«فیتیله و ماه پیشونی» هم مثل سایر همقطاران و مشابهانش از یک روند و ایده معمول برای ساخت و پرداخت و تولید و نمایش خود سود جسته است اما باید دید استفاده از این شگرد و بهره بردن از این سفره تا چه حد قابل قبول و استاندارد است.
گروه فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»؛ «فیتیله و ماه پیشونی» هم مثل سایر همقطاران و مشابهانش از یک روند و ایده معمول و مألوف برای ساخت و پرداخت و تولید و نمایش خود سود جسته است.
کاراکترهای مشهور یک «برنامه تلویزیونی» گرد آمده در یک «فیلم سینمایی»! این همان اتفاقی است که برای کلاه قرمزی هم افتاد فیلم کلاه قرمزی و پسرخاله را به پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران تبدیل کرد.
اما باید دید استفاده از این شگرد و بهره بردن از این سفره- تا حدی- آماده و سودجستن از یک آشنایی تصویری قبلی میان مخاطب و شخصیت های فیلم تا چه حد قابل قبول و استاندارد است و اینکه استفاده از چنین موقعیت و شرایطی تا چه اندازه از دل ارزش های سینمایی بیرون می آید و تا چه میزان هم ناشی از تنبلی و یا سوء استفاده از داشته های پیشینی است؟
از جهت دیگر باید این مسئله نیز مطرح و سنجیده شود که فیلم «فیتیله و ماه پیشونی» آیا بناست به طور مستقل و بنابر داشته های خودش مورد قضاوت قرار گیرد و یا به عنوان دنباله ای بر یک مجموعه تلویزیونی با کاراکترهای محوری مشخص؟
این مسئله وقتی اهمیت پیدا می کند که با خود «فیلم» روبرو می شویم و با این نکته که «فیتیله و ماه پیشونی» در یک عدم توازن و لغزندگی، به جهت روایت سینمایی و بیان و زبان و لحن و درام به سر می برد و معلوم نیست که مخاطب با یک اثر شخصیت محور روبروست یا موقعیت محور؟ و اینکه آیا این کاراکترها هستند که بستری برای بازگویی قصه فیلم شده اند و یا اینکه این قصه است که بهانه و بستری برای جولان دادن شخصیت ها شده؟
اين در حالي است كه بیان و لحن در تعریف کردن و چیدمان این موقعیت الکن و نارساست.
فیلم داستان ضعیف و اولیه ای دارد که ورز داده نشده و در عین حال، نتوانسته به آن خواسته و چینش اصلی هم در استفاده از کاراکترهای آشنای آن برنامه تلویزیونی دست یابد و از آن، آنچنان که باید و شاید سود ببرد، ضمن آنکه باید گفت شخصیت فیتیله ای ها هم در فیلم درنیامده و این به خاطر یک غفلت جدی در باب یک مسئله اساسی است و آن اینکه:
برخی از شخصیت ها خاص مدیوم و قالب تلویزیون هستند و الزاما همان کارکردی را که در رسانه «تلویزیون» دارند، در رسانه دیگری مثل «سینما» یا تئاتر ندارند و این نکته مهمی است که کارگردان فیلم «فیتیله و ماه پیشونی» از آن غفلت ورزیده است.
اینکه ما گمان کنیم سینما مثل خمره رنگرزی است و میشود هر مظروفی را در این ظرف ریخت و از آن معجونی خوب و بدیع و تازه و قابل استفاده پدیدآورد، صرفا تلقی ناقص و غلط ماست و ابدا ربطی به سینما و ماهیت و ذات آن ندارد و البته در اینگونه مواقع معمولا نتایجی که از ماحصل کار به بار می آید اتفاقات به شدت ناخوشایند و گاه افسرده کننده است.
در حالیکه سازنده اثر اگر به این بینش و سواد هنری دست می یافت که تفاوت میان قالب ها و ساختار آنها را دریابد به چنین مخمصه ای نمی افتاد.
فیلم «فیتیله و ماه پیشونی» در حالیکه عده ای گمان می کردند به سطح بالایی از فروش دست یابد و خاطره ای شبیه کلاه قرمزی و امثالش را تکرار کند در پایین ترین رتبه جدول فروش فیلم های حال حاضر اکران سینماها، شرایطی ناخوشایند و محقرانه را تجربه می کند که البته دلایل اصلی این وضعیت را برشمردیم.
قابل توجه سازندگانش برای توجه و دقت در کارهای بعدی که امیدواریم آثار بهتر و استانداردتری باشد و فیلم هایی برای کودکان و طبق خواسته و بنابر نیاز سنی و فکری آنان و نه صرفا به نام کودکان و به کام دیگران!