به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، آیین رونمایی از کتاب «سراب آزادی» اثر مریم سنجابی عضو پیشین شورای رهبری سازمان منافقین عصر امروز در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شد.
*ماهیت منافقین همچنان ثابت است
جواد منصوری اولین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این نشست گفت: من از سال 1350 تاکنون با مجاهدین خلق زندگی کردهام و زیر یک سقف با مسعود رجوی در زندان بودهام و اطلاعاتم براساس شنیده و نوشتهها نیست و از نظر روحی و فکری آنها را آنالیز کردم و از منظر کسی که با آنها زندگی کرده نظر میدهم.
وی افزود: در این زمینه فکر نکنید ریشه این جریان قطع شده زیرا اساسا این افراد و اعمال آنها ریشه در نفسانیات دارد و فقط اسمها و ادبیات آنها عوض میشود و ماهیت آنها ثابت است و ازا ین رو شناخت نفاق و منافق برای ما جدی است. خوشبختانه دراین زمینه کتابهایی در سالهای جاری منتشر شده و به برملا ساختن اهداف سازمان کمک کردیم اما همچنان جای حرف وجود دارد و باید این مسیر را ادامه دهیم اما اینکه چگونه میشود یک سازمان تا این حد پست و نفسانی باشد جای حرف است.
*در «سراب آزادی» کسی حرف میزند که در متن وقایع بوده است
او که تاکنون توسط سازمان منافقین دو مرتبه ترور شده گفت: در مرتبه دوم 13 گلوله خوردم اما خدا خواست که بمانم در حالی که همان شب مسعود رجوی در پاریس بیانیه داد که منصوری را که از مرتجعین بوده را کشتهایم. باید در جریان نفاق تجزیه و تحلیلهای دقیق اعتقادی و سیاسی داشته باشیم در حالی که آنها اغلب از نظر سیاسی بررسی میشود و به مسائل دینی آنها کمتر توجه میشود.
منصوری گفت: اکنون ضرورت نوشتن کتاب سراب آزادی برای شناخت سازمان منافقین احساس میشود تا نسل جوان بداند که مسیر طی شده چگونه و چطور بوده است. و این مسائل را اگر در دهه 60 و 70 بیان میکردیم ابدا مورد قبول قرار نمیگرفت منطق سازمان منافقین منطق کشتن بود و تاب مخالف را نداشتند اما در کتاب سراب آزادی کسی حرف میزند که در متن قضایا بوده و میتواند حرفهایش سند و اتمام حجتی برای کسانی باشد که فکر میکنند ما از روی حب و بغض این حرفها را میزنیم.
وی اضافه کرد: این کتاب دارای نثری روان و موشکافانه است. نقطه قوت دیگر کتاب صراحت و شفافیت مطالب است در حالی که در نمونه های دیگر گاهی برخی دست به خود سانسوری میزنند و برخی سخنان را بیان نمیکنند اما در سرای آزادی عزم نویسنده برای بیان مسائل جدی است.
این کارشناس تاریخی در بخش دیگری از سخنان به نقاط ضعف این کتاب نیز اشاره کرد و گفت این کتاب فاقد ساختاربندی است و خواننده آغاز و پایان آن را نمیفهمد و ترتیب تاریخی آن منظم نیست مطالب کتاب مفید است اما ساختار درستی ندارد این کتاب یک ویرایش ادبی و نگارشی نیاز دارد و به نظرم در چاپهای بعدی باید این مسائل اصلاح شود. نویسنده کتاب در بسیاری از بخشهای میتوانسته مسائل را ریشهیابی کند اما دست به این کار نزده است.
*امام خمینی ماهیت منافقین را درست تشخیص داد
وی افزود: سال 1350 من در مجموعه حزب الله بودم که سازمان اعلام کرد بیایید با ما ادغام شوید که گفتید باید جزوههایتان را بدهید و ما بخوانیم و بعد از مطالعه جزوهها فتم این ها ماکیاولیست و التقاطی هستند و هیچ بویی از اسلام نبردها ند و همان شد که سازمان برنامهریزی کرد تا من را ترور کند.
جواد منصوری در بخش دیگری از این مراسم گفت: سازمان در شعار دادن و نمایش خود و همچنین جذب مخاطب تخصص ویژهای داشت و فقط مرحوم امام بود که شارلاتان بازی آنها را فهمید در حالی که برخی اطرافیان امام فریب خوردند اما ماهیت انها تا سال 57 روشن شد و فقط جوانان بعد از آن از انها فریب خوردند.
وی افزود: این سازمان یک سازمان مستقل نیست قبل از انقلاب نیز این سازمان مورد حمایت CIA و ک.گ.ب بودهاند و اینکه میبینید سفارت فرانسه به مسعود رجوی و موسی خیابانی ماشین ضد گلوله میدهد یعنی مورد تائید آنهاست.
منصوری در پایان گفت: فکر نکنید موضوع وفاق تمام شده بلکه با لباس جدید در دهه 90 وجود دارند و ما نباید از تبلیغات و حضورشان غافل شویم در شرایطی که دشمنان در مذاکرات میگفتند اگر حزب الله را خلع سلاح کنید ما سازمان را کت بسته تحویل میدهیم و این نشان میدهد که همچنان نیز سازمان مورد تائید و حمایت کشورهای غربی است.
