خریداری و در اختیار خانوارها قرار دادند. فعالیتهای دیگری نیز در این دوران توسط حجتالاسلام پورمحمدی صورت میگرفت. تلاش در جهت وحدت علمای شیعه و اهل سنت، تشکیل جلسات انقلابیون با حضور مبارزان دیگر شهرها که به ملاقات ایشان میآمدند، پیگیری روند انقلاب در رفسنجان و صدور اعلامیه در مورد حوادث مهم، و اعزام برخی نیروهای انقلابی به پاکستان جهت تأمین اقلام مورد نیاز از این قبیل بود.
تجمع مبارزان انقلابی در سیستان و فعالیتهای گسترده آنها در منطقه از سوی رژیم تحمل نشد و هرکدام به مکانی دیگر تبعید شدند. حجتالاسلام پورمحمدی نیز به بندر لنگه انتقال داده شد. در هنگام حضور در این شهر، ایشان بهشدت بیمار بود و با تداوم بیتوجهی رژیم به این وضعیت، یکی از فرزندانشان با کمک برخی انقلابیون رفسنجان بهصورت مخفیانه ایشان را به شهر کرمان منتقل و در بیمارستان بستری کردند. رژیم پس از اطلاع از این موضوع، با توجه به آشفتگی وضعیت سراسر کشور پیش از انقلاب، با حضور ایشان در کرمان موافقت کرد. در جریان حمله به مسجد جامع کرمان و آتش زدن آن در مهرماه 57 توسط عمال رژیم، حجتالاسلام پورمحمدی در کنار مردم در مسجد حضور داشت. اواخر پاییز، سرانجام دوران تبعید به پایان رسید و ایشان به رفسنجان بازگشت.
از زمان بازگشت به رفسنجان تا پیروزی انقلاب، همچون سالهای پیش از تبعید، مبارزات انقلابی با محوریت ایشان و مسجد امام خمینی (ره) ادامه یافت. پس از انقلاب نیز رسیدگی به اولویتها، انجام امور بر زمین مانده و خدمترسانی به نظام اسلامی و مردم، مشی همیشگی ایشان بود. یکی از ضرورتهای آن زمان، تلاش در جهت تربیت سیاسی نیروها و آگاهسازی مردم بود. در این راستا ایشان بهعنوان دبیر حزب جمهوری اسلامی در استان کرمان به متشکل شدن نیروهای خط امام کمک قابل توجهی کرد. فقر عمومی و مشکلات مالی مردم در اوائل انقلاب، یکی دیگر از مسائلی بود که چارهاندیشی در مورد آن ضروری مینمود. صندوق تعاون اسلامی بهعنوان راهحلی برای این امر از سوی ایشان تأسیس گردید که وامهای قرضالحسنه در اختیار نیازمندان قرار میداد. در کنار این صندوق، شرکت تعاون اسلامی برای تأمین کالاهای اساسی مورد نیاز مردم ایجاد گردید. از دیگر نیازهای مردم در آن زمان، کمبود بیمارستان و خدمات بهداشتی و درمانی بود. جهت رفع این نیاز، ساخت و تجهیز بیمارستان علی ابن ابیطالب (ع) و بخشهای وابسته به آن با کمک خیرین رفسنجان در دستور کار ایشان قرار گرفت. برای پشتیبانی مالی از بیمارستان نیز بنیاد خیریه علی ابن ابیطالب (ع) بنیان گذاشته شد. از جمله فعالیتهای دیگر حجتالاسلام پورمحمدی، احیاء و توسعه مجموعه مدارس علوی در رفسنجان بود که قبل از انقلاب بهمنظور تربیت نیروهای متدین و انقلابی راهاندازی شده بود. تأسیس و اداره سازمان تبلیغات اسلامی رفسنجان نیز یکی دیگر خدمات ایشان بود، که البته وظائف محوله به این سازمان از قبیل دعوت روحانیون، اعزام آنها به مساجد و مناطق مختلف و پشتیبانی از آنها را خود ایشان بدون وجود هیچ سازمانی از سالها پیش از انقلاب برعهده داشت. همچنین سازمان مسکن، بنیاد شهید و کمیته امداد رفسنجان توسط ایشان تأسیس و راهاندازی گردید. در اواخر دوره فعالیت نیز ایشان به پایهگذاری حوزه علمیه سفیران هدایت رفسنجان همت گذاشت.
یکی دیگر از اولویتهای کشور در دهه ابتدائی انقلاب، دفاع مقدس بود. ضمن آنکه فعالیتهای مربوط به پشتیبانی از جنگ در مسجد امام صورت میگرفت، حجتالاسلام پورمحمدی شخصا چندین مرتبه بهعنوان نیروی تبلیغی عازم جبهههای حق علیه باطل گردید. در یکی از این سفرها و در پشت خطوط فاو، ایشان دچار حمله شیمیایی شد در پی آن ماهها در تهران و رفسنجان، بستری گردید. همچنین فرزند و نوه ایشان، حجتالاسلام علی پورمحمدی و حجتالاسلام محمدسعید کشمیری و دو برادر زادهشان در جبهههای نبرد به فیض شهادت نائل آمدند.
