گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو؛ حسین افراخته- آخرین روزهای عملیات آزادسازی حلب و در حین پاکسازی آخرین محله های شرق شهر حلب بود که برای ناظران و تحلیلگران تقریبا روشن شد با این تحول بزرگ در صحنه میدانی باید منتظر رویدادی مهم در عرصه سیاسی هم باشیم.
در همین راستا تقریبا زمانی از پایان عملیات نظامی و تخلیه کامل حلب از تروریست ها و خانواده هایشان نگذشته بود که دولت روسیه اعلام کرد قصد دارد آتش بسی سراسری و هماهنگ در سوریه برقرار نماید. لذا بدین منظور این کشور قطعنامه ای را به همراه ترکیه در شورای امنیت به تصویب رساند و آتش بس سراسری را به تصویب جامعه بین الملل رساند. پس از آن اعلام شد بناست تا مذاکرات صلحی در آستانه پایتخت قزاقستان با حضور سه کشور تأثیرگذار در بحران سوریه یعنی روسیه، ایران و ترکیه برگزار شود.
سپس چند دیدار در سطح وزرای خارجه سه کشور برگزار شد و در این ملاقات ها (با نظارت و هماهنگی دولت سوریه) اساس مذاکرات آستانه پایهریزی شد.
مذاکرات آستانه با همه کش و قوس ها، حرف و حدیث ها و حواشی پیرامون آن نهایتاً در تاریخ دوشنبه 4 آبان با حضور ایران، روسیه، ترکیه، دولت سوریه، هیئت گروه های مسلح سوری و دولت آمریکا به عنوان ناظر آغاز شد و پس از دو روز بحث و گفتگوی جدی و مفصل سه شنبه 5 آبان با صدور بیانیه مشترک پایانی به اتمام رسید.
این یادداشت بنا دارد ضمن بیان برخی از مسائل پیرامون این نشست و علل و عوامل آن ها و همچنین بررسی بخش های مهم بیانیه پایانی آن به جمع بندی از وضعیت کنونی بحران سوریه در عرصه سیاسی دست یابد.
شاید مهم ترین مسئله یا حاشیه ای که پیش از آغاز نشست نگاه و توجه ناظران و رسانه ها را به خود جلب نمود، بحث دعوت از دولت آمریکا برای حضور در این نشست بود. برخی تحلیلگران تمایل روس ها برای حضور آمریکایی ها در این نشست و پیگیری ترکیه را در مقابل مخالفت رسمی جمهوری اسلامی نوعی شکاف و انشقاق بین اتحاد روسیه و ایران در پرونده سوریه ارزیابی می کردند و مدام رسانه های غیرهمسو با اشکال مختلف به این مسئله دامن می زدند.
در تحلیل این موضوع باید گفت روس ها این طور استدلال می کردند که به دلیل حضور جدی آمریکایی ها در بحران سوریه و از سویی حرف شنوی و دنباله روی طرف های منطقه ای درگیر در این بحران از آمریکا و همچنین حقیقت غیر قابل انکار قدرت و توان ایفای نقش آمریکا در بحران های اینچنینی لذا به ناچار هم که شده باید از آن ها دعوت به عمل آید. فهم موضع ترک ها در قبال این موضوع به عنوان یک عضو ناتو و بازیگری که چند سالی در حال اجرای طرح های کلان آمریکا در منطقه است نیز چندان دشوار نیست.
اما جمهوری اسلامی به عنوان رأس محور مقاومت در قبال این موضوع اینگونه استدلال میکرد که آمریکایی ها به عنوان بازیگری که در طول 6 سال گذشته همواره به ایفای نقش مخرب علیه دولت و ملت سوریه پرداخته اند و در صحنه میدانی همواره اقدام به تجهیز و آموزش مخالفان مسلح و حتی گروههایی چون داعش و النصره نموده اند، حق حضور در این نشست را که نیت اصلی تشکیل آن برقراری آتش بس و صلحی فراگیر و در پی آن طراحی و اجرای فرآیند سیاسی در این کشور است را ندارند.
