گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ حجتالاسلام محمدعلی جاودان از استادان برجسته اخلاق است که در طی دوران زندگی و تحصیل حوزویشان از محضر استادان برجستهای از جمله آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی، آیتالله خوانساری، آیتالله حقشناس و علامه عسکری بهرهمند شده اند.
جایگاه کسی که گناه کبیره را ترک کرده «مُدْخَلاً کریماً» است
در آیه 31 سوره مبارکه نساء می فرماید: «إن تجْتـَنِبوا کبائِرَ ما تـُنـْهَوْنَ عَنـْهُ نـُکـَفـِّرْ عَنکـُمْ سَیـِّئاتِکـُمْ وَ نـُدْخِلـْکـُم مُدْخَلاً کریماً» اگر از کبائر گناهان اجتناب کنید، «نـُکـَفـِّرْ عَنکـُمْ سَیـِّئاتِکـُمْ» ما سیئات شما را می بخشیم؛ گناهان صغیره تان را می بخشیم؛ یعنی آن احتیاجی به توبه ندارد؛ بخشیده است؛ بعد از اینکه گناهان کبیره را ترک کردید جایگاه سرنوشتی شما عوض می شود.
جایگاه کسی که گناه کبیره را ترک کرده مُدْخَلاً کریماً است؛ یعنی جایگاه کرامت است؛ بعد از اینکه انسان گناه کبیره را ترک می کند، به کرامت می رسد؛ در آیه 32 سوره مبارکه نجم می فرماید: «الـَّذینَ یَجْتـَنِبونَ کـَبائِرَ الإثم» کسانی که از گناهان کبیره اجتناب می کنند؛ «الـَّذینَ یَجْتـَنِبونَ کـَبائِرَ الإثم وَ الفواحِشَ» می گویند فواحش نام گناهان بد است؛ از این گناهان یعنی از «کـَبائِرَ الإثم» که به معنای گناه است «وَ الفواحِشَ » که به معنای گناه بد است، پرهیز می کند« إلـّا اللـَّمَمَ» مگر لمم.
هر گناهی را که شما پی بگیرید، و لو کوچکترین گناه، این گناه صغیره به گناه کبیره تبدیل می شود
اینکه از لمم پرهیز نمی کنند به چه معناست؟ در یک تفسیر فرموده اند یعنی ممکن است یک مرتبه فکرش را بکند؛ ممکن است فکرش به ذهنش بیاید و یک دقیقه هم به آن فکر کند اما انجام نمی دهد؛ در تفسیر دیگر فرموده اند اگر یک وقت گناه کرد؛ ببینید هر گناهی را که شما پی بگیرید، و لو کوچکترین گناه، وقتی پی بگیرید، امروز و فردا و پس فردا و همینطور ادامه دهی، این گناه صغیره تبدیل به گناه کبیره می شود.
آنجا گفتند گناه صغیره را می بخشند؛ گناه کبیره را هم نگفتند چکار می کنند؛ فرمودند اگر گناه کبیره انجام ندهی، ما گناه صغیره ات را می بخشیم؛ اینجا می گویند اگر یک وقت برایش گناهی پیش بیاید، یعنی بنای گناه کردن ندارد، اما یک مرتبه مثلا یک دروغی از دهانش می پرد، یعنی دروغ نمی گوید و انسان دروغ گویی نیست و از زبانش مراقبت می کند؛ از غیبت مراقبت می کند؛ یک مرتبه یک چیزی از دهانش می پرد؛ این قابل بخشش است.
در ادامه آیه می فرماید: «إنَّ رَبَّکَ واسِعُ المَغفِرَةِ» یعنی دارد وعده بخشش می دهد؛ اگر یک انسانی که همیشه مراقبت می کند، یک وقت از دستش در رفت، «إنَّ رَبَّکَ واسِعُ المَغفِرَةِ» خدا می بخشد؛ وعده بخشش دادند؛ خدای تبارک و تعالی هیچ توقع ندارد که گناه کبیره پیش بیاید و کسی که خدا را قبول دارد مثلا خیلی راحت دروغ بگوید؛ نمی شود؛ نمی شود اوقاتش تلخ شد، هرچه از دهانش درآمد بگوید؛ اگر یک وقت اشتباه کرد، قابل جبران است.
اگر انسان به گناه اصرار میکند بخشش او مشکل میشود
شما با هر عملی که می کنید، دارید خودتان را ساختمان می کنید؛ آدمی که دائما دروغ می گوید ساختمان پیدا کرده؛ آن که فرمودند اصرار نکند، اگر اصرار کند، معلوم می شود این به یک ساختمان رسیده؛ ساختمانش کج شده؛ باید چکارش کرد؟ خب نمی شود؛ من در اثر دروغ گفتن، دروغ گفتن و دروغ گفتن، غیبت کردن و غیبت کردن، یک ساختمان پیدا می کنم که ساختمانم کج است.
