گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو» - داود گودرزی؛ پس از گذشت 34 سال از عمر پربرکت انقلاب اسلامی و پشت سر گذاشتن فراز و نشیب های متعدد در مواجهه همه جانبه با دشمن، خصوصاً پس از فتنه 88، انقلاب اسلامی وارد فاز جدیدی شده که غربی ها از آن به عنوان فاز مصونیت یاد میکنند و اذعان دارند که ایران در آستانه ورود به این فاز است و ما نیز تیری در ترکش نداریم که به سوی او پرتاب و او را سرنگون نمائیم. آخرین و کاریترین تیر دشمن تحریم های به ظاهر فلج کننده بود که از مهلت 6 ماهه اوباما برای فلج کردن ایران 10 ماه میگذرد و کشورها یکی یکی مجوز خرید نفت ایران را میگیرند و ...
به نظر می رسد امریکاییها متوجه شده اند که از بیرون ولو به شرط همراهی جامعه جهانی در اعمال فشارهای همه جانبه نیز توان براندازی جمهوری اسلامی ایران را ندارند، بنابراین نگاه خود را معطوف به داخل نموده تا با استفاده از ظرفیت های جریان های مختلف روند استحاله و تغییر رفتار نظام را دنبال نمایند. جریان فتنه ظرفیت سیاسی و رسانه ای دارد، جریان انحراف ظرفیت ایجاد بی ثباتی اقتصادی و به تبع آن اجتماعی را دارد که دشمن به خوبی این ظرفیت ها را شناخته و فتنه 92 را متناسب با آنها طراحی نموده است. اما آنچه محل بحث این نوشتار است اصولگراها و نیروهای انقلابی است که از چه منظری به صحنه انتخابات نگاه می کنند و به فرموده "مقام معظم رهبری" چقدر تفرس کرده اند اقدامات و سناریوی دشمن را؟
لازمه درست دیدن صحنه و پیدا کردن راه درست، "عقلانیت انقلابی" است. با عقلانیت انقلابی می توان رفتار سیاسی را اصلاح کرد، می شود الگوی مناسبی برای مشی سیاسی خودمان پیدا کنیم و به نظر می رسد رفتارهای غلط سیاسی نیروی انقلاب خود به تهدیدی جدی برای آینده انقلاب تبدیل شده است که لازم است همه دلسوزان نسبت به اصلاح فرهنگ سیاسی جامعه نهایت تلاش خود را معطوف دارند.
اینکه عقلانیت چیست و پسوند انقلاب آن چه ویژگی هایی را اضافه می کند از منظرهای مختلف قابل بحث است ولی بطور اجماع می شود به نکات زیر اشاره کرد:
1. عبور از لایه احساس و عاطفه و تنظیم رفتار سیاسی براساس مبانی محکم و مستدل برگرفته از اسلام ناب.
2. مطالبه آرمانهای انقلاب در عین رعایت مصالح انقلاب یعنی جمعبندی آرمانخواهی و مصلحتاندیشی.
3. ترجیح منافع انقلاب اسلامی بر منافع فردی، گروهی و قبیلهای.
4. قضاوت عادلانه نسبت به افراد و مجموعهها یعنی نقاط قوت و ضعف را توأمان دیدن و بصورت جمعبندی قضاوت کردن.
5. دشمن اصلی را فراموش نکردن و رقیب را شیطان اکبر نخواندن.
6. رقابت سیاسی را به دعوا و اختلاف و تکفیر رقیب تبدیل نکردن.
7. تفکیک بین اصولگرا دانستن افراد و رأی دادن به آنها یعنی ممکن است فردی از نظر ما صلاحیت ریاست جمهوری نداشته باشد ولی وی را اصولگرا بدانیم و حتی ممکن است برای شورای شهر به او رأی میدهیم به عبارتی تا مادامی که اصول 4گانه اصولگرایی را صریحاً رد نکرده باشد حق ندریم از دایره نیروهای انقلاب او را اخراج نماییم و با نفرت و کینه با او برخورد کنیم علیرغم اینکه وی را مصداق اصلح در یک انتخابات ندانیم.
8. عدم تکمیل پازل دشمن ولو با گفتن سخن حق و در نظر داشتن اینکه ممکن است حرف مدنظر دشمن با بیست واسطه از زبان یک فرد موجه زده شود.