اتخاذ این موضع که البته به صورت قاطع و رسمی نیز اعلام شد دلیل دیگری نیز داشت و آن این که به تجربه در طی سال های گذشته برای بسیاری از ناظران بی طرف منطقه ای و بین المللی اثبات شده که ایالات متحده قصد پایان دهی به بحران های موجود در منطقه غرب آسیا را ندارد. حتی اگر بپذیریم که آمریکا عامل ایجاد این بحران ها و گسترش دهنده آن نبوده ولی این موضوع که آمریکایی ها تمایلی برای ختم این بحران ها ندارند و تنها به دنبال مدیریت و ابقای آن در جهت منافع خود هستند، مسئله ای است که امروز از زبان و قلم بسیاری از کارشناسان خبره حوزه مسائل منطقه و برخی شخصیت های سیاسی میتوان دید و شنید.
با همه این تفاسیر جمهوری اسلامی به جهت حفظ مصالح کلان ملت سوریه و عدم شکاف در جبهه خودی پذیرفت که در نهایت آمریکا به عنوان عضو ناظر در این نشست حضور یابد. البته لازم به ذکر است که روس ها و ترک ها نیز در نهایت از موضع اولیه خود عدول کردند و پذیرفتند که آمریکا تنها به عنوان ناظر در این نشست حضور یابد. ناظری که رای و نظری ندارد و فقط حق نظارت خواهد داشت.
البته آمریکایی ها پس از چند روز اما و اگر درباره حضور یا عدم حضورشان در نهایت اعلام کردند که هیئتی را به این نشست نمی فرستند و سفیر آمریکا در قزاقستان در این مذاکرات شرکت خواهد کرد.
درباره دلایل این تصمیم نیز تحلیل ها و گمانه زنی های بسیاری بیان شد اما منطقی ترین دلیلی که میتوان برای این تصمیم یافت این است که دولت آمریکا در آن زمان درگیر مراسم تحلیف ریاست جمهوری بود و از سویی وزرای خارجه و دفاع این کشور هنوز تأیید مجلس سنا را برای تصدی این وزارتخانهها کسب نکرده اند.
پس طبیعی است دولتی که هنوز بر سر کار نیامده و به شدت درگیر مراسم تحلیف و آغاز به کار است و وزرای خود را به طور قطعی نمیشناسد، نتواند هیئتی را برای حضور در مذاکراتی این چنین ارسال کند.
اما مسئله حائز اهیمت بعدی در رابطه با این نشست، شرکت کنندگان جدید هستند. در این نشست برای اولین بار به جای معارضان سیاسی و شورای عالی معارضان سیاسی که در نشست های ژنو مقابل دولت سوریه قرار میگرفتند این بار ترکیبی از هفت گروه مسلح(۱) در مذاکرات حضور یافتند.
این موضوع از جنبههای مختلف حائز اهمیت است. اولین پیامد این مسئله این است که گروه هایی که تا دیروز از سوی محور مقاومت و حتی روسیه به عنوان تروریستی معرفی می شدند، اکنون به نوعی رسمیت یافته و وارد روند مذاکرات می شوند. این موضوع را برخی به نوعی عقب نشینی از مواضع گذشته ارزیابی نمودند.
در تحلیل این موضوع احتمال تاکتیکی بودن و در نظر داشتن اهداف مهم دیگر دور از ذهن نیست. خوب با نگاهی به بیانیه پایانی نشست آستانه در مییابیم که این گروه ها به نوعی به رسمیت شناخته شده و به مذاکرات ژنو که قرار است در ماه جاری میلادی برگزار شود نیز دعوت شده اند.
این واقعیت فرضیه بیان شده بالا را بیشتر تقویت می کند که گویی به نوعی محور مقاومت و روسیه وجود این گروه ها را پذیرفته اند. اما در تحلیل چرایی این موضوع چند نکته قابل بیان وجود دارد.
ابتدا این که هدف قطعنامه 2336 و در پی آن برگزاری نشست آستانه برقراری آتش بس سراسری در سوریه است و از آن جایی که بخشی از طرف های درگیر در صحنه میدانی سوریه همین گروه ها هستند می بایست با این گروه ها وارد مذاکره شد چرا که معارضان سیاسی اساساً نه در صحنه میدانی حضور دارند و نه امکان تاثیرگذاری بر آن را دارند و نه گروه های مسلح از آن ها حرف شنوی خواهند داشت.
