به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، بسیج دانشجویی کشور بیانیه تحلیلی را درباره جشنواره فیلم فجر منتشر کرده است که متن این بیانیه به این شرح است:
هنر در عرفان اسلامی ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف، و تجسیم تلخکامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است (امام خمینی)
سیو یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر با نظمی بهتر از سالهای پیش و با معرفی تعداد قابل توجهی از چهرههای تازه نفس به سینمای کشور، در سال روز پیروزی انقلاب اسلامی به پایان رسید و سال جدید سینمای کشور با آثاری متنوع ورق خورد. برگزاری این جشنواره و تدابیر و حمایتهایی که مدیریت سینمای کشور از ظهور استعدادهای جوان با ایدههای نوداشته، و همچنین توجه به سایر استانها و تولید آثاری خارج از مرکز کشور که منجر به دیده شدن نقاط مختلف کشور و مناطق محروم در قاب سینما میشود، جای تشکر دارد. اما در عین حال، مسائل و دغدغههایی هم وجود دارد که باید بامتولیان حوزه سینما، سینماگران و مردم مسلمانمان در میان بگذاریم:
1. آن روزی که برای نخستین بار ایده جشنواره فیلم فجر شکل گرفت، در ذهن مسئولان فرهنگی کشور این بود که این جشنواره مجمع تلاشهای سینمایی جریان ضد استکبار و مامن کوششهای مظلومانه ما و دیگر ملتهای مستضعف برای احیای هویت و فرهنگ به یغما رفتهمان باشد اما اکنون همه با این واقعیت کنار آمدهاند که جشنواره فیلم فجر نسبتی با انقلاب اسلامی و اهداف و آرمانهایش ندارد و تنها و تنها ویترین داشتهها و نداشتههای سینمای ایران است. حتی در بخش بینالملل هم رویکرد درخور اعتنایی، متناسب با دغدغهها و جهتگیریهای انقلاب اسلامی نمیتوان جست. اگر بنا است چنین روالی ادامه داشته باشد،چه اصراری به برگزاری جشنواره در دهه مبارک فجر وجود دارد؟ هر زمان دیگری در طول سال میتواند وقت مناسبی باشد. اما اگر این نظام متعهد به انقلاب اسلامی است و ذیل آن هویت پیدا کرده است،اینگونه برخورد با جشنواره فیلم کشور نوعی تناقض است و لازم است که سازمان محترم سینمایی یک بار برای همیشه تکلیف این مسئله را روشن نمایند. این رفتار تناقض آمیز به مصلحت نظام اسلامی ما نیست و اتصال هویتی آن را با انقلاب اسلامی زیر سوال میبرد.
2. جشنواره فیلم فجر،بزنگاهی است که در آن سیاستهای یک بام و دو هوای مدیریت سینمایی کشور به نمایش در میآید. امسال نحوه اهدا جوایز، و ترکیب غریب و ناهمگون هیات داوران نشانگر انفعال در برابر فضای روشن فکر زده و بلاتکلیفی در مواجهه با فضای غالب سینما بود و نمونه ای از همان رفتارهای تناقض آمیز. دوستان یکی به نعل و یکی به میخ. همچنان که در دورههای پیشین مدیریت سینما به این بیماری سردرگمی و نبود مبنایی صحیح و مشخص جوایز آن بین انقلابیها و شبه روشن فکران به طور مساوی تقسیم شود. ای کاش حداقل این تساوی رعایت میشد و کار به تجلیل از متخلفان تابلودار و جسور و نمکدان شکن نمیرسید.
3- ما معتقدیم رکود و رخوتی که اکنون دامنگیر سینمای ایران شده و جشنوارهای سی و یکم آیینهای تمام نمای آن بوده است، بیش از آن که متوجه مدیریت سینمایی باشد، برآیند داشتههای خود سینماگران است باید اذعان کرد که دستان سینماگران از تفکر نو و حرف پرمغزی که تعالیدهندهای مخاطب عام باشد تهی است.
