گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» حامد حسن زاده ، یکم- جشنواره فیلم اسکار 1 (AMPAS) با سابقه ای حدود هشت دهه، که تاسیس آن مربوط می شود به کمپانی فیلمسازی MGM2 به تملک یک یهودی به نام لوییس بی میر3، در سال 1929 رسماً کار خود را آغاز کرد. از آن زمان تا کنون فیلم های متعددی موردپسند داوران این جشنواره بزرگ فیلم قرار گرفته و فیلم های مختلف در رشته های مختلف (اعم از موسیقی، جلوه های ویژه، فیلمنامه، تدوین و ...) برنده جوایز اسکار شده است.
اما این جشنواره همواره و در طول این 80 سال، شبهاتی را نسبت به نوع عملکرد خود برای اهالی فیلم و سینما در سراسر جهان به همراه داشته است؛ این که چرا هیچ گاه فیلمسازان مشهوری همچون آلفرد هیچکاک، استنلی کوبریک، چارلی چاپلین، اورسن اولز و... در این جشنواره مورد تقدیر قرار نمی گیرند؟ آیا این مسئله به رویکردهای فکری و سیاسی این کارگردانان مربوط می شده است یا خیر؟ چرا کارگردانی به نام چارلی چاپلین که آثار او هنوز هم جزو آثار ماندگار سینمای جهان است، هیچ گاه موفق به دریافت جایزه اسکار نمی شود و وقتی پس از 20 سال تبعید دوباره به آمریکا بازمی گردد، بابت فیلمی که 20 سال پیش ساخته بوده است (سال1952) تنها نامزد دریافت اسکار آن هم در رشته موسیقی فیلم (!) می شود؟ و با حضور خود در بالای سِن و صحبت های خود در مراسم اسکار، داوران این جشنواره را شرمنده خود می کند.
یا این که چرا در جشنواره اسکار سال 2010، فیلم «مهلکه 4» در رقابت با فیلم پرفروش و باکیفیتی به نام «آواتار»، در کمال ناباوری برنده جایزه اسکار می شود؟ آیا این موضوع به رویکرد سیاسی این فیلم که مربوط می شود به حضور آمریکا در عراق ارتباطی دارد؟
یا این که چرا فیلمی به نام «آرگو» در جشنواره اسکار 2013، با وجود باور منتقدین سینما، برنده جایزه اسکار بهترین فیلم می شود؟ فیلمی که سازنده آن (Ben Affleck) یک کارگردان فیلم اولی است که در کارش چندین و چند اشکال فنی وجود دارد. از جمله در طراحی لباس، بازسازی صحنه ها، طراحی دکور، دیالوگ ها و... . آیا اعطای جایزه اسکار به این فیلم هم ارتباطی به رویکرد سیاسی این فیلم دارد؟ رویکرد سیاسی ای که در سال 2013 می تواند کمک حال دولت ایالات متحده در تقابل با جمهوری اسلامی واقع شود.
و چندین و چند سوال و شبهه دیگری که به این جشنواره وارد است.
آیا با این اوصافی که از جشنواره مذکور رفت، جایزه این جشنواره می تواند اهمیتی (بخصوص برای جمهوری اسلامی ایران که زخم خورده ی این جشنواره است) داشته باشد؟ چرا باید مسئولان فرهنگی دولت برای کسب جایزه از این جشنواره این قدر دستپاچه باشند که در دوره ای فیلم «جدایی» را به عنوان نماینده ایران به این جشنواره معرفی کنند و بعد هم از لابی های خود(!) با صاحبان یهودی این جشنواره سخن کنند، و در دوره ای دیگر فیلم «گذشته» را که حتی سازنده آن کشور فرانسه است، به عنوان نماینده جمهوری اسلامی به جشنواره اسکار معرفی کنند؟ این حرص و ولعی که برای دریافت جایزه اسکار از طرف برخی از مسئولان فرهنگی دیده می شود برای چیست؟ آیا اعطای جایزه اسکار به فیلم ضد ایرانی آرگو، از جایگاه این جشنواره در نزد مسئولان فرهنگی کشورمان نکاسته است؟
دوم- فیلم گذشته به کارگردانی اصغر فرهادی و بازیگری «برنیس بژو»، «پاولین بورلت»، «جیانه جستین»، «علی مصفا» و... است که به سرمایه شرکت فرانسوی ممنتو 5 بوده و محل ساخت آن هم در فرانسه و ایتالیا است.
کسانی که این فیلم رادیده اند نیک می دانند که به هیچ وجه نمی توان این فیلم را یک فیلم ایرانی یا محصول ایران یا دارای داستانی با محتوای فرهنگ ایران دانست. همان طور که گفته شد، تمامی عناصر این فیلم فرانسوی هستند، الا کارگردان و یکی دو بازیگر حاضر در فیلم. لذا انتخاب این فیلم به عنوان نماینده ایران در جشنواره اسکار، مسئله تعجب برانگیزی است، بنابراین تنها اتفاق به ظاهر مثبتی که می تواند از قِبل معرفی این فیلم به جشنواره مذکور رخ دهد، این است که به فرض ارائه جایزه اسکار به این فیلم، یک کارگردان ایرانی برای دومین بار موفق به اخذ این جایزه می شود و بر معروفیت او در ایران و خارج از ایران افزوده می شود. حال باید دید که آیا معروفیت شخصیتی به نام اصغر فرهادی، می تواند در راستای اعتلای فرهنگ ایران قرار گیرد؟ آیا از قِبل بروز چنین اتفاقی، هدفی از اهداف مسئولان وقت معاونت سینمایی ارضا می شود؟
با نگاهی به کارنامه اصغر فرهادی می توان فیلم هایی نظیر جدایی، دایره زنگی، چهارشنبه سوری و ... را دید.
