این یک فرصت استثنایی و الهی است که خدا بخشی از فطرت را با قتل حسین شکوفا کرده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، حجت الاسلام پناهیان شب سوم محرم در جمع دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) با موضوع فطرت سخنرانی کرد که متن کامل این سخنرانی به شرح زیر است:
باز هم بحث را از فطرت آغاز میکنیم، مناجات یکی از مواردی است که فطرت را باز میکند، اصلاً فطرت کاشف فطرت است.
حال من مناجاتی میخوانم تا ببینید چقدر انسان را به وجد میآورد، یعنی چقدر فطری است؛ خدایا تو آن چنانی که من دوست دارم، خدا به انسان قدرت انتخاب داده است، به او الگو داده است، آن معیار و الگویی که به قلب ما داده، فطرت است. امیرالمومنین آن را دیده که این را میخواهد.
مرحوم شاه آبادی که امام نسبت به او می گفتند «روحی له الفدا» میگفت: این یک امر فطری است که انسان دوست دارد کرنش و تواضع کند و ذلیل شود در مقابل تکبر خدا، انسان دوست دارد به خدا بگوید چشم.
همچنین از دستورهایی که نمیفهمد بیشتر لذت میبرد، همین که دستور برسد که دو رکعت نماز بخواند، میگوید، چشم، آن وقت این آدم کجا، آن آدمی که میگوید، چرا باید دو رکعت نماز بخوانم، کجا؟! خوب نخوان. راحت باش؛ تو که لذت اطاعت امر را نچشیدی، ذهنت شبههناک میشود، تو اگر نماز بخوانی، باز هم بعد از آن منت میگذاری.
هر لحظه در مسیر حرکتشان باید بازگشت به فطرت کنید، اگر عمل صالح از فطرتتان نجوشد، بر سر خدا منت میگذارید، این دستورات را گذاشتهاند تا میل فطری تو شکوفا شود.
بیفطرت دینداری کنی دچار عجب میشوی و رشدت متوقف میشود.
پس ما در مسیرمان به فطرت نیاز داریم، اصلاً مسیر رشد، یعنی شکوفایی فطرت، دو روایت از فطرت برایتان میخوانم؛ «فلسفه ارسال پیامبران این است که کمک کنند میثاق فطری تو ادا شود.»
یادتان میآید پاسخ «بلی» گفتید؟ باید آن را یادتان بیاید.
سر هر نمازی باید آن عهدتان یادتان بیاید، امیرالمومنین در نمازها رنگشان میپرید، مردم میپرسیدند چرا رنگتان میپرد؟ امام میفرمود: الان وقت ادای آن باری است که روی دوش ما گذاشته شده است.
زراره میگوید از امام صادق (ع) از دین حنیف پرسیدم، امام فرمود: این فطرت است، بعد فرمود: خدا مردم را بر فطرت خودش ساخته است، پرسید کجا؟ امام فرمود: خدا رزیه آدم را که در عالم زر آفرید، خود را به آنها شناساند.
به همین دلیل است که در قرآن آمده اگر از کافران پرسید خالق شما کیست؟ خواهند گفت: خدا، اما سخن آقای شاهآبادی که مسیر بحث را برای ما باز میکند، این است، اولین گام برای حرکت تکاملی اختیاری بیدار کردن فطرت است، هر گاه فطرت از خواب غفلت بیدار شود، در جستوجوی خواستههای درونی و کمالات واقعی خود برمیآید و در پرتوی نور دین و انفاس قدسی انبیا و اولیا به سعادت دنیا و آخرت می رسد.
پس اگر می خواهی انفاس قدسی بر تو اثر بگذارد باید اول فطرت تو باز شود، خب ما تکلیف خودمان را فهمیدیم؛ باید فطرت را شکوفا کنیم.
