پوشش زن ايراني هميشه تاريخ چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام پوششي مناسب، موقر و راحت بوده است؛ لباسهاي زنان ايراني، از جنس بسيار مرغوب، كار شده و با رنگهاي بسيار شاد تهيه ميشده و تا مچ دست و پاها را ميپوشانده است.
گروه فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»؛ دقيق نمي دانم چند سالش بود اما آرايش غليظ صورتش چند سالي بزرگتر نشانش مي داد، صورتش را برنزه كرده بود، يك شال حرير روي سرش گذاشته بود، سر نه، پشت سرش گذاشته بود، موهايش را دكلره كرده بود، سفيدِ سفيد مثل موهاي مادربزرگ ها؛ دخترك، صورتش را با آرايش رنگين كرده بود.
هم دلم مي خواست نگاهش كنم و هم مي ترسيدم كه هر آن تكه اي بپراند، خودم را سرگرم مناظر بيرون از اتوبوس كردم اما هر از گاهي هم زير چشمي نگاهش مي كردم تا اينكه متوجه شد و با لحني پرخاشگرانه گفت آدم نديدي...
فقط چند جمله يواشكي و زير لب جوابش را دادم، چون اگر حرفي ميزدم در جواب مي شنيدم؛ هرچه دلم ميخواهد ميپوشم؛ من ميخواهم آزاد باشم و راحت؛ به كسي چه مربوط است كه من چه ميپوشم؛ تو را در گور من نميخوابانند؛ اينها جملاتي است كه شايد بارها و بارها شنيده باشيم؛ اما آيا از خود پرسيدهاند كه كدام آزادي به تو ميگويد گوهر با ارزش وجودت را در معرض دزدادن آبرو بگذار؟!
امثال اين دختر امروز در جامعه ما زياد است.
مانتوهاي تنگ و چسبان و بعضا نازك، شال هاي چند سانتي، شلوارك هاي كوتاه و ... چند سالي است كه گريبانگير برخي دختران ما شده است و گويا ما يادمان رفته كه ايراني هستيم و مسلمان.
پوشش زن ايراني هميشه تاريخ چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام پوششي مناسب، موقر و راحت بوده است. لباس هاي زنان ايراني، از جنس بسيار مرغوب، كار شده و با رنگ هاي بسيار شاد تهيه ميشده و تا مچ دست و پاها را ميپوشانده. لباسي كه نشانگر وقار و حياي يك زن متمدن ايراني در جهان است. هويت تاريخي زن ايراني در جهان منحصر به فرد و برجسته مي باشد.
ايرانيان از ديرباز به پاكدامني اهميت ميدادند و زنان ايراني پوشيده با چادر يا پوششهاي ديگري كه موها را ميپوشاند و سر تا پا را در بر ميگرفت، در ميان مردان ظاهر ميشدند. در يك مهر سنگي استوانهاي كه از دوره هخامنشي برجاي مانده و اكنون در موزه لوور فرانسه نگهداري ميشود، شاهزاده ايراني و نديمههايش ديده ميشود كه شاهزاده خانم، چادر و نديمهها سرپوش يا سربند دارند.
در طرحي كه روي سنگي در ارگيلي تركيه نقش بسته است، زن ايراني با پوشش چادر و سوار بر اسب ديده ميشود. حتي سرپوشهاي پارچهاي دوره هخامنشي از زير برفهاي منطقه پازريك روسيه پيدا شده است.
ايرانيان از 10 هزار سال پيش داراي تمدن بودهاند. نخستين ابزار ريسندگي و بافندگي در غار كمربند، نزديك بهشهر، يافت شده است كه به 7 هزار سال پيش از ميلاد مسيح بازميگردد. به علاوه، در قديميترين بخشهاي شهر باستاني شوش، كه در خوزستان قرار دارد، سوزنهاي سوراخدار پيدا شده است.
اين دستاوردهاي و نوآوريهاي ديگري كه در دورانهاي بعدي رخ داد، صنعت پارچه و پوشاك ايران را پيشتاز و سرآمد جهانيان كرد. جالب است بدانيد اسكندر مقدوني، با آنكه به ايران حمله و آن را اشغال كرده بود، لباس ايراني ميپوشيد.
ايرانيان نخستين مردماني بودند كه كت آستيندار و شلوار ميپوشيدند. مردمان تمدنهاي ديگر، بابليها، آشوريها، يونانيها و روميها، شلوار نميپوشيدند. ايرانيان حتي نوعي شلوار ويژه سواركاري نيز داشتند كه تنگ و چسبان بود و اغلب از چرم ساخته ميشد.
همه اين شواهد، هويت اصيل، ايده آل و بي نظير پوشش ايراني را در تاريخ جهان مينماياند. اما پرسش اينجاست كه با اين همه سابقه درخشان فرهنگي، چرا دختر ايراني امروز، احساس بي هويتي ميكند و دچار يك ايدئولوژي بي بند و باري ميگردد، تا جايي كه خود را همچون عروسك هاي غربي بزك كرده و با هزار توجيه نابخردانه در معرض نمايش عمومي ميگذارد؟
مگر ما چه كم داريم كه فرزندان ما الگوهاي غربي را ميپذيرند و دنباله روي مانكن هاي بي بندوبار غربي رفتهاند. مگر نه اين است كه جوامع غربي تا آنجا به راه انحطاط رفتهاند كه معيارها و ارزش هايشان از اصالت اخلاق و انسانيت به قساوت اميال شهواني و اغراض پست نفساني رسيده است.
