گروه ورزشی «خبرگزاری دانشجو»؛ در فاصله دو هفته مانده تا دربی، فضای رسانه ها پر می شود از کری خوانی و مصاحبه های سرخابی ها که می گویند ما فقط به پیروزی در دربی فکر می کنیم و اصلاً از بازی منفعلانه خوشمان نمی آید.
این سرمربی مصاحبه می کند و آن یکی جواب می دهد. این مدیرعامل کری می خواند و آن یکی تندتر جواب می دهد و فوتبال این مملکت خلاصه می شود در واژه خارجی «دربی».
تمرینات پشت درب های بسته، هواداران منتظر پشت کمپ های استقلال و پرسپولیس، بنرهای حمایتی هواداران، تب و تاب خبرنگاران برای گرفتن اخبار داغ از اردوی سرخابی ها، تبلیغ های رسانه ملی برای حضور حداکثری تماشاگران و اعلام آمادگی نیروی انتظامی و سازمان حمل و نقل برای بهتر برگزار شدن این رویداد مهم ورزشی، عبارت های تکرای است که برای همه آشناست.
نکته جالب اینجاست که هیچ کس از این همه تکرار خسته نمی شود و همه برای رسیدن روز دربی لحظه شماری می کنند. حتی مسئولان ورزشگاه آزادی هم از آب گرفتگی آبخوری ها و کثیفی سرویس های بهداشتی خسته نمی شوند و هرچه تکرار می کنیم باز هم گوششان نمی شنود. جالب تر اینکه هواداران از خوابیدن پشت درب های استادیوم از یک شب قبل در سرمای هوای زمستان و نگرانی برای خرید بلیت بدون بازار سیاه هم خسته نمی شوند و یک بار قهر نمی کنند و تیمشان را تنها نمی گذارند.
شاید دلیلش این است که همه عاشق دربی هستند و همین کری خوانی هاست که آنها را سرگرم می کند، البته تا وقتی که بین مدیران و مربیان دو تیم دعوا نشود و کار به بیانیه صادر کردن و اولتیماتوم وزیر ورزش نکشد.
خلاصه با همه این بلوا و هیاهو بالاخره زمان مسابقه فرا می رسد و ستاره هایی که ابتدای فصل مدیرعاملان برای جذب آنها هزار ترفند مدیریتی به کار برده اند با تشویق بی امان هواداران وارد زمین می شوند.
بازیکنان که در زمین خط می کشند انگار لشکری از ملی پوشان را می بینیم که هر کدامشان برای حضور در برزیل و جام جهانی لحظه شماری می کنند.
در همین لحظه است که هواداران در دل خود می گویند «این کی روش چرا هر روز از این کشور به آن کشور می رود و به دنبال بازیکن دو رگه می گردد؟ آقای کی روش! به جای صرف این همه هزینه بیت المال و آوردن بازیکنان خارجی بیا بنشین در استادیوم آزادی و ستاره ها را نگاه کن.»
بالاخره داور سوت می زند و بازی شروع می شود. 15 دقیقه اول همه می گویند «دو تیم در حال آنالیز هم هستند برای همین بازی کسل کننده است.» دقیقه 30 هواداران خسته می شوند از این نوع بازی و این همه خطا و زیر توپ زدن، ولی باز هم می گویند «اول بازی نباید زیاد خطر کرد.» اواخر نیمه اول نیز می گویند «نیمه دوم که شروع شود و مربی با بازیکنان صحبت کند و نقاط ضعف را بگوید، همه چیز درست می شود. به هر حال نیمه دوم نیمه مربی است و جذاب تر است.»
مسئولان استادیوم هم بین دو نیمه برای اینکه حوصله تماشاگران سر نرود آهنگ های شاد پخش می کنند. رسانه ملی نیز از بازیگر گرفته تا ورزشکار المپیک را دعوت می کند تا تماشاگران کانال خود را عوض نکنند و احساس کنند که برنامه تحویل سال را تماشا می کنند.
نیمه دوم که شروع می شود باز همه چیز مثل قبل است. بازی به دقیقه 60 نزدیک می شود و باز همه می گویند «بین دو نیمه بدن بازیکنان سرد شده و کم کم حمله می کنند. یکی دو تا تعویض هم انجام شود همه چیز درست می شود.» دقیقه 75 هم می گویند «مربی تیم حریف دست تیم ما را خوانده و همه راه ها را بسته است» و در دقیقه 90 هم داور سوت بازی را می زند و همه چیز به خیر و خوشی تمام می شود و دو تیم راضی از نتیجه زمین را ترک می کنند و مشغول مصاحبه می شوند و اینجاست که تماشاگری که حداقل پنج ساعت وقت خود را برای این دربی گذاشته است مات و مبهوت می نشیند و از خود می پرسد «چه شد؟ بازی تمام شد؟ پس چرا گل نزدند؟ چرا صحنه خطرناکی را روی دروازه ها ایجاد نکردند؟» و هزاران سوال دیگری که در ذهن هر اهل فوتبال و فوتبال دوستی ایجاد می شود.
در این شرایط است که خدا را شکر می کنیم که کی روش در ورزشگاه نبود تا ببیند چه ستارهای کم سویی در تیم های پر مدعای ما حضور دارند و می گوییم از این بازیکنان که آبی گرم نمی شود، همان بهتر که کی روش به دنبال دورگه ها باشد تا شاید در جام جهانی آنها به داد تیم ملی برسند.
شما بازي هاي سپاهان و ذوب آهن و فولاد يا نفت رو ميبينيد؟
نه که نميبينيد
از قديم الايام تو گوش شما خوندند که ف.تبال ايران يعني سرخابي ها
نفرين بر تاراج دهندگان(بخصوص فوتبالي هاشون)
آخه صحيحه که مملکتي که اين همه مشکل داره اينقدر بيت المال رو صرف افرادي ناشايست که از ابتدا با توهين هاي ناموسي کار خودشون رو آغاز مي کنند (حداقل من تو رده هاي سني مختلف سر تمريناتشون بودم) بکنه؟ آخه صحيحه! بعد به کساني که واقعا اگه چشمامون رو باز کنيم لااقل روي کاغذ هزاران بار مهمتر از اينها هستند حداقل ها رو هم تامين نکنن! به نظر شما يک معلم مهمتره و تاثير بيشتري بر روي آينده مملکت داره يا يک بازيکن اون هم از نوع بي اخلاق!؟ من واقعا متحيرم تو کشوري که بودجه وزارت علوم و دانشگاهش اينقدر وحشتناک پايينه آخه چه نيازيه که يک فوتباليست چند مليارد سالانه درآمد داشته باشه! راستش من که خيلي وقته فوتبال رو دوست ندارم نگاه کنم
بعد علي دايي ميگه مگه ميشه واسه توانايي هاي يه نفر سقف قائل شد. توانايي من از اين بازيکنا بيشتره. چرا به من اينهمه نميدن.