مجموع پیامهایی که این فیلمسازان به مخاطبان خود، یعنی مردم ایران، منتقل میکنند از مراتب معرفت و بصیرتی که مردم به آن دست یافتهاند نازلتر است و یا آن که هم سطح بوده، اما تناسبی با جغرافیای فرهنگی و نوع دل مشغولیهای مردم، آرمانها و ارزشهای فرهنگی و عقیدتیشان ندارد. فیلم سازان یا در سطح مسائل اجتماعی مانده و بدیهات به خورد مخاطبشان میدهند و یا اگر به واقعیات پنهانی در جامعهای خود پی میبرند، بدون تحلیل درست و جامع و تمیز اهم از مهم، کودکانه و خام دستانه آن را فریاد میکشند و این نمیتواند پاسخگوی نیازهای جامعه ایران باشد. تکنیک نوین و خلاق، مستقیماً از تفکر نو برمی آید و اگر سینماگر به معنای حقیقی کلمه در پی «کشف حقیقت» و «رسوخ در عمق واقعیات اجتماعی» و «کشف نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و .... » نباشد، لاجرم امیدی به احیای وضع موجود سینما هم نمیتوان داشت.
بار دیگر باید تاکید موکد کنیم که سینماگران تشخیص اهم و مهم را در نسبت با مسائل مردم، از دست دادهاند و از مسائل مردم خود انتزاع پیدا کردهاند.
مردم ما هویت خود را در این سینما پیدا نکردهاند و قهر آنان با سالنهای سینما از همین رو است البته در این میان روا نیست که فیلمهای همچون «تنهای تنهای تنها»، «سربه مهر» و «دهلیز» را نادیده بگیریم.
این آثار تجربیات مردم پسندی هستند که قابل تقدیر و تجلیلند، اما چه سود که جریان کلی سینما، سمت و سوی دیگری در پیش گرفته است.
4- و اما تولیدات فیلم سازان انقلابی که در دایرهای آرمانها و دغدغههای امت انقلابی قرار می گیرد نیز آن قدر از بعد فنی و کیفی دچار افت و خیز بودهاند که نمیتوان امیدی به استقبال مخاطب و رونق سینمای انقلاب از ایشان داشت.
سینماگران مسلمان و بصیری که کوشش خود را معطوف انتقال و معرفی پیام انقلاب اسلامی در جهان کردهاند تا رسیدن به یک سطح مطلوب و اثرگذار جهانی راه بسیاری زیادی در پیش دارند و امیدواریم که با توجه و دقت در نظرات و انتقادات پیرامون آثارشان در جهت رفع نقایص و کاستیها بکوشند تا سینمای ایران به تراز سینمای انقلاب اسلامی نزدیک و نزدیکتر شود.
بسیج دانشجویی ضمن تقدیر از همهای تلاشهای که از سوی مسئولین و اهالی سینما در جهت ارتقا و اعتلای سینمای ایران و خدمت به انقلاب شکوهمند اسلامی انجام میگیرد بر این باور است که در مجموع وضع موجود سینمای ایران، این رسانهای مهم و اثرگذار نگران کننده است و اتفاقات شیرین جشنواره سیام هم نمیتواند دردی از دل مردگی و رخوت کنونی سینما دوا کند.
لذا از مدیران حوزهای سینما، و همچنین از آحاد سینماگران و هنرمندان کشور میخواهیم که با جد و جهد مجاهدان، آن طرح نوی آرمانی را که در منظر امام راحلمان تریم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسیم تلخکامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول باشد را پی ریزی و برای تحقق آن تلاش نمایند.
ما امیدواریم سینماگران ما بتوانند دل از مسائل فرعی و حاشیههای کم اهمیت بکنند و پیام حقیقتجو، عدالت طلب و ظلم ستیز انقلاب اسلامی را درک نموده و از استعداد و تواناییهای خدادی خود برای نشر این پیام مقدس و تحقق کامل حاکمیت الله در عالم محتاج معنویت، بهرهای لازم را بگیرند. ان شاء الله.