پس دلیل پذیرش دعوت این گروه ها به مذاکرات تا میزان بسیاری روشن است. کما این که طبق بیانیه پایانی نشست آستانه آتش بس (حاصل قطعنامه 2336) به طور جدی تایید و تحکیم شد و می توان گفت مهمترین هدف برگزاری این نشست به نوعی حاصل شد.
از سویی نکته قابل ملاحظه دیگر این که به غیر از جیش الحر (ارتش آزاد) و برخی گروه های کوچک وابسته به آن که پیش از نشست آستانه و به بهانه نقض آتش بس از حضور در مذاکرات انصراف دادند، در این نشست و توافقات حاصل از آن دو گروه داعش و جبهه فتح الشام (جبهه النصره الشام سابق) مستثنی هستند.
دو گروهی که همه طرف ها و کشورها در تروریستی بودن آن ها وحدت نظر دارند و البته خود آن ها نیز اعتقادی به روند و فرآیند سیاسی و مذاکرات ندارند. با نگاهی به مذاکرات و بیانیه پایانی این نشست در می یابیم که این گروه ها میبایست از این پس ارتباط خود را با این دو گروه قطع نموده و دیگر با آن ها همکاری نکنند و جالب تر این که آنها را از قلمرو خود خارج کنند و اجازه ندهند این دو گروه از قلمرو آن ها برای حمله به نیروها و مواضع نظام سوریه و مقاومت استفاده کنند.
این موضوع به روشنی بیانگر این حقیقت است که یکی از دستاوردهای این نشست و بیانیه پایانی آن می تواند ایجاد شکاف و فاصله بین گروه های مسلح در سوریه اعم از تروریستی و غیر تروریستی است.
نکته مهم این که اگر این گروهها به روند آتش بس پایبند باشند دارای مزایای بسیاری برای نظام سوریه و اگر هم از این روند خارج شوند و آتش بس را نقض کنند توافقات لغو شده و دست نظام سوریه و محور مقاومت برای برخورد جدی و مقابله با آن ها باز خواهد بود.
از سویی دو گروه داعش و جبهه فتح الشام ذیل آتش بس در سوریه نیستند و حملات هوایی و زمینی روسیه و محور مقاومت در کنار نظام سوریه علیه آنان ادامه خواهد داشت.
از همین حالا می توان پیش بینی کرد که مرکز ثقل حملات آتی و به نوعی جبهه های داخلی نبرد در سوریه به چه سمتی و در چه محدوده جغرافیایی و علیه چه گروههایی خواهد رفت که تشریح آن خود موضوع یادداشتی دیگر است که شاید در آینده توسط نگارنده ارائه شود.
به عنوان جمع بندی پایانی نشست آستانه با همه حواشی و مسائل پیرامون آن را میتوان نقطه عطفی در عرصه سیاسی و میدانی بحران سوریه دانست که بی شک خود معلول واقعیت های میدانی از جمله پیروزی بزرگ نظام سوریه و محور مقاومت و همپیمانانش در حلب است.
از طرفی با نگاهی منطقی نمیتوان امید بیش از اندازه ای از این نشست داشت و البته نمی توان چشم به روی دستاوردها و ساختارشکنی های آن در جهت تغییر فضا و سمت و سوی مدیریت بحران بست. اگر نگاهی به تحولات اخیر میدانی که مهمترین فتح حلب است و همچنین تحولات سیاسی که نشست آستانه در رأس آن است بیاندازیم، در مییابیم که نظام سوریه به مدد پشتیبانی محور مقاومت توانسته از تهدید های جدی مانند براندازی و ... سربلند خارج شود که خود این موضوع پیروزی بسیار بزرگی برای ملت و دولت سوریه است.
همچنین نباید فراموش کنیم که مسئله سوریه در آستانه شش سالگی به بحرانی پیچیده تبدیل شده که تعداد بازیگران و نقش ها و منافعشان، آن را به کلافی سر درگم مبدل ساخته که هیچ طرفی به تنهایی نه توان فیصله دادن به آن را دارد و نه امکان تحقق همه اهداف و دستیابی به همه منافع مورد نظر خود را خواهد داشت.
(۱): گروه های مسلح سوریه شامل گروه های «فیلق الشام»، «احرار الشام»، «جیش الاسلام»، «ثوار الشام»، «جیش المجاهدین»، «جیش ادلب» و «جبهه الشامیه» هستند که با استعداد حدود 60 هزار پیکارجو آتش بس را پذیرفته اند.