این روزها نام قهرمان دیگری بر سر زبانها افتاده است؛ حمیدرضا گنگوزهی، معلمی دیگر که فدای دانشآموزانش شد. این بار در سیستان و در روستای «نوک جو» در شهرستان خاش.
گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو؛ این روزها نام قهرمان دیگری بر سر زبانها افتاده است؛ حمیدرضا گنگوزهی، معلمی دیگر که فدای دانشآموزانش شد. این بار در سیستان و در روستای «نوک جو» در شهرستان خاش. اما مثل همیشه تنها واکنش به اینگونه اقدامها، نامگذاری میدانهای شهر به نام شهید، تغییر عکس پروفایلها و توئیت های جدید بود؛ از جمله توئیت رییس جمهور که گفته بود: «یاد و نام حمیدرضا گنگوزهی، معلمی که با نثار جان خود، به همه ما درس شجاعت و فداکاری آموخت، جاودان باد».
ایثار و فداکاری با خاک این وطن ممزوج است و گنگوزهی نیز پرورده همین خاک است و عجب نیست که جانش را کف دست بگیرد و دانشآموزانش را از چنگال مرگ نجات بدهد. پیش از او هم معلمان نمونهای چون «حسن امیدزاده» بودند که جان بر سر این راه داده بودند. عجب از درس نگرفتن ماست.
18 بهمن سال 76 بود که بخاری کلاسی در شهرستان شفت گیلان به علت وزش باد شدید آتش گرفت و کلاس سوخت. حسن امیدزاده میگوید«بچهها را یکی یکی به همراه معلم دیگری از کلاس بیرون آوردم که در این مدت آتش تمام کلاس را فرا گرفته بود. وقتی خواستم بیرون بیایم در بسته شد و به دلیل اینکه درِ کلاس از درون دستگیره نداشت، در داخل کلاس گیر افتادم. هرچه سعی کردم نتوانستم بیرون بیایم و زبانه های آتش نیز در حدی بود که تمام بدنم سوخته بود و به دلیل سوختگی و درد زیاد نیز نتوانستم از پنجره کلاس بیرون بیایم». آن روز حسن امیدزاده با کمک برخی مسئولین آموزش و پرورش از کلاس بیرون آمد اما پس از تحمل 15 سال درد و رنج درگذشت.
آبان سال 83 بود که بخاری کلاسی در روستای سفیلان لردگان آتش گرفت. معلم با عجله بخاری را از کلاس بیرون میاندازد اما به خاطر نفت بخاری، کلاس آتش میگیرد. سیزده دانشآموز کلاس با درصدهای مختلفی دچار سوختگی شدند و معلم آنها جان خود را از دست داد.
آذرماه سال 85 بود که بخاری کلاسی در درودزن سرنگون میشود و دانشآموزان غرق در زبانههای آتش میشوند. در این حادثه هشت دانشآموز دچار سوختگی شدید از ناحیه سر و دست شدند و این خبر تا 15 روز رسانهای نشد.
آبان 89 در یک خوابگاه شبانه روزی در «چاه رحمان» آتش سوزی رخ می دهد و یک نوجوان سیزده ساله جان خود را از دست می دهد، اما هنوز علت آتش سوزی مشخص نشده است.
آبان 90 در دبیرستان شبانه روزی وابسته به دانشگاه چابهار به علت اتصالی سیمهای برق دو دانشآموز جان خود را از دست می دهند و سه نفر دچار سوختگی شدند.
اما آخرین حمله بخاری به جان محرومین در سال 91 در «شین آباد» رخ داد. سوختن بخاری و به تبع آن آتش گرفتن اتاق سبب مرگ یک دانشآموز و سوختگی 28 نفر دیگر میشود.
هرچند این واقعه جدید کمی متفاوت تر از دیگر وقایع است چراکه برخلاف دیگر موارد، علت وقوع حادثه، نقص امکانات مدارس دولتی نبود. به گفته مدیر کل آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان، دیوار مخروبه¬ای که روی سر دو معلم بزرگوار آوار شد متعلق به فضای آموزشی نبوده است، اما یک چیز در همه این وقایع از شفت گیلان تا نوک جوی سیستان مشترک است و آن اینکه همه این حوادث در مناطق محروم رخ داده است.
