گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ شبکه نمایش خانگی در ایران از حدود دو دهه گذشته کار خود را آغاز کرده است. در ابتدا این شبکه تنها به نمایش فیلمهای سینمایی ایرانی و خارجی میپرداخت اما از حدود چهار سال پیش شبکه خانگی وارد مرحله جدیدی از کار خود شد. به این ترتیب که برای اولین بار سریال سازی از انحصار تلویزیون خارج شد و سریالهایی مختص فروش در شبکه نمایش خانگی ساخته و پخش شدند.
این تجربه جدید در فرهنگ سینمایی کشور به دلایل مختلفی ایجاد شد. یکی از دلایل آن تب سریالهای خارجی مانند سریالهای لاست، فرار از زندان، 24 و ... بود که اقبال مردم را به سریالهایی با تعداد قسمتهای طولانی نشان میداد و فیلمسازان را به این فکر انداخته بود که از ظرفیت شبکه نمایش خانگی برای جذب مردم استفاده کنند. از سوی دیگر، در این سالها شبکههای فارسی زبان ماهوارهای مانند «فارسی وان»، «GEM»، «من و تو» و ... اقدام به پخش سریالهای متعدد با دوبله فارسی نمودند که این مساله به دلیل محتوای این سریالها نگرانی مسئولین و کارشناسان مسایل اجتماعی را به دنبال داشت. این مسئولین یکی از راههای مقابله با سریالهای مذکور را ساخت سریالهای وطنی میدانستند و تصمیم گرفتند علاوه بر صداوسیما از ظرفیت شبکه نمایش خانگی نیز برای این مقابله فرهنگی استفاده کنند.
از سوی دیگر، برخی از هنرمندان نیز به دلایل مختلف مانند اختلافاتی که با صداوسیما داشتند، کسب سود بیشتر از محل فروش سریالها، باز بودن دست آنها به دلیل کمرنگتر بودن خط قرمزهای شبکه نمایش خانگی نسبت به تلویزیون و ... نسبت به فعالیت در این عرصه اقبال نشان دادند. با وجود این، از آن جایی که سریال سازی در جایی غیر از تلویزیون مساله ناشناختهای به نظر میرسید و هنوز تجربهای در این خصوص صورت نگرفته بود و مزایا و معایب آن شفافیت چندانی نداشت برخی از هنرمندان تمایل چندانی برای ورود در این عرصه نداشتند. چنان که بعدها با تجربیاتی که در این زمینه به دست آمد مشخص شد نگرانیهای آنها بی جهت نبوده است.
در طی چهار سالی که از عمر سریال سازی در شبکه نمایش خانگی میگذرد 7 سریال تولید و توزیع شده که سهم مهران مدیری سلطان طنز کشور، چهار سریال با نامهای «قهوه تلخ»، «گنج مظفر»، «ویلای من» و «شوخی کردم» میباشد. بعد از مهران مدیری، محمدحسین لطیفی با فصل اول و دوم سریال «قلب یخی» و «ساخت ایران» قرار دارد. سامان مقدم نیز فصل سوم قلب یخی را کارگردانی کرده است. اما آخرین کارگردانی که تاکنون به دنیای سریال سازی در شبکه خانگی روی آورده، داود میرباقری کارگردان قهار سریالهای تاریخی تلویزیون است که این بار با سریالی شهری و با رگههای طنز وارد خانههای مردم شده است.
اولین سریالی که در شبکه نمایش خانگی توزیع شد سریال «قلب یخی» به کارگردانی محمدحسین لطیفی بود که داستانی جدی با درونمایهای عاشقانه و سیاسی داشت. این سریال به دلیل خوش ساخت بودن و بهرهگیری از ستارههای سینما و تلویزیون توانست به زودی جای خود را میان مخاطبان باز کند که این مساله اتفاق خوبی برای سریالی محسوب میشد که مردم باید بابت دیدن آن پول پرداخت میکردند. اما بی نظمیهای فراوان و تأخیرهای مکرر در پخش این سریال به ضرر آن تمام شد و مردم را نسبت به پیگیری آن بی رغبت کرد. مشکلات مالی فراوان این سریال و حتی خبرهایی مبنی بر ورشکستگی تهیه کننده آن فاصلهای یک ساله بین ساخت و توزیع فصل اول و دوم آن بوجود آورد. از سوی دیگر، در فصل سوم این سریال، خط داستان به طور کلی تغییر کرد و علیرغم بهرهگیری از ستارههای مطرح سینمای ایران نتوانست به موفقیت فصل اول برسد.
