به گزارش خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ مرور جریانات جاری در رسانه های داخلی ایران در برهه ی پس از انقلاب سال 1357، یکی از الزامات شناخت دقیق جریانات سیاسی صحنه اجتماعی ایران است. در شرایطی که دوران حاکمیت دولت هاشمی با سانسور و حصر شدید منتقدان مواجه بود، دوره اصلاحات، اصطلاحا و در بیان به بهار نشریات زنجیره ای معروف شد.
در این دوره از تاریخ سیاسی ایران، نشریاتی بروز و ظهور پیدا کردند که منشاء فکری آنها، مکاتب غربی و اندیشمندان اومانیست آمریکا نشین بود. این نسل از روزنامه نگاران، نتیجه ی طبیعی گعده های روشنفکری نضج یافته در دوران سازندگی بودند.
از جمله پدرخوانده های این روزنامه نگاران جوان، می توان به افرادی نظیر حسین بشیریه و عبدالکریم سروش اشاره نمود. در واقع افرادی که در کوره ی تفکرات این افراد، استحاله ی فکری را تجربه کرده بودند، تبدیل به سربازان پیاده نظام برای هجمه به بنیان های هویت ملی و دینی کشور شدند.
با افزایش حجم سرسام آور نشریات زنجیره ای در دوره اصلاحات، منابع مالی مورد استفاده این نشریات عریض و طویل در طول این سالها همواره محل بحث و چالش زیادی بوده است. طبیعی است که راه اندازی یک روزنامه، مجله، هفته نامه و دیگر نشریات کاغذی، بودجه ای به مراتب بیشتر از سایت های خبری امروزی را طلب می کرد. این در حالی بود که اوضاع اقتصادی عموم مردم جامعه، شرایط دشواری را تجربه می نمود!
در واقع، در شرایطی که فشار اقتصادی ناشی از تورم 50 درصدی در دوره هاشمی به خرد کردن افراد ضعیف جامعه زیر چرخ های توسعه اقتصادی مبتنی بر اقتصاد بازار مشغول بود، با روی کار آمدن دولت خاتمی نیز همین مشکلات اقتصادی ادامه یافت. خاتمی در حالی تیم اقتصادی هاشمی را یکجا به دولت خود آورده بود که اقتصاد؛ هیچ اولویتی در میان سیاست های دولت او نداشت.
با این حال همه ی اینها مانع سربرآوردن چندین باره ی نشریات اصلاح طلب با اسامی و عنوان های جدید در دوران ریاست جمهوری او نمی شد. ادامه ی این روند معیوب و مضحک در طول دوران حاکمیت حسن روحانی، سوالات و ابهامات فراوانی را در سطح افکار عمومی پدید آورده است.
چندی پیش و در جریان بازنشر توهین نشریه فرانسوی شارلی ابدو به ساحت پیامبر گرامی اسلام(ص) توسط روزنامه یکی از همین افراد؛ بررسی دوباره فعالیت رسانه ای این عنصر مرموز، بار دیگر بحث درباره ی منابع مالی این جریان رسانه ای را بر سر زبان ها انداخت. قوچانی در این میان فردی است که از او می توان به عنوان نماد زندگی چندشخصیتی رسانه های اصلاح طلب نام برد.
روزنامه های جامعه، نشاط، عصر آزادگان، خرداد و اخبار اقتصادی از جمله روزنامه هایی است که در دوران اصلاحات و با فعالیت قوچانی به تعطیلی کشیده شد. همشهری ماه، دیگر مطبوعه محل فعالیت قوچانی بود که آن به تعطیلی کشاند. رونامه های شرق و هم میهن مقصد بعدی قوچانی شدند. هفته نامه های شهروند امروز و ایراندخت محل رویش چندباره و جدید این فرد بود. روزنامه اعتماد ملی، روزنامه آسمان و مردم امروز، آخرین نشریاتی است که او به تعطیلی کشانده و گویا باید شاهد فعالیت جدید او و تیمش در قامت رسانه ای جدید نشست.
حیات چندباره این عناصر رسانه ای مرموز را که پس از هر تعطیلی با نامی جدید سر بر می آورند، می توان با رویش چندباره مارهای سبز شده بر دوش ضحاک ماردوش در افسانه های شاهنامه قیاس کرد. مارهایی که از توهین به ساحت پیامبر گرامی اسلام(ص) حمایت می کنند و حکم قرآنی قصاص را غیرانسانی می خوانند.
به راستی در شرایط اقتصادی امروز جامعه که مردم از تامین معاش خود عاجز هستند، با کمک چه منابع مالی، هزینه های خرید و اجاره مجوز و راه اندازی چندباره نشریات اصلاح طلب تامین می شود؟ در مرداد ماه 89، رسانه ها در همین زمینه از فردی نام بردند که به عنوان پدرخوانده نشریات اصلاح طلب شناخته می شود.
