به گزارش خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ ظهور و بروز دولت های نهم و دهم در تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی در برهه ی بعد از رحلت بنیانگذار کبیر انقلاب، پدیده ای متمایز از دیگر جریانات جاری در کشور بود.
احمدی نژاد در حالی سکان مدیریت دولت نهم را به دست گرفت که آشکارا تفاوت جهت گیری های خود با دولت های سازندگی و اصلاحات را فریاد می زد. او حتی در زمانی که اصولگرایان در سال 84 به دنبال وحدت بودند، به مشورت هیچ کدام از ژنرال های اصولگرا گوش نداد و حاضر نشد با هیچ کس ائتلاف کند!
او که تنها حضورش در رسانه ها در دوران قبل از ریاست جمهوری اش را شاید بتوان واکنش او به انتقاد خاتمی از ترافیک تهران در ماه های انتهایی دولت اصلاحات دانست، به یکباره و طی کمتر از یک سال بعد، در رده ی خبرسازترین شخصیت های سیاسی جهان قرار گرفت.
حضور متفاوت او در منصب اجرایی دو دولت پی در پی، طرفداران و منتقدان زیادی برای او پدید آورد. طرفدارانی که برای او جان می دادند و منتقدانی که حاضر بودند همه زندگی شان را بدهند تا دولت او زودتر تمام شود! شبیه این نوع موضع گیری ها حتی در مصاحبه های افراد شناخته شده در عرصه سیاسی کشور نیز ابراز می شد!
ما در این مجال فارغ از ستایش و یا انتقاد از احمدی نژاد سعی خواهیم کرد تا ظهور و بروز "پدیده احمدی نژاد" در بطن تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی را از منظری متفاوت مورد کنکاش قرار دهیم.
حال که نزدیک به دو سال از پایان عمر دولت دهم می گذرد و تب فضای حمایت و انتقادهای تند و تیز از احمدی نژاد تا حدی کاسته شده، لازم است نگاهی واقعی تر و به دور از احساسات به جایگاه و شخصیت سیاسی او داشته باشیم.
تغییر نوع نگاه به پدیده های سیاسی-اجتماعی موثر در تاریخ ایران اسلامی لازمه ی ورود به این بحث است. در این مسیر لازم است افراد و جریانات فعال در تاریخ جمهوری اسلامی را زنجیره ای به هم پیوسته در راستای حرکت به سوی اهداف بزرگ ملت ایران دانست.
طبیعتاً این افراد و جریانات در زمان های مختلف و بر حسب شرایط مختلف، هماهنگی و ناهماهنگی هایی با حرکت عمومی ملت به سمت ایجاد تمدن نوین اسلامی داشته اند.
در این راستا باید توجه داشت که احمدی نژاد در کنار تمام ویژگی های خوب و بد خود (از دیدگاه طرفداران و منتقدان او)، اما یک ویژگی دیگر نیز داشت. او فرزند ایران بود. همانطور که بازرگان و بنی صدر ایرانی بودند و همانطور که شهید بهشتی و شهید رجایی ایرانی بوده اند.
تمام افراد مذکور در مقاطع زمانی مختلف، به عنوان نمادی از توانایی و ضعف های نهادینه شده در بطن جامعه ایرانی، فرصت بروز و ظهور پیدا کرده اند. به نظر می رسد پذیرفتن این واقعیت، یکی از لازمه های نگاه واقع بینانه و صحیح به تاریخ سیاسی کشور است.
در واقع انتخاب هر کدام از این افراد در مناصب اجرایی اصلی کشور، نشان دهنده وجود افراد هم فکر با آنها -در یک مقطع خاص زمانی- در متن جامعه است.(شاید انتخاب بازرگان را بتوان تا حدی جدا از این تحلیل دانست).
از طرفی تغییر موضع طرفداران و یا منتقدان این افراد در زمان و با توجه به عملکرد هر کدام از آنها نیز قابل انکار نیست.
برای درک ماهیت مثبت و منفی جریانات موجود در متن جامعه، ما بایستی از نگاه احساسی به پدیده های سیاسی-اجتماعی به شدت فاصله بگیریم و سعی کنیم نگاهی فراجناحی و راهبردی به مسائل موجود در حیطه جامعه شناسی سیاسی داشته باشیم. نماد وجود این نوع نگاه را می توان در قامت رهبران جمهوری اسلامی مشاهده کرد.
نوع برخورد امام(ر) و رهبر انقلاب با دولت های گوناگون بر سر کار آمده از ابتدای انقلاب تا کنون، واجد این نوع نگاه راهبردی بوده است. به عنوان مثال، حمایت حضرت امام(ره) از دولت بنی صدر تا آخرین لحظات سقوط آن و یا نوع مواجهه رهبر انقلاب با دولت حسن روحانی را می توان از مصادیق این نوع برخورد راهبردی و دقیق با پدیده های اجتماعی-سیاسی دانست.