«قهوه تلخ» با حضور مهران مدیری در سمت بازیگر و کارگردان آن که دیگر برای خود تبدیل به «برندی» مطرح در عرصه طنز کشور شده آغاز و تداومی طوفانی داشت اما این سریال نیز به دلایلی که در نهایت نیز به درستی شفاف نشد نیمه تمام باقی ماند و مخاطبانی را که 102 قسمت این سریال را پیگیری کرده بودند در دیدن 6 قسمت پایانی این مجموعه ناکام گذاشت. اما حاشیههای قهوه تلخ به همین جا محدود نمیشد و حواشی قرعهکشیها نیز دامان سریال را گرفت. در قسمت اول قهوه تلخ، مهران مدیری از مردم درخواست کرد به جای کپیهای غیر مجاز، نسخه اصلی سریال را خریداری کنند و در ادامه وعده جوایزی مانند آپارتمان به مخاطبان داده شد اما عدم پرداخت این جوایز حاشیههای زیادی را نسبت به سریال ایجاد و بسیاری را دلسرد کرد.
اولین تجربههای سریال سازی در شبکه نمایش خانگی پر حاشیهترین تجربهها نیز بودند اما به تدریج از تب و تاب اولیهای که در مورد این سریالها وجود داشت کاسته شد و سریالهای دیگر، آرام و کم حاشیه به کار خود ادامه دادند. اما مساله مهمی که سریالهای دیگر مانند ساخت ایران، شاهگوش و حتی سریالهای مهران مدیری به چشم میخورد ضعف اساسی فیلمنامه و نحیف بودن مفرط داستانها و خرده داستانهای این سریالهاست. سریالهایی مانند ساخت ایران و شاهگوش از بازیگران شناخته شدهای بهره میبرند و حتی سریال شاهگوش تقریبا در اکثر قسمتها ستاره جدیدی را رو میکند اما این ستارهها نیز نمیتوانند آنچنان که باید و شاید به نجات سریال کمک کنند چون در اینجا هم طبق معمول سینما و تلویزیون ایران پای فیلمنامه میلنگد.
در مجموع میتوان گفت تجربه سریال سازی در شبکه نمایش خانگی آنچنان که از آن انتظار میرفت موفق نبوده و این مساله بیشتر به دلیل عدم برنامهریزیهای دقیق و اصولی در عرصه اقتصاد فرهنگ و هنر برمیگردد که در موارد بسیاری دامان سریالهای تلویزیونی را نیز میگیرد. اما در سریالهای شبکه نمایش خانگی این مساله توجه بیشتری را میطلبد زیرا یکی از تفاوتهای مهم سریال سازی در شبکه نمایش خانگی با سریال سازی در تلویزیون این است که مردم برای تماشای سریالهای تلویزیون پولی پرداخت نمیکنند اما سریالی که در شبکه نمایش خانگی پخش میشود باید از اولین قسمت، چنان جاذبهای از جهات مختلف داشته باشد که بتواند مخاطب را به خرید قسمتهای بعدی تشویق کند. اتفاقی که متاسفانه در سریالهای این روزها مانند شاهگوش و شوخی کردم رخ نداده و پس از گذشت چند قسمت از سریال، تازه موتور آن روشن میشود.
به نظر میرسد توجه هنرمندان و سیاستگذاران به نقاط قوت و ضعف سریالهایی که تاکنون در شبکه نمایش خانگی پخش شده و همچنین توجه به دلایلی که سبب قوت و ضعف این سریالها شده میتواند به کار سازندگان این آثار بیاید تا بتوانند با برنامهریزی دقیقتر و رفع مشکلات گذشته سریالهای موفقتری تولید کنند که مخاطب را از ابتدا جذب و تا انتها با خود همراه نماید. زیرا در شرایط فعلی که تلویزیون از خلأ سریالهایی که از حداقلهای حرفهای و استاندارد برخوردار باشند و بتوانند مخاطب را روی کانال ایران نگه دارند به شدت رنج میبرد، سریال سازی در عرصه خصوصی میتواند به رونق سریال سازی در ایران کمک کند.