یک روایت فطری دیگر نیز بخوانم؛ خدا از چیزی نهی نکرده مگر به آن که نیاز نداریم، اگر بر گناه احساس نیاز کنی، اشتباه میکنی؛ فیلمی که موضوع ازدواج و عشق و عاطفه بین دختر و پسر را بیش از حد نیاز حیات انسان نشان دهد، خائن است، اگر چه چادر سرشان باشد یا اگر چه مادر بزرگشان نمازخوان باشد، چون فقط مادربزرگ ها نماز میخوانند.
ارزش علم به این است که ما را از فطرت مشعوف کند؛ معلم کسی است که علم را از درون دانش آموز خود بجوشاند نه آن که علمی را بر اندیشه او «کمثل الحمار» تلنبار کند. ارزش علم نیز به این است که فطرت تو را باز کند، همچنین ارزش عبادت نیز به این است که فطرت را شکوفا کند.
تربیت خانوادگی به معنی شکوفا کردن فطرت است، یک مقدار جزئی و سطحی از شکوفا کردن فطرت همان چیزی است که میگویند شکوفا کردن استعداد؛ استعداد یک توانایی اندک از فطرت است؛ فطرت که شکوفا شد، استعداد نیز شکوفا میشود.
فلسفه و فایده جهاد، تربیت و هنر نیز شکوفا کردن فطرت است؛ از هر گوشهای حجاب از روی قلب و فطرت شما برطرف شد مغتنم بشمارید. خوبیها چند تا نیستند.
کافی است یک چاه عمیق به قلب خود بزنید، تمام گوهرهای گرانبهای قلب تو را قابل دسترسی میکند.
یک روایت برای شما بخوانم؛ امام علی (ع) میفرماید: اگر در کسی یک زیبایی و خوبی دیدی، منتظر خواهر و برادرهایش باش.
اما نه هر خوبی و نه در هر کسی؛ آن چشمه جوشان است که سرآغاز همه خوبیهاست، ولی گاهی برخی خوبیها هست که یک نقطه در قلب ایجاد میکند قلب باید عمیق شکفته شود؛ عمیق شکفته شدن یعنی چه؟ اگر یک محبت فطری پیدا کنی، لذتی می بری که از هیچ یک از غرایز مادی لذت نمی بری.
اگر آن خوبی را پیدا نکردی که تمام بدیها را ذوب کند و همه لذتها را حقیر کند، هنوز به هیچ بخشی از فطرت خود دسترسی پیدا نکرده ای.
حال ما چگونه میتوانیم این نقطه را در فطرت پیدا کنیم؛ با حسین میشود. پیامبر فرمود: «ان لقتل الحسین حراره فی قلوب المومنین لن تبرد ابدا» چرا پیامبر از کلمه حرارت استفاده میکند؛ زیرا کششهای فطری همگی به همین شکل عمیق هستند.
در جای دیگر میفرماید، حب خدا که در فطرت تو هست، اگر شکوفا شود آتش است. از چیزی عبور نمیکند مگر آن که آتش میزند. همین است که حضرت امام خمینی (ره) شب ها آنقدر گریه میکردند که حوله برای او میبردند.
این یک فرصت استثنایی و الهی است که خدا بخشی از فطرت را با قتل حسین شکوفا کرده است. در حدیثی از امام رضا (ع) میفرماید: وقتی به نماز میایستی، رسول خدا را در نظر بیاور یا یکی از ائمه را در نظر بیاور، دلت که نرم و گرم شد نماز را آغاز کن.
بگذارید چیزی به شما بگویم کسی برای امام حسین خوب گریه میکند که به این پاداش رسیده باشد که بدون ذکر مصیبت برای علی ابن ابیطالب بسوزد و بگدازد. فرمود کوه مرا دوست داشته باشد متلاشی میشود.
اما بعضی خواهند گفت: ما که برای امام حسین میسوزیم چرا نتیجه درستی نگرفتیم و بقیه بخشهای فطرتمان هنوز باز نشده است.
به این دلیل است که کم برای حب حسین سوخته ای
مرحوم قاضی میفرمود روضه هفتگی را فراموش نکنید، ولو شده با دو سه نفر روضه بگیرید.