در ابتدای روی کار آمدن دولت یازدهم با رای مردم، رهبر انقلاب با وجود عدم اعتماد به دولت های غربی، با سیاست دولت رسمی و قانونی کشور همراهی کردند و فرمودند: «از مذاکراتی هم که امروز در جریان است، ما ضرری نخواهیم کرد. البتّه بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم [از]این مذاکرات آن نتیجهای را که ملّت ایران انتظار دارد، بهدست بیاید، لکن تجربهای است و پشتوانهی تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد».
در واقع پس از انقلاب و گذر از دوره ی تثبیت نظام، نوع نگاه ما به پدیده های تاریخ سیاسی کشور بایستی نگاهی راهبردی باشد نه تاکتیکی.
احمدی نژاد نیز مانند تمامی پدیده های تجربه شده در طول تاریخ انقلاب اسلامی، بخشی از تاریخ سیاسی ملت ماست. ما بایستی در کنار نقد علمی عملکرد هریک از افراد موثر در صحنه تاریخ سیاسی کشور-حتی اگر آن فرد از نظر ما تهدید محسوب شود- افزایش پشتوانه تجربی ملت ایران در نتیجه مواجهه با او را هرگز از یاد نبریم.
اگرچه ممکن است هر عملی ارزش تجربه شدن نداشته باشد، ولی بحث ما در این مجال، مواجهه با افراد موثر در تاریخ سیاسی کشور است. یعنی آنها که خواه ناخواه تجربه شده و گذشته اند.
حضور و بروز احمدی نژاد تجربه تاریخی دیگری بر تجارب ملت ایران افزود. شاید بتوان بزرگترین تجربه تاریخی از صعود و افول او و دولتش را قائم نبودن جمهوری اسلامی به فرد و از طرفی عدم مسامحه و تعارف نظام اسلامی با افراد دانست. هر چند آن فرد بسیار انقلابی بوده باشد!
به نظر می رسد جریان دلبسته به ارزش های انقلاب بایستی هر چه زودتر نوع نگاه خود به پدیده احمدی نژاد را تصحیح کند و به جای احساس سرخوردگی از مواضع احمدی نژاد در دولت دهم، او را به مثابه ی یک تجربه ی تاریخی گرانبها با رویکردهای مثبت و منفی، برای خود مورد بازخوانی و مطالعه قرار دهد.
این مسئله در کنار اینکه موجب خروج جریان انقلابی از موضع انفعالی می شود، از پیگیری رویکردهای عملیاتی اشتباه و مبتنی بر نگاه تاکتیکی به پدیده احمدی نژاد به صورت قابل توجهی خواهد کاست.
به نظر می رسد انتصاب احمدی نژاد در مجمع تشخیص مصلحت نظام از سوی رهبر انقلاب نیز با لحاظ کردن همین نگاه راهبردی صورت گرفته است. احمدی نژاد اگرچه اشتباهاتی داشت، از طرفی نیز نمی توان منکر خدمات منحصر به فرد او به گفتمان انقلاب اسلامی شد.
در پایان اینکه جامعه انقلابی ما باید به این نتیجه برسد که احمدی نژاد و یا هر فرد دیگری برای ما مسئله نیست. در جریان حرکت عمومی ملت ایران به سمت قله ها، افراد مسئله اصلی نیستند.
مسئله مهم تر آن است که نگاه ما به افراد و جریانات سیاسی، ما را از رصد کردن اهداف بزرگتر و نهایی دور نکند و از ظرفیت تجربه تاریخی حاصل از مواجهه با آنها، برای رسیدن به قله ها استفاده نماییم. به امید آن روز.
درسته؟!
سر و ته نداشت
فققط می خواست کلید واژه پدیده ای به نام احمدی نژاد رو تو ذهن مخاطب بکاره
این دوستمنن که این مطلب رو نوشته باید نوع حمایت های حضرت آقا رو هم مقایسه می کرده...
زنده کننده ارزش های انقلاب اسلامی که همان لقب احیا گره که بارها حضرت آقا برای امام (ره) استفاده کردند ولی در سال نود و یک برای احمدی نژاد استفاده می کند
یا مثلا بازگرداندن انقلاب به ریل اصلیش توسط دولت نهم و دهم
یا مثلا سر دست گرفتن ارزشهای انقلاب اسلامی و افتخار کردن به آن
ای دفاعیات رهبری قاهدتا بزرگنمایی نیست و مصلحت اندیشی هم نیست برای دولتی که روزهای پایانی خودش داشته سپری می کرده.
ولی موفاقم که باید درس می گرفتیم از این پدیده آنهم گل بخودی جماعتی که فکر می کردند ولایتمدارند ولی اسیر رسانه ها شدند
درست که نوع رفتارهای این دولت زیاد مناسب نیست و این را نباید دلیل بر توطئه و دشمن بودن آنها برای انقلاب دانست...
