به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، ریاست پرحاشیه ناصر طالبی در فدراسیون اسکی با استعفای وی و قبول آن از سوی وزارت ورزش و جوانان به پایان رسید. ریاست پرحاشیه ای که البته مقصران زیادی در ناکامی و بی فرجام ماندن آن دخیل بودند.
پس از ریاست حدود سی ساله ساوه شمشکی ها در اسکی و اعتراضاتی که در طی سالیان سال و برخس انحصارطلبی ها به وجود آمده بود همه به دنبال یک ناجی در اسکی بودند. گزینه ای که ابتدا به عنوان سرپرست در فدراسیون اسکی ظاهر شد و مدتی بعد هم در انتخابات شرکت کرد و از بی اعتمادی مجمع به گزینه گذشته نهایت استفاده را کرد و رئیس هم شد.
ناصر طالبی در بدو ورود درهای تیم ملی را به روی همه باز کرد و از برخی اعزام های خانوادگی هم جلوگیری کرد. او برای ادامه کار خود یا باید مهره های گذشته را راضی نگه می داشت و در کنار خود از آنها استفاده می کرد و یا اینکه دست به ریسک بزرگی بزند و با حذف ارکان اصلی فدراسیون گذشته که عموم هیات ها با آنها مخالف بودند فضایی جدید در اسکی ایران باز کند. فضایی که البته هرگز محقق نشد.
اگزچه همه امیدوار به بروز تغییرات در فدراسیون اسکی بودند اما این فدراسیون به یکباره از تمام نیروهای متخصص تهی شد تا جایی که طالبی ماند و اندک افرادی که اغلب تخصصی در اسکی نداشتند.
گزینه های ضعیف طالبی در راس فدراسیون اسکی که از روی ناچاری انتخاب شده بودند زنگ های هشدار را برای وی به صدا در آورده بود. طالبی فراموش کرده بود که سهم زیادی (بیش از 90 درصد تیم های ملی) همان کسانی هستند که در اطراف پیست ها سکونت دارند و زندگی شان به اسکی معطوف می شود. همان دربندسری ها و دیزینی ها و شمشکی هایی که همه آنها انحصارطلب نامیده شدند دریغ از اینکه افرادی متخصص و دلسوز نیز در میان آنها سالیان سال برای رشد اسکی تلاش کرده بودند.
کم کم حتی همین بومی های اسکی که عموما دل خوشی از هم نداشتند در برابر طالبی متحد شدند و مسابقات اسکی را تحریم کردند. فدراسیون اسکی نیز که خالی اتز نیروی متخصص شده بود توان برگزاری هیچ رقابتی را نداشت و عملا مسابقاتی برگزار می شد بدون حضور اسکی بازان برتر کشور و اعزام هایی که مرتب لغو می شد.
اسکی ایران دو سال مانده به المپیک فرصت ها را یکی یکی از دست می داد و در این بین شاید وزارت ورزش و جوانان مقصر اصلی این اتفاقات بود. طالبی مهره عدالت خواهی بود که در اسکی سوخت شد. او با برخی تصمیمات احساسی و گاها تند فضایی را که می شد به بهترین نحو مدیریت کرد به بحرانی تبدیل کرد که روز به روز با کینه ورزش و تله منتقدان وخیم تر می شد.
مخالفان طالبی هم البته کم کم منفعت های شخصی خودشان را به منفعت اسکی ترجیح دادند و این رشته پرهیاهو در ایران تعطیل شد. نامه استعفای مربیان و اسکی بازان ، تجمع چندین باره در مقابل وزات ورزش و جوانان و مصاحبه های گلایه آمیز در انتها طالبی را به مسیری سوق داد که استعفا دهد.
استعفای طالبی هرگز بدین معنا نیست که اسکی ایران نیازی به اصلاحات نداشت بلکه پایانی است بر راهی اشتباه که اگر دوستان و مشاورانی دلسوز در کنار او بودند و او نیز گوش شنوا داشت، امروز طالبی به جای استعفا یکی از دلسوزترین و عدالتخواه ترین روسای فدراسیون های ایران بود.
متن نامه استعفای طالبی را مشاهده می کنید:
«جناب آقای دکتر سید نصرالله سجادی
معاون محترم توسعه ورزش قهرمانی و حرفهای
با سلام و اهدای تحیات
بدینوسیله مراتب سپاس و قدرشناسی از حمایتها و مراحم ارزشمند آن استاد ارجمند، که در کسوت مرشد کامل راهگشای انجام وظیفهام بوده است ابراز داشته، امید است کاستیها را با نگاه عیبپوشی بنگرید.
بیش از دو سال از انجام وظیفه در خدمت خانواده ورزش اسکی میگذرد و صرفنظر از برودت تلخ حاکم و نشیب و فرازهای عامدانهای که به یقین حال، بیتردید به شالوده این رشته چنان گره خورده که مجال رویش و بالندگی میسر نیست، حسب رسالت و اعتقادات حرفهای از هیچ کوششی فروگذار ننمودهام.
امروز که به دلیل شرایط جسمی و کسالت گریبانگیر، ادامه ادای وظیفه فراهم نیست، مراتب استعفای خود را تقدیم نموده، امیدوارم با پذیرش آن از سوی آن مقام محترم و وزارت متبوع، فرصت سپری نمودن نقاهت فراهم گردد.
لازم به توضیح نیست که افتخار خدمت در سایه پرچم مقدس و نظام مفخم جمهوری اسلامی ایران عطیهای است ما را همواره چراغ راه خواهد بود.»