به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، باورش شاید برای برخی غیرممکن باشد از جمله صدام لعنت الله علیه که میگفت در صورت باز پس گیری خرمشهر، من بصره را به ایرانیها میدهم.
برای دانستن آنچه در عملیات بیت المقدس در خرمشهر اتفاق افتاد به گفتوگو با رزمندگان دفاع مقدس در آزادسازی خرمشهر پرداختیم.
در ابتدا سردار اکبر نجاتی بیان داشت: عملیات بیت المقدس دارای چهار مرحله متفاوت بوده است، که مرحله اول آن در تاریخ 10 اردیبهشت سال 1361 انجام و در غالب سه قرارگاه قدس، فتح و نصر وارد عملیات شدیم.
مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس خراسان رضوی ادامه داد: در مرحله اول از سه نقطه به دشمن تک زده شد که یک نقطه آن محور دارخوین و عبور از رودخانه کارون بود.
وی مرحله دوم را 16 اردیبهشت دانست و افزود: در 16 اردیبهشت سال 61 رزمندگان ایران اسلامی در غالب مرحله دوم عملیات بیت المقدس تا دژ مرزی دشمن پیش روی کردند.
نجاتی گفت: مرحله سوم 19 اردیبهشت و مرحله چهارم یک خرداد سال 61 بود که از محور پل نو، خرمشهر را به محاصره خود در آوردیم.
6000 کیلومتر مربع از اراضی ایران اسلامی آزاد شد
مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس خراسان رضوی با بیان اینکه در این عملیات ما وجبی از خاک کشور را به دشمن ندادیم، گفت: در این عملیات علاوه بر آزاد سازی اراضی تحت محاصره دشمن که 6000 کیلومتر مربع بود جاده اهواز خرمشهر آزاد و دید دشمن نسبت به اهواز و سوسنگرد برداشته شد.
وی با بیان اینکه جهان در حیرت این حرکت جا خورده بود، بیان داشت: نیروی لطف و الطاف الهی موجب شد تا 36 هزار نیروی عراقی در داخل خرمشهر در برابر 7000 نیروی ما در هنگام ورود به شهر یا فرار کرده و یا اسیر شوند.
نجاتی ادامه داد: رمز این عملیات با توجه به همزمانی آن با ولادت امام علی (ع) «یا علی بن ابی طالب» بود که در مرحله چهارم به دلیل همزمانی با مبعث رسول الله «محمدبن عبدالله» گذاشته شد.
در ادامه شهیدی، از رزمندگان دوران دفاع مقدس و عملیات بیت المقدس به بیان خاطراتی از این عملیات گسترده پرداخت و گفت: در این عملیات شهید رضوی، مسئول مهندسی جنگ بود و در قرارگاه کربلا به عنوان هماهنگ کننده حضور داشت.
وی ادامه داد: ما در مرحله اول به این دلیل که عمده نیروهای جهاد خراسان در محور قدس بودند از شمال هویزه وارد کار شدیم و جادههای مواصلاتی را احداث کردیم.
این رزمنده دوران دفاع مقدس بیان داشت: در شب اول عملیات عبور از کارون انجام و پل پی ام پی زده شده بود و ما در هویزه مستقر بودیم.
وظیفه اصلی جهاد خراسان احداث خاکریز بود
شهیدی با بیان اینکه وظیفه اصلی جهاد احداث خاکریز بود، گفت: ما در هر شرایطی در فکر ایجاد خاکریز بودیم به نحوی که اگر فرصت داشتیم خاکریزهای دو جداره احداث میکردیم.
وی در ادامه با بیان اینکه ما به روی جاده آسفالت خاکریز ایجاد کرده بودیم، بیان داشت: در مرحله دوم که همزمان با میلاد مولا علی (ع) و مصادف با تاریخ 16 اردیبهشت سال 61 بود به دژ مرزی عراق نزدیک شدیم و پشت دژ خود ستون زدیم.
این رزمنده دوران دفاع مقدس با بیان اینکه ما با ایجاد دستکهایی در کنار دژ خود از دادن شهید بیشتر جلوگیری کردیم، بیان داشت: گردانهای ما به صورت تلفیقی از سپاه، بسیج و ارتش در امتداد دژ مستقر شدند و گاهی در تیرس مستقیم تانک دشمن قرار میگرفتند.
شهیدی با بیان اینکه در آن زمان اکثر رزمندگان جوانان بودند، گفت: ما بدون اینکه مهندسی جنگ را آموخته باشیم در برابر شرایط دست به ابتکار زده و ساخت دستکهایی در امتداد دژ خودی یکی از آن ابتکارات نجات بخش بود.