اگر انسان به گناه اصرار می کند، این برایش مشکل می شود؛ بخشش او مشکل می شود؛ اگر انسان بداند و گناه کند، با اینکه نداند و گناه کند، فرق می کند؛ مثلا فرض کنید بچه پانزده شانزده ساله نمی دانست و گناه را نمی شناخت؛ حالا اگر گناه کرد، به این دلیل بود که نمی دانست؛ این خیلی راحت تر است تا آن کسی که بداند و اصرار هم بکند؛ انسان تا زنده هست، می تواند جبران کند؛ سخت و راحت دارد.
ببینید بعضی ها توبه میکنند؛ دیگر گناه نمیکند؛ اما هنوز دلش به آن گناه علاقه دارد؛ لذت آن گناه هنوز برایش هست؛ این باید از دل انسان پاک شود؛ دیگر آن گناه بد را نمی کند؛ اینکه آن گناه را نمی کند قدم بسیار بزرگی برداشته است؛ اما اگر بخواهد پاک پاک شود، آن خیال و علاقه باید از بین برود؛ خب یک ذره همت بیشتری لازم دارد که آن خیال هم از ذهن آدم برود.
انسان باید آن جنگی که با خودش دارد را هر روز ادامه بدهد
گناه صغیره گناهی است که انسان به آن اصرار ندارد؛ یکی از مواردی که گناه صغیره را به گناه کبیره تبدیل می کند، اصرار به گناه است؛ در روایت دارد که کسی گناه کرده و اصلا یادش نیست؛ اصلا در ذهنش هیچ غصه ای نمی خورد؛ لذا دو دقیقه بعد هم همان گناه پیش بیاید، دوباره انجام می دهد؛ پنج دقیقه دیگر هم یک گناهی از همان نوع پیش بیاید، باز انجام می دهد؛ این گناه کبیره است.
اصرار آن زمانی است که اگر گناه کرد، اصلا خیال توبه نداشته باشد؛ این گناه صغیره را به گناه کبیره تبدیل می کند؛ انسان باید آن جنگی که با خودش دارد را هر روز ادامه بدهد؛ انسان تا در این دنیاست، جنگ دارد؛ شیطان در برابرش است؛ هوا و هوس های نفس اماره هست؛ رفقای محیط و محل کار هستند؛ اینترنت و تلویزیون هست؛ این همه عوامل دور و بر انسان هست؛ انسان باید با اینها بجنگد؛ اگر راحت بخوابد، آنها برده اند.
کریمترین شما نزد خدا آن کسی است که تقوای بیشتری دارد
در آیه 13 سوره مبارکه حجرات می فرماید: «إنَّ أکرَمَکُمْ عِندَ اللهِ أتقاکُمْ » کریم ترین شما نزد خدا آن کسی است که تقوای بیشتری دارد؛ قدم اولش از کجاست؟ از کجا او را به این سرزمینی راه می دهند که در آن بندگان محترم هستند؟ از ترک گناهان کبیره بنده محترم می شود؛ اگر یک نفر راه را ادامه داد و گناه را ترک کرد، به جایی می رسد که از فرشتگان هم گرامی تر است.
در روایات دارد که یک بنده ای کاری کرده؛ فرض کنید یک ختم زیارت عاشورا گرفته و بناست حاجتش را بدهند؛ یک گناه می کند؛ خدای متعال به فرشتگانش امر می کند که پاداش این را تاخیر بیندازید؛ این گناه کرد؛ یک وقت هم می گویند دیگر اصلا حاجتش را ندهید؛ انسان با گناه نکردن، محترم می شود؛ سخنش را می شنوند؛ دعایش قبول می شود؛ اگر ناراحت شود، ناراحتی اش دیده می شود؛ اگر شادمان شود، شادمانی اش دیده می شود.
ما دینمان را مقدم میداریم یا دنیا را؟
اگر روز سیزدهم، روز شهادت بود چه می شد؟ یک امتحان بزرگی برای ما و شما پیش آمده؛ من هر سال هر شب ایام فاطمیه به روضه رفته ام، اما حالا نمی روم؛ چون می خواهم به مسافرت بروم؛ حالا شما خودت دلت نمی خواهد، اما پدر و مادرت چطور؟ می خواهند بروند مسافرت و می خواهند دست پسرشان را هم بگیرند و ببرند؛ این امتحان بزرگی است؛ ما دین مان را مقدم می داریم یا دنیا را؟