کمی در اظهار نظرهایمان دقت کنیم و بدون دلیل تهمت نزنیم...
بدون حب و بغض شخصی نظر بدهیم
ضمنا تحلیل بیشتر ماها از انقلاب و اهداف انقلاب و میزان تحقق این اهداف سطحی است و تحلیل ها اکثرا عمیق نیست...
آخه مرد حسابی این مقاله است که تو نوشتی؟
فهمیدی چی گفتی؟ چه میخواستی بگی؟ چه شد؟
اللهم اشف کل مریض
البته در این میان نباید از اشتباهات دیگر دوستان انقلاب در حمایت و کمک به موقع به ایشان چشم پوشی کرد؛فکر کنم آقای پناهیان گفته بودند که پستی در امور فرهنگی به ایشان پیشنهاد شده بود ولی آقای پناهیان گفته اند وقت ندارم و سرم شلوغ است و فرد دیگری به آقای احمدی نژاد پیشنهاد می کنند و آن فرد هم قبول نمی کنند
به هر حال دعا کنیم که دولت حاضر بهتر از قبل به این نظام خدمت بکند؛دعا کنیم...
تحلیل باید عمیق تر می بود...
یه مثبت دادم ولی شما نصف مثبت حساب کنید...
اگه بخوام نظر سیاسی هم بدم اینکه هر دولتی خدمات و خیاناتی داره. خدماتی که دولت احمدی نژاد داشت نسبت به سایر دولت ها بیشترین و ارزشمندترین بود.
خیاناتی هم در دولت ایشون بود اما نه چنین بزرگ که در رسانه ها فریاد می زنند.
نابخشودنی است ...
حالا کسی که این کارو کرد و تو ریاست جمهوریش به خاطر دستور رهبری قهر کرد و رفت خونه نشین شد ! واسه ما حرف از ولایت میزنه ... فک کرده مردم یادشون رفته ؟؟؟؟؟؟؟
نه حاجی ... این سیاست بازیا دیگه کارساز نیس ...
سلام علیکم
فکر نمی کنم که دیگر دکتر احمدی نژاد در آینده ی کشور نقشی داشته باشند.
چون با این که در طول ریاست جمهوریشون ،خدمات ارزنده ای انجام دادند.اما بعد از اتمام ریاست جمهوری و حتی در اواخر دوره،چنان اتفاقات عجیب و حیرت آور رخ داد که باعث شد آن دوران در اذهان مردم کدر و هم چنین ناراحت کننده باشد....ایشان دیگر به عرصه باز نخواهند گشت
.چون تایید صلاحیت ممکن نیست...اگر خیلی خیلی خوش بین باشیم.عضو شورای شهر تهران و یا نماینده مجلس می شوند.
افسوس او رای مردم و رهبر عزیزم را به خاطر اطرافیانش به زیر پا گذاشت
در دوران قدرتش و بعد از آن- من شخصا از هر کدام از منتقدان انقلابی اش که سوال می کنم جواب درستی نمی گیرم مهم ترین مطلبی که گفته می شود لجبازی اوست ولی کسی تا کنون پاسخ مرا در مورد لجبازی هایی که دیگران (اکثر بظاهر اصول گرا ها و اصلاح طلبات ) از اولین روزهای دولت نهم ، از رای اعتماد مجلس از ...
انتقاداتی که از این انسان شد بی سابقه است الان هم یه سوال پیش میاد که "چرا انتقاد از احمدی نژاد دیگه تموم نمیشه"
جواب : چون احمدی نژاد فقط به فکر خدمت بود نه ایجاد وجه
...........................<< من ندیده ام کسی رو به اندازه احمدی نژاد نقد کنند >>..................................
سلام علیکم
بابا چرا انقدر نویسنده مقاله رو می کوبید؟
شما متوجه نشدید. ایشون چه گناهی کرده؟
خلاصه کلام این بود.آهای اونایی که هنوز چشم بسته هواداری دکتر احمدی نژاد رو می کنید.احمدی نژاد با این که خوب بود و خدماتش هم بی سابقه بود . اما از فرورودین سال نود برای ما تمام شد.کسی که رو حرف آقام امام خامنه ای حرف زد.رفت قهر کرد.از نظر ما بچه حزب اللهی ها تمام شد...منظور این بود که چشماتون رو باز کنید.احمدی نژاد هم بعد از اون افتضاحاتی که بعد از اتمام ریاست جمهوریش به بار آورد.احتمال این که برگرده کمه...حق و انصاف اینه که اینو بگیم ایشون خیلی خدمت کرد. خیلی از مردم رو خونه دار کرد،اما دلیل نمیشه که این خدمات باعث بشن چشم رو افتضاحاتی که به بار اومد ببندیم.یاعلی