ادوات ما 100 دستگاه بولدوزر و لودر بود
این رزمنده دوران دفاع مقدس در ادامه با بیان اینکه در جنگ بسیاری از تواناییها به دلیل داشتن زمینه کار فرصت بروز پیدا کرده بود، افزود: دشمن از پشت دژ به راحتی به ما شلیک میکرد و از سمت پیچ شلمچه مرتب گلوله تانک زده میشد.
وی ادامه داد: ما در فاصله 500 متری در امتداد دژ دستکهایی را ایجاد کردیم که پناه رزمندگان ما و سنگری برای حفظ جان نیروهای ایران اسلامی بود.
شهیدی میزان تجهیزات جهاد خراسان در عملیات بیت المقدس را محدود دانست و بیان داشت: غریب به 100 دستگاه بولدوزر و لودر در این عملیات در دست ما بود که اغلب این تجهیزات غنیمتی از دشمن و بخشی از شرکتهایی بود که در خرمشهر قبل از جنگ کار عمرانی انجام میدادند.
این رزمنده دوران دفاع مقدس تصریح کرد: در کنار این تجهیزات و ادوات وجود 700 نیروی مهندسی رزمی در کنار ما به غیر از نیروهای پشتیبانی، جهاد خراسان رضوی را یاری می دادند.
وی با بیان اینکه لقب سنگر سازان بی سنگر را امام (ره) به جهادگران سازندگی دادند، افزود: بارها ما شاهد شهادت مردانی بودیم که بدون هیچ حفاظی در ارتفاع سه متری در حال احداث خاکریز بودند. با علم به اینکه مورد اصابت موشک، تانک، آرپیچی و نارنجک قرار میگیرند.
این راوی دوران دفاع مقدس گفت: موشکی که سر این گونه ایثارگران را از تن جدا میکرد خوب می دانست دارد چه گوهری را از دوستانش میگیرد و اینگونه بزرگواری و شجاعتها قابل توصیف نیست.
شهیدی افزود: من تا چهار روز مانده به عملیات در کنار رزمندگان بودم و بعد از آن مجروح و به عقب برده شدم و در تهران روی تخت بیمارستان خبر آزادسازی خرمشهر را شنیدم.
در این لحظه نوبت به حجت الاسلام محمد علی موحدی رسید تا از لحظات خود در این عملیات بگوید.
مقاومتی سرسختانه با اندک تجهیزات
حجت الاسلام موحدی، رزمنده عملیات بیت المقدس گفت: در یکی از این پاتکهای دشمن در روز دوم آنقدر فشار برروی نیروهای ما بود که در یک حرکت دشمن توانست با یک تانک خود به پشت دژ ما راه پیدا کند.
وی ادامه داد: این حرکت دشمن موجب شد چند تانک دیگر نیز خود را به پشت ما برسانند و شرایط دشواری برای ما پیش آمد و اگر نبود وجود دستکهایی که جهاد تعبیه کرده بود 15 کیلومتر از نقاط پیش روی خود را مجبور بودیم به دشمن واگذار کنیم.
این رزمنده عملیات بیت المقدس در ادامه گفت: ما مجبور شدیم 400 متر عقب نشینی و در دستکهای ساخته شده مستقر شویم که در این بین تعداد بسیاری از رزمندگان شهید و تانکهای دشمن از روی جنازه شهدا عبور میکردند.
روحیه برادر ارتشی برای ما جالب بود
حجت الاسلام موحدی در ادامه با بیان اینکه شرایط سختی برای ما پیش آمده بود، بیان داشت: در لحظاتی که هر آنقدر تلاش میکردیم با نارنجک تانک دشمن را بزنیم و به دلیل فاصله موجود این اتفاق رخ نمی داد متوجه شدیم برادر ارتشی ما با موشک تاپ در حال عبور است.
وی تصریح کرد: این برادر با اخلاق ارتشی در حال بردن موشک تاپ به پاسگاه زید بود و ما از او خواستیم چند شلیک به دشمن جهت انهدام چند تانک داشته باشد و او نیز سه شلیک زیبا بر قلب تانکهای دشمن انجام و روحیه همه را تغییر داد.
این رزمنده دوران دفاع مقدس با بیان اینکه شوخ طبیعی این رزمنده در آن شرایط که به زور بر لبان ما لبخند مینشست جالب توجه بود گفت: برای ما این شوخ طبعی جالب توجه بود و پس از انهدام سه تانک عراقی با روحیه مضاعف کار خود را ادامه دادیم.
در ادامه امیر محمد کاظم تارخ در بیان شرایط ارتش در این عملیات گفت: ما در این عملیات با قرارگاههای نصر، فتح از کارون و قدس از کرخه کور و قرارگاه فجر در فکه حاضر شدیم.
وی با بیان اینکه تاکتیک ما در ابتدای کار ایجاد یک عملیات منحرف کننده بود، بیان داشت: لشکر 77 به عنوان قرارگاه فجر عملیاتی انجام داد، از طرفی عملیات امیرالمومنین(ع) نیز آغاز و توسط قرارگاه فجر در فکه ارتفاعات را به دست آوردیم.
