در فرهنگ سیاسی ترمیدور به مرحله نهایی انقلابها گفته می شود که در آن سیستم انقلابی و ایدههای آن فروكش می کند که در نتیجه نظام و تفکرات پیش از انقلاب مجدّداً باز می گردد و انقلابیون یا کنار گذاشته می شوند یا در سیستم مستحیل می شوند. کنوانسیون ملی دموکراتها نیز ترمیدور حرکت سندرز در ایالات متحده بود. ترمیدوری که به ترس بیشتر طبقه یک درصد جامعه یا همان حامیان سرسخت هیلاری منجر شده است.
کنوانسیون ملی دموکراتها
رقابتهای درون حزبی دموکراتها در نهایت به کنوانسیون ملی در فیلادلفیا رسید. هیلاری کلینتون در طول برگزاری انتخابات درون حزبی توانسته بود از حد نصاب لازم عبور کند ولی بدلیل ماجرای بازپرسی پیرامون اشتباهات امنیتی در استفاده از سرور شخصی برای کارهای محرمانه وزارت خارجه هالهای از ابهام نتایج این کنوانسیون را فراگرفته بود.
اعلام عدم تعقیب قضایی برای این مسئله و غیر عمدی بودن آن امیدها برای انتخاب هیلاری کلینتون به عنوان نمایندهی رسمی دموکراتها افزایش داد و در نهایت در کنوانسیون ملی با شمارش آراء هیلاری رادام کلینتون به عنوان نامزد رسمی دموکراتها برای رقابت با ترامپ جمهوری خواه انتخاب شد اما این تمام ماجرا نیست.
آن چه در روز اول کنوانسیون ملی و ساعات پیش از آن اتفاق افتاد نشان داد دموکراتها پیش از رقابت با جمهوری خواهان باید به فکر حل مشکلات عمیق داخلی و ایجاد اتحاد حزبی باشند تا بتوانند بدنهی این حزب را برای انتخابات حساس پیشرو یک دست نمایند.
اختلالی که حامیان سندرز در سخنرانی کلینتون ایجاد کردند و همچنین عصبانیت و فریادهای طرفداران سندرز در سخنرانی حمایتی او از کلینتون نشان داد که بدنهی حامیان سندرز تمایلی به حمایت از بانوی فاسد ندارند و این ترس مدتها است که کمپین کلینتون را درگیر خود ساخته است.
این ترس چنان عمیق و جدی است که جو بایدن در سخنرانی خود در کنوانسیون ملی به آن پرداخت و به انکار آن روی آورد. او از طرفداران کلینتون خواست بی توجه به عصبانیت حامیان سندرز به تلاشهای خود ادامه دهند.
بایدن اعلام کرد بی شک حامیان سندرز به کمپین کلینتون خواهند پیوست و احتمال چرخش آنها به سمت جمهوری خواهان چندان زیاد نیست . این سخنان بیشتر بیانگر آرزوی بایدن بود تا واقعیتهای پیش رو.
انتخابات حساس و آرای خاموش
انتخابات پیش رو برای تمام ایالات متحده حساسیت بالایی دارد. در یک سمت این انتخابات مرد ثروتمندی قرار دارد که بر خلاف تمام ایدهها و پیش بینیها توانست با ظرفیتهای مالی و شخصیتی خود را بر جمهوری خواهان تحمیل کند، کسی که ایدههای متحورانهی اقتصادی ، سیاسی و نژادی او آمریکا را دو پاره کرده است. او شخصیتی کوچه بازاری دارد. به تعبیر خود آمریکاییها یک «شو من» حقیقی است. اقبال عمومی به ترامپ نماد دیگری از بی اعتنایی اجتماعی به سیاست در آمریکا است. انتخاب ترامپ هم نوعی اعتراض به شخصیتهای سیاسی است که مردم آمریکا از آنها قطع امید کردهاند.