چرا براي دختر امروز ايران، ارزش ها رنگ ميبازد، هميشه يادمان باشد كه اين دختران و پسران از غرب نيامدهاند، آنها مردان مريخي و زنان ونوسي نيستند، آنها فرزندان ايران هستند، همان خواهران و برادران ما.
براي آنها چه كرده ايم و آنها را به چه راهي كشانده ايم. رفتار جوانان امروز ما، يك واكنش اجتماعي است به عملكرد دست اندركاران فرهنگي ما در اين سال ها. جملهاي ميديدم از بيانات رهبر معظم انقلاب كه در سال هاي اوايل انقلاب فرموده بودند: «بازگشت به فرهنگ منحط غرب محال و محكوم است.»
ايشان همواره در بياناتشان، نگران اوضاع فرهنگي كشور بودهاند و نسبت به برخي سياست گذاريها و حركت هاي دست اندركاران امور فرهنگي و نتايج عملكرد آنها ابراز نارضايتي نمودهاند. حضرت آيت الله خامنهاي همواره اين تفكر غرب را كه معتقد است، زن براي حضور و فعاليت در جامعه نبايد حجاب داشته باشد، مطلقا مردود دانسته و با طرح اين پرسش ميفرمايند:
«... سوال من اين است که با برداشتن چادر در کشور ما زن هاي (پيش از انقلاب) تا چهاندازه در فعاليت هاي اجتماعي شرکت کردند؟ مگر در دوران رضاخان و پسرش، فرصتي داده شد، تا زن هاي ما در فعاليت هاي اجتماعي شرکت کنند.
زن هاي ايراني زماني وارد فعاليت اجتماعي شدند و کشور را با دست هاي تواناي خود متحول کردند و مردهاي اين کشور را به دنبال خود به ميدان مبارزه کشيدند، که چادر سرشان کردند.»
بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (ره) نيز در خصوص حجاب و شأن زن در صحيفه نور ج5 چنين ميفرمايد:
«... در اسلام زن بايد حجاب داشته باشد... ما نمىتوانيم و اسلام نمىخواهد كه زن به عنوان يك شى ء و يك عروسك در دست ما باشد. اسلام مىخواهد شخصيت زن را حفظ كند و از او انسانى جدى و كارآمد بسازد. ما هرگز اجازه نمىدهيم تا زنان فقط شيئى براى مردان و آلت هوسرانى باشند.»
اسلام و فلسفه پوشش
شهيد مطهري در كتاب مسئله حجاب در اين باره ميگويد:
... فلسفه پوشش اسلامي به نظر ما چند چيز است. بعضي از آنها جنبه رواني دارد و بعضي جنبه خانه و خانوادگي، بعضي ديگر جنبه اجتماعي و بعضي مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگيري از ابتذال او...
حجاب در اسلام از يك مسئله كلي تر و اساسيتري ريشه ميگيرد و آن اين است كه اسلام ميخواهد انواع التذاذهاي جنسي، چه بصري و لمسي و چه نوع ديگر به محيط خانوادگي و در كادر ازدواج قانوني اختصاص يابد، اجتماع منحصرا براي كار و فعاليت باشد. برخلاف سيستم غربي عصر حاضر كه كار و فعاليت را با لذتجویيهاي جنسي به هم ميآميزد، اسلام ميخواهد اين دو محيط را كاملا از يكديگر تفكيك كند.
با اين تفاسير آيا اين مسئله آنقدر حائز اهميت نيست كه نسبت به اصلاح برخي قوانين و سياست هاي فرهنگي عزم جدي داشته باشيم. به نظر ميرسد قواي سه گانه ما بايد با تعامل با يكديگر هر چه زودتر نسبت به اصلاح وضعيت آشفته فرهنگي كشور تصميمات عملي و جدي بگيرند.
ما بايد نسبت به رفتار فرهنگي اجتماع خود بسيار حساس و هوشيار باشيم جامعه جوان ما تشنه آموختن و امتحان كردن است، نبايد اجازه دهيم تا محصولات غربي، خوراك جوانان ما و جوانان ما، خوراك محصولات غربي گردند.
در فلسفه پوشش ايراني، اصل، بر حيا، مصونيت، حفظ و مراقبت از زيبايي ست. اما در فلسفه پوشش غربي اصل بر بي قيدي، تظاهر، فريب و خود فروشي است. نوعي آزادي كاذب سياستمدارانه براي استعمار فكري زنان.
خيلي از جوانان ما به دليل بي اطلاعي از چگونگي پوشش اصيل ايراني و نبود تعريف و اجراي مدرن اين نوع پوشش در جامعه مبادرت به استفاده از پوشش هاي غربي نمودهاند. با اين تفاسير اگر در جامعه ايراني اسلامي ما برخي به اين نتيجه رسيدهاند كه بايد خود را نيمه عريان كنند يا لباس هاي بسيار تنگ غربي بپوشند، بايد ديد كه اين مسئله از كجا نشأت گرفته است./انتهاي پيام/