محرومیت نقطه اشتراک همه این حوادث تلخ و دردناک است و پیام تقدیر و تشکر هیچ تأثیری در جلوگیری از این حوادث ندارد. تنها تقدیر از مردم محروم، رفع محرومیت است. نمی شود دم از حمیدرضا گنگوزهی زد و درراستای اهداف سرمایهداری عمل کرد. نمیشود دم از امیدزاده ها زد و پروژه خصوصی سازی مدارس را هم جلو برد. در همین زمان فعلی خیلیها به دلیل درآمد اندک قادر به ثبتنام در مدارس غیرانتفاعی و به تبع آن حضور در دانشگاههای برتر کشور نیستند. حال چه شود که اگر کل مدارس را خصوصی کنیم. هر قدر درصدد بزرگ کردن شرکتهای خصوصی باشیم به همان اندازه پا روی گرده مستضعفین خواهیم گذاشت. این مساله درباره مدارس، مضاعف خواهد بود چرا که طبق قانون اساسی آموزش رایگان حق عموم مردم است.
عبدالصمد گنگوزهی، برادر معلم شهید حمید رضا گنگوزهی در گفت و گو با خبرگزاری دانشجو گفته: «از همه آنهایی که آمدند تشکر می کنیم. دست همه درد نکند. آقای وزیر آمدند و قول دادند که کمک هایی بکنند. همان طور که برادرم به وعده و عهدش وفا کرد، امیدواریم آقای وزیر هم به قول شان عمل کنند.» در حالیکه برادر شهید از گرفتن عکس یادگاری آقای وزیر کنار آوار محرومیت شهر و دیارش گلایه کرده، جمعیت امداد دانشجویی -مردمی امام علی (ع) به صورت خودجوش به خانواده شهید گنگوزهی سر زده اند و در گفت و گویی با خبرگزاری دانشجو خبر دادند که: «جمعیت امام علی (ع) از اولی که این اتفاق افتاد تصمیم گرفت سر بزند به این خانواده و همراه 2 دختر شهید و هسرشان رفتیم سر مزار شهید. همسرشان هم دانشجو هستند. ما الان قصد داریم که منزلی به نام 2 دختر این معلم شهید تهیه کنیم. مردم هم به هر میزانی که در توان شان هست، می توانند در این اقدام سهیم شوند تا این خانه هدیه مردم ایران باشد به خانواده این شهید.»
دم زدن از معلمان فداکار فقط گرفتن عکس یادگاری با آنها نیست. همه این معلمان جان کندند تا بتوانند مناطق محروم را نجات بدهند. اما پیگیری اقتصاد لیبرالی همانا و له شدن مردم عادی در رقابت نابرابر اقتصادی همانا. خصوصیسازی مدارس همانا و درجا زدن و بلکه پسرفت محرومین همانا. همه آنها که در مناطق محروم زندگی می کنند و طعم فقر و محرومیت را چشیده اند می دانند که نوسازی مدارس سیستان و امثالهم اولویت دارد بر خرید هواپیماهایی که فقط ۵ درصد از مردم از آن استفاده می کنند. تنها خدمتی که میشود به گنگوزهیها و امیدزادهها کرد این است که نگذاریم روحشان نقطه دیگری از ایران را ببیند که در آن عدهای به دلیل محرومیت ناگزیر از در آغوش کشیدن مرگ هستند.
این دولت دیگه نوبره پیشنهاد میکنم خبرنگارانتون را بفرستید از محل اسکان رئیس جمهور و وزرا و همچنین هواپیماو استخر و ویلا و...خبر تهیه کنن ...این دولت تشریفاتش دقیقا مثل شاه خائن هست...کاخ و فرش قرمز و جایگاه آنچنانی اگر منتشر و پیگیری نکنید کم گذاشتین برای این مردم و رهبر ساده زیستمون...یاعلی
ارسال نظرات
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.