*دو برادرم در چنگال سازمان اسیر شدند
نرگس بهشتی یکی از اعضای خانوادههای افرادی که در چنگال سازمان منافقین اسیر هستند در این مراسم گفت: من دو برادرم فریب فرقه رجوی را خورند و جذب آن شدند در شرایطی که یکی از برادرانمان را از داخل منزل ربودند متاسفانه ما به خاطر بی اطلاعی از این فرقه بچههایمان را از دست دادیم در شرایطی که بعد از مدتی میخواستند خواهر من را نیز ببرند.
وی افزود: ما چندین سال از برادرانمان بی اطلاع بودیم تا سال 1385 که برادر بزرگم به من زنگ زد تا برای او پول ببرم اما من اعتماد نکردم و نرفتم در سال 90 یکی از برادرانم در درگیری میان عراق در سازمان کشته شد و من هم حتی موفق به دریافت جنازه او نیز نشدم.
*احمد شهید میگفت منافقین را قبول ندارم ولی علیه جمهوری اسلامی اقدام میکند
بهشتی در ادامه گفت: برای آزادی برادرم دست به هر کاری زدم و به ژنو سفر کردم و با احمد شهید مصاحبه کردم اما هیچ کس برای من کاری نکرد و انها حتی اجازه ندادند پسر او پدرش را ببیند. در سفری که به عراق داشتم برادر دوم را دیدم اما باز هم موفق نشدم با او حرف بزنم زیرا اعضای سازمان او را از من دور کردند اما با این محدودیت های عزم من جزم شده تا بیشتر دنبال برادرم بروم.
او اضافه کرد: هیچ کدام از مراجع و سازمانهای مدعی حقوق بشر در سطح بینالملل مانند صلیب سرخ و UN به ما کمک نکردند و ما به واسطه رسانهها میگوییم که میخواهیم اعضای خانواده خود را ببینیم در حالی که جنازه برادر من بیش از 25 روز روی زمین ماند و مسعود رجوی برای تبلیغات به نفع خودش از جنازه بچهها سوء استفاده کرد.
بهشتی گفت: روزی که سراغ احمد شهیدرفتم او گفت حرفهای منافقین را قبول ندارم و پا به پای من گریه میکرد اما با این وجود هیچ کمکی به من نکرد و باز هم علیه جمهوری اسلامی اقدام کرد.
*«سراب آزادی» حاصل 24سال زندگی دردناک من است
مریم سنجانی نگارنده کتاب «سراب آزادی» در بخشی از این مراسم با اشاره به این کتاب گفت: سراب آزادی حاصل 24 زندگی دردناک من در سازمان منافقین است و من به این سازمان لقب فرقه منافقین دادم. فرقه انسانها را نابود میکرد تا پایههای خود را مستحکم کند.
وی افزود: من سال 59 با علاقه به سازمان پیوستم و سال 65 به عراق رفتم و زندگی خود در ایران را رها کردم اما بعد از 23 سال از سازمان فرار کردم در حالی که 10 سال برای بازگشت به کشورم تلاش میکردم و نقشه میکشیدم.
*سازمان با آدم دزدی افراد را جذب میکند
سنجانی گفت: نکات منفی کتاب را میپذیرم چون برای انتشار آن عجله داشتم ولی ذرهای اغراق و اضافه در ان نیست در حالی که کمبود بسیار دارد تا انجا که توانستم در این کتاب ماهیت درونی سازمان را به تصویر کشیدم این سازمان از 1380 به این طرف و حتی بهتر است بگویم از 70 به این طرف کمتر جذب داشته و بیشتر دست به آدم دزدی زده است و من چون در بخش پرسنلی سازمان فعالیت میکردم میدیدم که از ترکیه و کشورهای دیگر با فریب افراد را جذب میکردند در حالی که عدهای برای رهایی از شرایط سازمان دست به خودکشی میزدند.
وی افزود: عدهای نیز به اجبار شرایط را پذیرفته بودند و به نظرم حدود دو سوم اعضای فرقه مانند یک ماشین زندگی میکنند و هیچ ارتباطی با دنیای بیرون ندارند من در طول 23 سال هیچ ارتباطی با جهان خارج نداشتم و در درون سازمان نیز روابط کنترل شدهای داشتیم.
*رجوی برای حیات ننگینش اعضای سازمان را به کشتن میدهد
نویسنده کتاب سراب آزادی گفت: من هیچ گاه امیدی به بازگشت نداشتم و همین که توانستم بازگردم و کتاب بنویسم خوشحالم و قدر زندگی را میدانم. ما در اردوگاه دقایق و لحظههایمان کنترل میشد و اشک و لبخندمان زیر ذره بین بود.
سنجابی در پایان سخنانش گفت: افراد در این سازمان اجازه خروج ندارند و من برای فرار از آنجا نقشه کشیدم و از آنجا که عضو شورای رهبری بودم اطلاع بسیاری داشتم تا در نهایت توانستم در سال 88 فرار کنم . کتاب دیگری در دست نوشتن دارم که به اعضای کشته شده سازمان پرداخته است. رجوی 12 سال است که خود را پنهان کرده و مرده و زنده بودنش فرقی ندارد زیرا او برای حیات ننگین خود اعضای سازمان را به کشتن میدهد.