در متن خبر آمده بود «این فرد که اکنون پدرخوانده نشریات اصلاح طلب لقب گرفته هرگز نامش درهیچ شناسنامه ای ذکر نمی شود و هیچکس او را به عنوان مسئول اصلی روزنامه یا نشریه نمی شناسد. ولی کارکنان روزنامه های اجاره ای می دانند که باید پولشان را از این آقا بگیرند. او کسی نسیت جز حاج علی خدابخش!».
با اینحال مروری دقیقتر بر مطالب رسانه ها در این زمینه ما را به سرنخ های جالب توجه دیگری نیز می رساند. پیام فضلی نژاد به عنوان پژوهشگری که بیشترین فعالیت را در زمینه روشنگری در این زمینه داشته است، در یک سخنرانی در سال 87 می گوید: «یک نیروی رسانه ای پرانرژی را در همه عرصه ها برای استقرار ایدئولوژی ناتوی فرهنگی فعال کرده بودند که به یک نظام رسانه ای منسجمی دست یافته بود. یک وجه از مخزن نظری آن، ماهنامه کیان بود که پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ بیش از پانزده روزنامه را منتشر کرد که رهبری معظم انقلاب آن ها را پایگاه دشمن خواندند. اکنون در یک جناح هفته نامه شهروند امروز و در جناحی دیگر ماهنامه آئین به جای آن مخزن نظری نشسته است. اینان رسما ایدئولوژی لیبرالیسم و سکولاریسم را تبلیغ می کنند و شعارهایی چون زنده باد سرمایه داری می دهند. شهروند امروز از منابع مالی حزب کارگزاران سازندگی و آئین از منابع مالی حزب مشارکت ایران تغذیعه میکند».
روزنامه «فایننشال تایمز» مورّخ ۱۸ ژانویه ۲۰۰۵ م. (۱۳۸۴ ه.ش) طی مقاله ای به قلم «گای دینمور» با اشاره به طرحی در «کنگره» با نام «آزادی ایران و قانون حمایتی» می نویسد: «نومحافظه کارهای آمریکایی از گروه جدیدی از «اپوزیسیون ایرانی در مهاجرت» به نام «اتّحاد برای دموکراسی در ایران» حمایت میکند که قرار است در مقابل دریافت پول از مالیات دهندگان آمریکایی، کار برقراری دموکراسی در ایران را جلو بیندازند. هدف این گروه برقراری رفراندوم برای تغییر رژیم در ایران است ... افزایش کمک های مالی برای انتقال و گذار ایران به حکومت دموکراتیک، از طریق متّحد کردن گروه های اپوزیسیون در نظر گرفته شده بود. «کنگره آمریکا»، در گام اول «سه میلیون دلار» برای این منظور کنار گذاشت».
جبرایلی در کتاب سودای سکولاریسم با ذکر اسنادی از ارتباط سران اصلاحات و حکام حوزه خلیج فارس برای جذب کمکهای مالی در سال 88 به نقل از یکی از سران سازمان مجاهدین می نویسد: «انصراف خاتمی زحمات ما را به باد داد. ما با سفارت خانه ها صحبت کرده بودیم. با بچّه ها در آمریکا و اروپا هم هماهنگی لازم برای تدارک چند سفر خارجی برای «خاتمی» صورت گرفته بود. نمایندگان خاتمی تا کنون ۷۰۰ سفر استانی داشته اند و حامیان وی توانسته اند تاکنون ۷ میلیارد تومان از ایرانیان «دوبی» کمک مالی جذب نمایند».
اردیبهشت ماه ۱۳۸۸ ه.ش نیز برخی خبرگزاریها سفر خاتمی به چند کشور عربی مِن جمله: «عربستان، مصر، مغرب، تونس، کویت و قطر را پوشش دادند که متعاقباً خبر نهایی مذاکره وی با ملک «عبدا… بن عبدالعزیز» در «ریاض» روی خروجی ها رفت».
بعدها «محمّدعلی ابطحی» از «انتخاباتی» بودن این سفر پرده برداشت و گفت: «در این سفر یکی از کشورهای حاشیه «خلیج فارس» مبلغی را بعنوان کمک به برنامه «تبلیغاتی اصلاح طلبان» اختصاص داده است».
اگرچه شفافیت در زمینه منابع مالی نشریات زنجیره ای، تحقیق و تفحص بیشتر پژوهشگران این حوزه و از طرفی پاسخگویی نهادهای مسئول را می طلبد، سوال اصلی افکار عمومی این است که آیا حیات چندباره این جریان رسانه ای هتاک به مقدسات اسلامی و هویت ملی ایرانیان را بار دیگر در عرصه رسانه ای کشور شاهد خواهیم بود؟
یه جنبه دیگه اش اینکه هر وقت میرم دکه، حالم به هم میخوره از این همه روزنامه ای که یه تیتر میزنن...
بعد یه آقایی میاد به منتقدین میگه" عده ای معدود که از جایی تغذیه میشن". خداییش اعتماد به نفسشون بالاس