19 هزار اسیر برای ایران اسلامی نشان از اقتدار در یک نبرد نابرابر است
امیر تارخ خاطرنشان کرد: عراق با برداشت اشتباه در انتظار عملیاتی از سوی ما متمرکز به شرق خرمشهر- اهواز شد، با این عملیات فریبنده قرارگاه نصر و فجر بروی جاده اهواز- خرمشهر مستقر شدند.
این رزمنده دوران دفاع مقدس با بیان اینکه ما توانستیم 19 هزار اسیر را در این عملیات دستگیر کنیم، بیان داشت: ما در حرکتی توسط تیپ 3 لشکر 77 در کوشک و از آنجا به طرف جنوب حرکت کردیم و جاده شلمچه به خرمشهر را بستیم.
وی با بیان اینکه این حرکت مانع از عقب نشینی عراقیها شد، گفت: در نهایت با اتحاد تمامی نیروها در عملیات بزرگ بیت المقدس ما موفق شدیم 19 هزار و 419 اسیر عراقی را در این عملیات در کنار بسیاری تجهیزات نظامی و ادوات جنگی به دست بیاورم.
در ادامه امیر تارخ در بیان اتحاد ارتش و سپاه گفت: ارتش و سپاه دو روح بودند در یک بدن، همه در فکر خدمت و نجات ایران اسلامی از دست دشمن بودند. ما لشکری الهی و سیاسی بودیم که باهم نبرد، با هم مبارزه و با هم عبادت میکردیم.
شعار شهید سپهبد شیرازی «ارتشی، سپاهی یک لشکر الهی» بود
وی افزود: استراتژی شهید سپهبد صیاد شیرازی در هنگام انتخاب شدن ایشان به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش هماهنگی میان ارتش و سپاه بود، به نحوی که شعار ایشان «ارتشی، سپاهی یک لشکر الهی» بود.
در پایان باقرزاده، رزمنده دیگر جبهه نبرد علیه باطل در عملیات بیت المقدس بیان داشت: ما در هنگام ورود به خرمشهر در انتظار روبرو شدن با دشمن و هجمه بالای درگیری بودیم.
وی ادامه داد: خرمشهر تبدیل به دژ دشمن شده بود، به نحوی که در ابتدا و حاشیه شهر خاکریزهای دو جداره احداث شده بود، دشمن در 15 روز قبل از آزادسازی با ویرانههای خانهها تپه درست کرده بود و حتی ماشینها را واژگون و ارتفاع تپهها را بالاتر برده بودند.
این رزمنده دفاع مقدس با بیان اینکه در کنار تمام این موارد عراقیها کانال هایی زیر زمین احداث کرده بودند، گفت: عراقیها علاوه بر این سیم خاردارهایی را برای محافظت از خود در شهر ایجاد کرده و از ساختمانهای گمرک به ما اشراف داشتند.
خرمشهر تبدیل به دژ دشمن شده بود
باقرزاده با بیان اینکه ما در برابر این چنین دژی قرار داشتم، گفت: ما تنها یگانها و نیروهایی بودیم که پس از چند روز درگیری رمقی برایمان باقی نمانده بود و منتظر یک درگیری بزرگ دیگر بودیم.
وی افزود: به محض ورود از درگیری خبری نبود و گوشه و کنار آتشهای کوچکی ایجاد میشد. به نحوی که شهید شیرازی بیواسطه برای ما نقل میکرد که خرازی و هفتصد نیروی وی برای ورود در حالی اجازه میخواستند که به هنگام ورود با هزاران اسیر عراقی روبه رو شدند.
این رزمنده دفاع مقدس با بیان اینکه برخی اتفاقات در جنگ ما با اصول نظامی سرو کار نداشت، تصریح کرد: آمبولانسهایی که برای بردن مجروحان به شهر میآمدند اسیر با خود میبردند، به نحوی که ما صد اسیر را با یک اسلحه سوار بر وانت به دست یک رزمنده 18 ساله میسپردیم و او اینان را به عقب انتقال میداد.
باقر زاده ادامه داد: من شاهد بودم در یکی از این وانتها که برای رزمندگان هندوانه آورده بود اسیران را سوار و رزمنده نوجوان ما که برای انتقال اینان می خواست سوار شود به دلیل تعداد زیاد اسیران نمی توانست. اسلحهاش را دادیم دست عراقیها و زمانی که رفت بالا اسلحه را گرفت و وانت راه افتاد.
این راوی دوران دفاع مقدس در پایان گفت: ما در هنگام ورود به خرمشهر با استقبال مردم اهواز روبه رو و آنها در سطل برای رزمندگان بستنی میآوردند و ما در ورود به خرمشهر بستنی خوردیم.