فیلم «جدایی نادر از سیمین» که در خارج از ایران به «جدایی» معروف است، داستان خانواده ای ایرانی است که مادر آن خانه آن طور که در سکانس نخست فیلم نشان داده می شود قصد جدایی از وطن را دارد و بر سر این مسئله با شوهر سنت گرای خود (نادر) دچار مشکل است. او در باب دلیل خود برای این کار توضیحی نمی دهد. فیلم کات می خورد و در سکانس های بعدی، فیلم دلیل تمایل مادر (سیمین) به جدایی از وطن را نشان می دهد. در این میان درگیری ها و کشمکش هایی رخ می دهد و پای چند خانواده ایرانی دیگر (نماینده اقشار مختلف) به میان کشیده می شود. این خانواده ها سوای از متوسط، ضعیف یا متمکن، در ویژگی دروغگو بودن با هم وجه اشتراک دارند. پدر خانواده (نادر) فرد سنت گرایی معرفی می شود که در دادگاه ها حق به وی داده می شود و گفته می شود که برای این است که مادر نمی خواهد در وطن بماند. وطنی با این خصوصیات لاجرم باید ترک گفته شود! نهادهای قضایی، خشن و بی احساس و خشک نمایش داده می شوند؛ در فیلم حتی یک نمای لانگ (لانگ شات) موجود نمی باشد؛ فضاهای فیلمبرداری عمدتاً داخلی و نماها بسته است، رنگ تصویر تیره و سبک تصویر برداری دوربین روی دست (همراه با حرکت ها و لرزش های کلافه کننده) است، فلوفوکوس های متعدد و... . این ها همگی عواملی هستند که سبب می شوند تا بیننده نسبت به فضای داخل ایران دچار نوعی انزجار و تنفر شود. همین فیلم در دوران مهرورزی (!) به عنوان نماینده ایران به جشنواره اسکار معرفی شده و جایزه دریافت می کند تا پیام انزجار از ایران را به تمامی دنیا صادر کند!
یا فیلم دایره زنگی که به نویسندگی اصغر فرهادی و کارگردانی پریسا بخت آور (همسر وی) ساخته می شود و در آن انواع و اقسام تکه پرانی های جنسی، تمسخر مذهب و دیانت، عادی (و حتی ضروری) جلوه دادن پدیده ماهواره در منازل، طعنه های صریح به جمهوری اسلامی، تکه پرانی های سیاسی (که در چندین سکانس و به وفور در فیلم دیده می شود)، و مسائلی از این دست تنها بخشی از مسائل موجود در این فیلم است.
اثر آخر او (گذشته) نیز که دیگر احتیاجی به توصیف زیاد ندارد و خود گویای حال خود است. نمایش بی غیرتی مرد ایرانی و تطهیر این مسئله و ایضاً معرفی آن به عنوان آرمانشهر مرد ایرانی، تنها یکی از اشکالات موجود در این فیلم است.
حالا و با توجه به این مسئله، آیا افزودن به شهرت یک کارگردان با کارنامه این چنینی می تواند در نهایت به نفع ایران تمام شود؟
با عنایت به دو نکته فوق نتیجه این می شود که مسئولانی که تازه بر صندلی های وزارتخانه معلوم تکیه زده اند، بهتر است به جای معرفی فیلم «گذشته» به جشنواره اسکار، نگاهی به گذشته این وزارتخانه در دوَل قبلی و اشتباهات فاحش آنان در این عرصه و یا حتی نگاهی به گذشته شخصی که اثر او را به اسکار معرفی می کنند، داشته باشند.
باید مراقب بود که آرای به صندوق ریخته شده و اعتماد صورت گرفته تباه نشود؛ ادامه مسیری که دولت های پیشین در این عرصه طی کرده اند، مسلماً به سود مسئولان فعلی نخواهد بود؛ همان طور که به سود مسئولان پیشین نینجامید.
________________________________________
[i]."Academy of Motion Picture Arts and Sciences"
[ii]"Metro Goldwyn Mayer".
[iii]."Louis B. Mayer"
[iv]"Hurt lucker".
[v]Memento Films Production.
من ديدمش... ترو خدا آبروي ما ايرانيارو با اين نبرين... آخه اين چه بويي از ايراني بودن داشت. جمع کنين
خيلي از ايران تعريف کرد؟؟؟
خيلي گفت جامعه متمدني هستيم؟؟؟
تشکر ميکنم به دليل اين پيگيريها البته اميدوارم به گوش مسئولين برسد
نکات جديد زيادي داشت. به خصوص اين که بعضي کارگرداناي معروف دنيا تاحالا اسکار نگرفته اند. تاحالا نشنيده بودم.
به هر حال با خوندن اين مطلب اگرتاحالا شک داشتم حالا مطمئن شدم که اسکار هم سياسه.
تا وقتي افسار سينماي ما دست اين عشاق آمريکاست، وضع همينه. دو سال پيش که مثلا دولت هامون سايه هم رو با تير مي زدند لابي! فرمودند تا جدايي جايزه بگيره. حالا از اين دولت که دست دوستي دراز کرده چه توقعي هست؟!
خدا دست تعدي کاران را قطع کند.
امام خميني(ره):خداوند انهايي که خواب آمريکارا ميبينند،بيدار کند.