گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ چند روزی است که با قطعی شدن سفر روحانی به سیستان و بلوچستان برخی حرف و حدیث ها مبنی بر برنامه سفر رئیس جمهور و دیدارهای وی بر سر زبان ها افتاده است. یکی از این حرف و حدیث ها که این روزها بسیار در مورد آن صحبت به میان می آید، پیش بینی در مورد دیدار وی با مولوی عبدالحمید است.
جناب مولوی که در ماجرای پرابهام آزادی مرزبانان توانسته بود نقش آفرینی بزرگی را انجام دهد، این روزها خود را برای استقبال از رئیس جمهور آماده می کند؛ به طوری که در آخرین سخنان خود مردم را برای استقبال گسترده از رئیس جمهور دعوت به حضور کرده و حتی گفته کسانی که می خواهند مسافرت بروند، برای استقبال از رئیس جمهور بمانند که این موضوع نشان از عطش فراوان جناب مولوی برای دیدار با روحانی دارد.
اما سوالی که در این میان مطرح می شود، این است که با وجود آن که مردم استان سیستان و بلوجستان به دلیل ابهامات ماجرای مذاکرات و سخنان بعدی عبدالحمید، بسیار نگران و ناراضی هستند، آیا روحانی دیداری را با جناب مولوی خواهد داشت؟!
جناب مولوی در جریان مذاکرات گذشته که با گروهک تروریستی صورت گرفته بود، قول هایی مبنی بر دادن امان نامه به اعضای گروهک به میان آورده بود. او در مصاحبه ای که پس از آزادی مرزبانان داشت، گفته است: «به آنها تاکید کرده بودم که اگر به دنبال امان نامه برای برخی از چهره های خود هستند ما می توانیم زمینه را فراهم کنیم و مسئولان مربوطه هم برای همکاری مهیا هستند.»
این صحبت وی موجی از نگرانی و اعتراض را در میان مردم زخم دیده این استان بوجود آورد؛ زیرا این امان نامه به کسانی داده میشود که دستانشان به خون صدها انسان بی گناه آلوده است، البته این تنها بعد پرابهام و نگران کننده ماجرا نبود؛ زیرا جناب مولوی در سخنان خود خطاب به تروریست ها گفته که «خشونت راه رسیدن به هدف نیست.»
به نظر می رسد جناب مولوی با هدفی که این گروهک تروریستی دنبال می کند، مشکلی ندارد و تنها در انتخاب مسیر اختلاف دارند، البته عبدالحمید هیچ گاه از این گروهک تروریستی اعلام برائت نکرده و حتی در مورد آن ها می گوید: «ما برای گروگانگیران دعای هدایت میکنیم و معتقدیم که اعضای این گروه و سایر مخالفان که صحبت و مشکلی دارند، باید به گفت و گو که بهترین راهحل است، روی بیاورند» و حتی در ادامه خطاب به مسئولان می گوید: «متقابلاً مسئولان نیز از همین طریق اقدام به حل مشکلات و مسائل کنند.»
البته وی فتنه سوریه را نیز انقلاب دانسته و تروریست های وهابی و تکفیری را مردم مظلوم سوریه می خواند! و حتی در یکی از خطبههای نماز جمعه خطاب به مسئولان نظام می گوید: «در رابطه با تحولات سوریه بنده از این تریبون مختصر توصیه خیرخواهانه ای داشتم و آن اینکه با توجه به اینکه بخش اعظم خاک سوریه در کنترل مخالفان بوده و اکثریت قریب به اتفاق دنیا مخالفان آقای بشار اسد را به رسمیت شناخته اند و حتی مقامات روسیه نیز بر این نکته اذعان کرده اند که مخالفان به پیروزی نزدیک هستند و روزهای زیادی به پایان حکومت فعلی نمانده است، بنابراین توصیه بنده به مقامات جمهوری اسلامی آن است که برای جلوگیری از خونریزی و قتل عام بیشتر زنان و کودکان در سوریه، پادرمیانی کرده و خواستار کناره گیری آقای بشار اسد و توقف کشتار و تخریب بیشتر زندگی مردم سوریه از سوی وی شوند.»
البته جناب مولوی که در عین آزادی، نظام را به تبعیض متهم می کند، هیچ گاه نگفته که چگونه شاگردی که در حوزه علمیه و مکتب وی تحصیل کرده است، جلیقه انتحاری به خود می بندد و خود را در خانه خدا و در میان ده ها انسان بی گناه منفجر می کند؟ و یا نمیگوید که چگونه حوزه علمیه تحت حمایتشان محلی برای رفت و آمد وهابی ها و به خانه ای امن برای آنها تبدیل شده است؟
حال باید دید که روحانی کدام گزینه را انتخاب می کند و به دیدار چه کسانی می رود؟! آیا به دیدار خانواده های زخم خورده و مظلوم شهدای این استان می رود که عزیزانشان به دست تروریست ها پرپر شده و به شهادت رسیدند و یا به دیدار جناب مولوی می رود که خواستار اعطای امان نامه به همین تروریست هاست؟
باید منتظر ماند و دید که رئیس جمهور کدام گزینه را انتخاب می کند.