در سمت دیگر زنی وجود دارد که شکست قانون نانوشتهی انتخاباتی ایالات متحده در نظر گرفته می شود او اولین زنی است که نامزد رسمی انتخابات ریاست جمهوری شده است و می تواند اولین زنی باشد که کنترل نظام اجرایی در ینگه دنیا را بر عهده می گیرد.
اوضاع اقتصادی نامناسب ، مشکلات شدید اجتماعی و چند پارگی جامعه آمریکا ، معضلات امنیتی جهان و گسترش روزافزون تروریسم در مرزهای سابقاً امن جهان غرب و هزاران عامل دیگر باعث شدهاست تا انتخابات پیش رو چنان حساس شود که هر دو حزب با تمام قوا به کارزار سیاسی روی آورند.
این حساسیت باعث شدهاست که هر رای در این انتخابات واجد اهمیت باشد و بر اساس نظر سنجیها چرخشهای محبوبیت به سرعت و شدت غیر قابل کنترلی در حال وقوع است.
پیروزی در این انتخابات مرهون یکپارچگی حزبی در کنار ایجاد اشتیاق در بدنهی خاموش و ساکت جامعهی ایالات متحده است. هر دو حزب به شدت به دنبال ایجاد ظرفیتهای جدید برای کسب رای هستند و به همین علت است که برنی سندرز این پدیدهی طبقات سرخورده اهمیت بیشتری پیدا میکند.
در شرایط حساس کنونی این سوالی است که تقریبا تمامی رسانهها و شخصیتها سیاسی بدان توجه داشته اند : آیا حامیان سندرز به هیلاری رای می دهند؟
یا سندرز یا ورشکستگی( Bernie or Bust )
کنوانسیون ملی دموکراتها صحنهی غم انگیزی از اشکهای بی امان جوانان و حامیان سندرز بود که به تغییر در نظام زرسالار ایالات متحده و برابری میان طبقات جامعه امید بسته بودند ولی باز قربانی امیال و خواستههای ثروتمندان یک درصدی شده بودند.
سندرز این چپ گرای ژولیده در نظام انتخاباتی ایالات متحده تبدیل به پدیدهای نوین و امید آفرین شده بود. اعتراض رسمی او به سیستم فاسد سیاسی در ایالات متحده و کنترل ثروت مندان بر این سیستم موجب شده بود تا جریانهای ضد سرمایه داری یکپارچه به حمایت او برخیزند.
بخش مهمی از جامعه که هرگز حاضر به شرکت در انتخابات نمی شدند و از صحنهی سیاسی آمریکا کناره می گرفتند این بار همگی در کنار برنی سندرز قرار گرفتند و حرکت او را انقلاب برنی نامیدند. انقلابی که توانست بدون حمایت ابر ثروتمندان آمریکایی تا مرز رسیدن به نامزدی حزب دموکرات پیش برود اما مجدد مغلوب ثروتمندان حاکم بر سیستم شد.
برای حامیان تحول خواه سندرز که در ادبیات ایالات متحده به شورش گران و آنارشیستها نام گذاری شده اند وابستگی حزبی بی معنا بوده و صرفا شخص برنی را به عنوان یک رهبر و لیدر جریان ضد سرمایه داری پذیرفته اند و در نبود او تنها گزینهی ممکن برای این گروهها سکوت و ترک مجدد صحنه سیاسی است. صحنهای که درگیر یکی از حساس ترین انتخاباتهای تاریخ ایالات متحده است.
واشنگتن پست در یادداشتی پس از معرفی کلینتون به عنوان نامزد حزب دموکرات به تلاش سندرز در جهت انتقال آرای خود به سبد هیلاری کلینتون اشاره نمود و عنوان کرد که آنچه برنی در مقابل دریافت نمود حجم عظیمی از فریادهای خشمگینانه و اعتراضات به تصمیم او بود. واشنگتن پست نوشت طرفداران سندرز حاضر به حمایت از کلینتون نیستند حتی اگر نتیجهی این کار انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور باشد.