در کنار فعالیتهای گسترده تبلیغی، اجتماعی و سیاسی، ایشان صاحب خصال نیکوی فراوانی بود. مردمی بودن و سادهزیستی یکی از این ویژگیها بود. خانه ایشان همواره پذیرای میهمانان متعدد بود، اما این مهماننوازی هیچگاه با تشریفات توأم نمیشد. حسن خلق و خوشبرخوردی وی زبانزد عام و خاص بود. در سلام کردن به دیگران، حتی خردسالان، پیشقدم بود. همواره به کودکان و نوجوانان توجه کرده و ضمن شنیدن سخنان و نظرات آنها، در تربیت و پروش استعدادهایشان میکوشید. همین روحیه در نفوذ کلام و جذب نوجوانان و جوانان تأثیر بهسزایی داشت. جوانان بسیاری به همت ایشان، جهت تحصیل به دانشگاههای مهم ایران و خارج از کشور و نیز حوزه علمیه قم اعزام شدند که بعدها منشأ خدمات بسیاری گردیدند. اهمیت فراوانی برای علمآموزی قائل بود و همگان را به این امر توصیه میکرد. روزهای بسیاری سر صف صبحگاهی مدارس حاضر میشد و درباره کسب دانش، ارتقاء ایمان و بلندهمتی سخن میگفت. یکی از برنامههای منظم ایشان حضور در منزل شهداء بههمراه یاران مسجد امام بود که این دیدارها در تقویت روحیه خانوادههای مکرم شهداء نقش چشمگیری داشت. برای صله رحم و دیدار اقوام و دوستان، اهمیت فراوانی قائل بود و همواره بدان اهتمام داشت، حتی اگر با کملطفی میزبان روبرو میشد. جوانان را به ازدواج توصیه میکرد و اگر ضروری میدید، برای آنها به خواستگاری میرفت. اهل تسریع و محکمکاری در انجام کار خیر بود. هیچ کاری را کوچک و خرد تلقی نکرده و افقی بلند برای امور مختلف چه پیش از شروع و چه پس از به ثمر رسیدن در نظر میگرفت. در خدمت به مردم، از هیچ تلاشی فروگذار نمیکرد و از آبرو و اعتبار خود در جهت رفع مشکلات مردم مایه میگذاشت. هر روز صبح و عمدتا بهصورت پیاده، به زیارت مزار پدر و مادر مرحوم و فرزند شهیدش میرفت. پس از آن نیز راهی پروژههای در دست انجام نظیر ساخت بیمارستان یا مدرسه شده، روند اجرای آنها را با دقت بررسی و مقدمات کار را پیش از آمدن کارگران فراهم میکرد. هیچگاه به دنبال مال دنیا نبود و از زمان استقرار در رفسنجان، خانه کاهگلی ایشان تغییری نکرد. همین خانه را نیز که تنها دارایی به جای مانده از ایشان بود، وقف امور دینی و فعالیتهای قرآنی نمود. به دنبال کسب قدرت نبود و در منازعات و اختلافات سیاسی، جهت حفظ وحدت و آرامش جامعه، سکوت میکرد و حتی اجازه بدگویی و غیبت رقبا را به نزدیکان نمیداد. همواره در خط انقلاب و ولایت فقیه ثابتقدم ماند و هرگاه به تهران میآمد، جهت ابراز ارادت به خدمت مقام معظم رهبری میرسید. مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای نیز در سفر به رفسنجان و درباره مسجد امام خمینی (ره) چنین فرمودند:
«شهر رفسنجان و مردم عزیز آن را از سالهای بسیار دور مرکز و کانون توجه به حقایق اسلام و نقطه ثقلی از نقاط مهم کشور در مبارزه با طاغوت شناختیم. مردم رفسنجان در دوران اختناق به معنای حقیقی کلمه در صراط مستقیم الهی پایداری و پافشاری کردند. روزی که نام و یاد و فتوای امام بزرگوار در سرتاسر کشور به وسیله دستگاه پلیسىِ اختناقِ طاغوتی ممنوع و جرم بود، مردم رفسنجان در شهر شجاع و آزاده خودشان، مسجدی به نام امام بزرگوار نامگذاری کردند، به نام آن بزرگوار سخن گفتند و راه او را ترویج کردند» (18/2/1384).
«وَ سَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا» (سوره مریم، آیه 15)
«والسلام علی عبادالله الصالحین»