به گزارش خبرنگار حوزه بین الملل «خبرگزاری دانشجو» به نقل از قدس العربی، سکوت محافل رسانه ای و سیاسی عربی و بین المللی درباره کشتار شهر بنی ولید لیبی فقط به این دلیل است که این شهر در طبقه بندی قبیله ای از هواداران سابق رژیم قذافی بوده است.
شمار زیاد کشته ها و مجروحان حملات موشکی روزانه به بنی ولید برای کسی اهمیت ندارد و توجه شبکه های ماهواره ای عربی را جلب نمی کند؛ زیرا این شهر در طبقه بندی این شبکه ها، از هواداران رژیم معمر القذافی به شمار می رود، بنابراین شهر و خانه ها، درختان و انسان هایش حرمت ندارند و مستحق نابودی هستند.
شهر تاورغا که 30 هزار جمعیت داشت، به شهر ارواح تبدیل شده و ساکنانش حق بازگشت به آن را ندارند؛ اغلب ساکنان این شهر به خاطر رنگ پوست و آفریقایی الاصل بودن، در زندان ها و بازداشتگاه های مخفی شبه نظامیان قرار دارند؛ چرا شهر بنی ولید نیز کاملاً مانند این شهر نشود و ساکنانش آواره و کشته نگردند و تا حد مرگ گرسنگی نکشند؟!
در لیبی نیز با توجه به عقبه قذافی و گروه بندی ها و وفاداری های سیاسی که بر اساس قوم و قبیله وجود دارد، هنوز عقبه قذافی فعال هستند و حتی دولت جدید نیز نتوانسته گرایش آنها را به سمت خود جلب کند، بنابراین انتظار این نوع اعتراض ها می رود
همان طور که شاهد هستیم در بنی ولید گروه هایی از طرفداران قذافی با محوریت بازماندگان و فرزندان وی جمع شده و بر آن محورها تجمیع می کنند و بخشی از کشور را در دست دارند؛ این روند بدان معناست که این افراد خواستار این هستند که علیه دولت مرکزی به پا خیزند تا بتوانند سیستم حکومتی خاصی را ایجاد کنند.
باید انتظار داشته باشیم که این سیستم حکومتی خاص با وجود قوم و قبیله هایی که وجود دارد و دولت جدید هم نتوانسته پاسخگوی این مطالبات باشد، به سمت تشکیل سیستم فدرالی رفته تا هر گروهی از هر منطقه ای قیام کند و ادعای خودمختاری نماید و یا اینکه اگر فضای بحرانی به وجود آید، با توجه به اینکه کشور وسیعی است و بخشی از آن صحرایی و بیابانی می باشد، احتمال ادعای جدایی طلبی وجود دارد، همانند آنچه که در مالی به وجود آمد.
بعد از پایان جنگ، نفت ارزان قیمت، بیش از پیش به پالایشگاه های غرب سرازیر می شود؛ بنابراین هواپیماهای ناتو دیگر به سمت این شهر به پرواز در نخواهند آمد و شورای امنیت برای حمایت از مردمش جلسه فوق العاده تشکیل نخواهد داد؛ زیرا با مسائل حقوق بشر بر اساس منافع سیاسی برخورد گزینشی می شود.
از این رو مردم شهر بنی ولید و خویشان آنها در شهر سرت، بر اساس معیارهای حقوق بشری غرب، لیبیایی و حتی انسان به شمار نمی روند و از شهروندان درجه دهم هستند و فاقد هر گونه حقی تلقی می شوند؛ آنها صرفا مستحق کشتار بی رحمانه با موشک و بمب هستند.
به راستی موضع اتحادیه عرب که به یکی از ادارات تابعه وزارت امور خارجه آمریکا تبدیل شده، در قبال کشتاری که در شهر بنی ولید انجام می گیرد، چیست؟ آیا نبیل العربی، دبیرکل این اتحادیه، از گزارش های سازمان دیده بان حقوق بشر یا سازمان عفو بین الملل و یا سازمان فرانسوی پزشکان بدون مرز درباره جزئیات هولناک این کشتارها مطلع است؟ ما را ساده لوح و کودن فرض می کنند و برای توجیه جنایات و کشتارهایشان می گویند، خمیس القذافی در این شهر بوده و موسی ابراهیم، سخنگوی سابق رژیم قذافی در آن مخفی است، اما خودشان هم به خوبی می دانند خمیس قذافی یک سال پیش به قتل رسید و موسی ابراهیم مقیم یکی از کشورهای اروپایی است که همسرش تابعیت آن را دارد.
حکومتی که خود را منتخب مردم می داند و رسانه های مدعی حرفه ای گری، روز روشن دروغ می گویند و از خیل مردم عرب می خواهند دروغ هایشان را تایید کنند و با صد هزار مسلمان عرب که تقدیر ناگوارشان این بوده که ستمگری به نام قذافی از شهرشان گذر کند، اظهار همدردی نکنند.
قذافی بیش از 40 سال با مشت آهنین بر لیبی حکومت کرد؛ میلیون ها لیبیایی به خیابان ها می آمدند و برای رژیم او و گفته ها و نظریاتش شعارهای حمایت آمیز می دادند، آیا باید همه آنها را اعدام و شهرهایشان را محاصره کرد و کودکان شان را زیر فشار اقتصادی و محرومیت قرار داد؟ لیبی یک سال بعد از مرگ قذافی، آن لیبی جدیدی نیست که بسیاری از مردم این کشور آرزویش را داشتند و این بر اساس همه معیارها، تاسف آور و دردناک است.