گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو» - یادداشت دانشجویی*؛ میگویند انقلاب فرزندان خود را میبلعد. هاشمی؛ اما اولین فرزندی است که مادرش را بلعید. آن روزی که در اوایل دهه هفتاد معاونش پشت تریبون نماز جمعه _ که روزی طالقانی پرسوزترین نالههای انقلاب را آنجا سر میداد _ رفت و از له شدن طبقه متوسط زیر چرخهای توسعه سخن گفت؛ عملا تولد دوباره سرمایه داری در ایران و مرگ انقلاب را اعلام کرد.
هرچند مدت زیادی از عزل منتظری به جرم «سپردن انقلاب به دست لیبرالها» نگذشته بود که آقای رئیس جمهور علنا خود و انقلاب را به دست لیبرالیسم سپرد و هیچکس متعرضش نشد.
برای نسلی که آرمانها و آرزوهایی که نتیجه یک قرن خون دل خوردن خود و پدرانش بود را در آینه این انقلاب میدید، هاشمی آنجا مُرد که سرمایه دارهای نوکیسه را در جرز مبلهای سلطنتیاش پنهان کرد و در قلعه انقلابی که قرار بود چماقش بر سر همین سرمایه دارها کوبیده شود، پیادهشان کرد و خمینی هم نبود که بر سرش فریاد بزند و بیهیچ رودربایسی و ملاحظهای سرش را به طاق بکوبد.
کسانی که امروز منتظرند تا هاشمی جملهای بگوید تا با آن به او حمله کنند؛ اگر به راستی دردشان درد انقلاب بود باید بیست و چند سال پیش شصتشان خبردار میشد و آنهایی که امروز امیدشان به هاشمی دوخته شده باید بدانند هاشمی سالها پیش امید خیلی ها را ناامید کرده و دیوارش سستترین دیوار هاست و فرزندان خمینی اما، سال هاست دیواری ندارند که رویش یادگاری بنویسند.
سید علیرضا ابطحی، دبیر سیاسی جامعه اسلامی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.