به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، «سکوت عید» عنوان یادداشتی از امام موسی صدر است که به مناسبت عید قربان و در تاریخ ۱۹۷۳/۱/۷ در ضمیمۀ روزنامۀ الحیاة بیروت منتشر شده است.
متن یادداشت به این شرح است:
میگویند عید شده است. پس مقدم آن را گرامی بداریم و از آن سخن بگوییم و دربارۀ جایگاه و مفاهیم آن بنویسیم و ابعاد و اهداف آن را به مردم یادآور شویم.
شگفتا! عید کی ساکت بوده است تا به کسی نیاز داشته باشد که از طرف آن سخن بگوید؟ عیدی که با صدای زنگش گوش جهانیان را پر و دل انسان های غمگین را آکنده از سرور میکند؛ عامل تحرک بخش بزرگی که کاروان انسانیت را به سرمنزل برادری، محبت و فداکاری سوق میدهد؛ این نشانۀ الهی بر زخم دردمندان مرهم میگذارد، با خستگان و درماندگان همدردی میکند و دل انسانهای درگیر با هم را به هم نزدیک میکند.
این پنددهندۀ سرشار از زندگی، به کسانی که در خودپرستی خویش غرق شده و در درون خود فرو رفته اند، هزاران هزار پند و اندرز میدهد. آیا چنین عیدی به کسی نیاز دارد تا دربارۀ او بنویسد و به کسانی که برای او جشن گرفتهاند یادآوری کند که به او گوش فرادهند و با او به تعامل بپردازند؟
آری... عید آمده است و باید آمدن او و آداب و مسائل آن را به مردم یادآوری کرد و ابعاد و مفاهیم آن را برای مردم روشن ساخت.
عید ساکت است پس دربارۀ آن سخن بگوییم!... عید به خاطر مردم در عزا و ماتم است و مردم به خاطر او شادمان و خوشحالاند. آنان از آمدن عید خوشحالاند و خانهها و خیابانها را آذین میبندند و شادباش میگویند؛ ولی... ولی عید برای آنان اندوهگین است و در تنهایی و در رنج و درد به سر میبرد و جوهر و روح خود را از دست داده است.
پیام عید قربان با روش کسانی که آن را جشن میگیرند و گرامی میدارند، متفاوت است. عید به آنان میگوید: کسی که میگیرد ولی نمیبخشد، مرده است و امتی که در ساخت بنای انسانیت نقش نداشته باشد و فقط با تکیه بر بخشش و عطای دیگران زندگی میکند، از زمرۀ امتها بیرون است و سرنوشت آن بدون دخالت اراده اش رقم میخورد.
شادی عید برای کسانی است که از بند خودخواهی رها شده و توانسته باشند دوست بدارند، ببخشند و فداکاری کنند. کسی که خواهان موفقیت است باید از نفس و خواستههای نفسانی به سوی خداوند و خدمت به خلق خداوند مهاجرت کند. معراج و برتری و پیشرفت مختص کسانی است که احساسی بزرگ داشته باشند و درد و رنج امت خود را درک کنند و با آنان مانند یک پیکر باشند که اگر عضوی از آن به درد آید دیگر اعضا نیز به خاطر او به بیخوابی و درد و تب مبتلا میشوند.
عزت و سربلندی برای کسانی نیست که فقط به خود میاندیشند و برای خود زندگی میکنند، بلکه برای کسانی است که آسایش و منافع و حتی جان خویش را در راه امت و پاسداری از کشور و شرافت میهن، اندک و بیارزش میشمارند. همۀ اینها پیام عید قربان است. عید نمیپذیرد که کسی با وجود اندوه دیگران رقص و پایکوبی کند. پذیرفتنی نیست که اندوهها را با زینتکردن، و فجایع ملی و مصیبت های رنجدیدگان را با مظاهر فریبکارانه و آیینهای سنتی بپوشانیم. عید قربان، تسلیمشدن و تباهی و بی مسئولیتی را رد میکند.
عید قربان عزادار است؛ عزادار خود و دیگر اعیاد و همۀ اعیاد نیز عزادار عبادتها، عزادار ایمان و عزادار سخن [حق]اند...!
سخن بر روی لبان ما مرده است؛ سخنی که بخشی از وجود انسان و پیوند میان انسانها با یکدیگر و میان گذشته و حال و آینده است؛ سخنی که تنها راه تفاهم و همدلی مردم و تبدیل فرد به امت است.
این سخن نابود شده است. مرده است و در پی آن، پیوند و اعتماد و پایبندی نیز مرده است و هر فردی، غریب و تنها، در ماتم سخن به سر میبرد.
از این روست که عید ساکت است و هر آنچه ما میگوییم یا مینویسیم، مرثیه خوانی و نوحه سرایی است. پس ساکت شویم و به ندای عید گوش بسپاریم و به حرکت برخیزیم، شاید از این راه بتوانیم روح و زندگی را به سخن و عید و همۀ عوامل تحرک بخش زندگی و الگوهای جوامع بازگردانیم. «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اتَّقوُا اللهَ وَ قُولُوا قَولاً سَدیداً. یُصْلحْ لَکُمْ اَعْمالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُم.»