گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ عماد رحمانی در رشته علوم سیاسی از دانشگاه تهران کارشناسی ارشد را دریافت کرده. درحالیکه بازیسازی را از سال 1386 با ساخت بازی «گنجینه پنهان» آغاز کرده و پس از عرضه چند عنوان ناموفق به لحاظ توزیع، «قتل در کوچههای تهران 1312» را در سال 1389 ساخته. بازیای در رابطه با ماجرای قرارداد نفتی 1319 و قتلهای سریالی اصغر قاتل در ایران بود. از دیگر آثار او میتوان به «شیطنتهای علیمردان خان» و «گربه قجری» و «صدای فراموش شده» اشاره کرد. «گربه قجری» یک بازی طنزآمیز با گرافیکی برگرفته از تکنیک تایپوگرافی بود که برای اولین بار در دنیا در بازیهای رایانهای از آن استفاده میشد. بعد از آن، نوبت به بازی «مسیر عشق: زیر صفر» رسید که اولین بازی ماجرایی (Adventure) دفاع مقدس بود که در سایتهای خارجی با نام ایران از آن رونمایی شد. او همینطور بازی «پرواز دوران» را در مورد شهید عباس دوران ساخت. با عماد رحمانی به بهانه انتشار بازی «پوکمون گو» و استقبال بالای افراد از آن گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
به عنوان اولین سوال تحلیل شما از بازی «پوکمون گو» چیست؟
علت همه گیر شدن این بازی در درجه اول استفاده درست از واقعیت افزوده و ترکیب فضای مجازی و واقعی است. این روزها بیشتر به این سمت میرویم که هرچه مخاطب خودش را جزئی از پروژه و بازی یا هر اتفاقی احساس کند قطعاً اقبال عمومی بیشتر میشود. مسئله مهم دیگر اینکه حمایت خیلی خوبی از طرف دولت آمریکا نسبت به این پروژه شد. همانطور که خانم کلینتون در مصاحبههای تبلیغاتیاش به این بازی اشاره کرد. این اقبال عمومی را نسبت به این پروژه بیشتر کرده و گوشها را حساستر میکند. خود بازی هم مفرح و جذاب است و شما را وادار میکند که آن را دنبال کنید. خودم دوستانی دارم که در تهران بازی میکنند. این در رابطه با کل پروژه. پس این بازی ایده و اجرای خوبی دارد و هم اینکه یک حمایت رسانهای خیلی قوی برای این پروژه شکل گرفت. از طرفی زمانی که شما اولینبار این پروژه را اجرا میکنید از شما دسترسیهایی طلب میکند؛ دسترسی به دوربین، به اطلاعات و انتقال اطلاعات به سرور.
این بازی چطور و با چه شیوهای اجرا میشود؟
سبک بازی این شکلی است که شما نقشه محیطی که در آن قرار دارید را به صورت مجازی در گوشی خودتان مشاهده میکنید. اصطلاحاً شما عیناً محیط نقشهکشیشده حرکت میکنید و به دنبال یک سری موجودات هیولای دوستداشتنی و جذاب هستند. این مسئله باعث میشود براساس الگوریتم تمرکز جمعیت کمی ماجرا حساس باشد. مثلاً در خیابان ولیعصر که خیابان شلوغی است انجام بازی شکبرانگیز است. این مسئله به صورت الگوریتم و پیشفرض است. در برخی از مناطق حساس، مثلاً در کشور چین، در مناطق ممنوعه نظامیاش، چند نفر بازداشت شدند. آنها بدون هیچ علمی وارد منطقه ممنوعه نظامی شده بودند. این حضور در مناطق خاص مقداری شبهه برانگیز است. با توجه به اینکه مبتنی بر الگوریتم جمعیت و سیستمیابی جمعی هس، در مناطق شلوغ خیلی پیدا میکنید و در مناطق خلوت نیست. در جاده های کشور ما پیدا میشود. اینکه در یک سری مناطق هست آن ور ماجرا است. قسمت دیگر ماجرا این است که ریشهیابی کنیم و بدانیم که این پروژه تولید ناسا و طراح ارشد گوگل ارت یا غیره است. هم می شود این قضیه را امنیتی دید و هم اینکه به هر حال این پروژه به طرز بینظیری از این خدمات گوگل ارت و نقشههای آنلاین استفاده میکند. واقعاً دارد از این دیتاها استفاده میشود. این بازی مبتنی بر نقشههای آنلاین است و خیلی زیبا استفاده کرده. از طرفی میبینیم شیطنتهایی هست. زمانی که شما وارد مناطق نظامی، امنیتی یا هر جای دیگیر میشوید دسترسی به اطلاعات گوشی شما وجود دارد. یعنی اگر آنها بخواهند میتوانند همان موقع کپچر کنند این اطلاعات را.
به طور کلی پروژهای است که باید هوشمندانه به آن نگاه شود. به نظر من این هنر غربیهاست که برای هر ارائه محتوایی یک روکش زیبا و قشنگ آماده میکنند و شما در قالب این روکش زیبا محو اتفاقات میشوید و پشت پرده را فراموش میکنید. این توانمندی را باید اخترام گذاشت. واقعیت این است که هنوز خیلی راه داریم که به آنها برسیم.
حضور نماینده ارشد ناسا در طراحی این پروژه یا طراحی گوگل ارت باعث شده که این پروژه خیلی دقیق باشد. نقشهاش خیلی دقیق است. حتی در کشور ما که بعضاً از فیلترشکن استفاده میکنند سرورش راه افتاده اما خیلی شلوغ است. روکش خیلی هوشمندانهای روی این پروژه کشیده شده و شما نمیتوانید به راحتی مردم را قانع کنید که این یک پروژه خرابکارانه است. ما باید ذهن مخاطب را آگاه کنیم. این پروژه تبش در ایران به صورت جدی دارد شکل میگیرد. اگر میخواهیم مخاطب را آگاه کنیم که چهقدر وسیله خطرناکی است صرف این که بگوییم گروهی پشت این قضیه هستند برایش قابل هضم نخواهد بود. از گوگل مپ دقیقتر آدرسها را نشان میدهد. فضای سبز را مشخص کرده، تراکم جمعیت را مشخص کرده، یعنی در این حد ارزیابی محیطی دقیق است. اساس الگوریتم این پروژه بر مبنای تراکم جمعیت است. اینها نکاتی است که باید به آن توجه کرد.
تکنولوژی این واقعیت مجازی در کشور ما نیست؟ چرا در بازیهای ایرانی از آن استفاده نمیشود؟
زمانی که تبِ بازی کِلَش در کشور ما راه افتاده بود مسئولین به این فکر افتادند که آن را خودمان بسازیم. مثل همیشه خیلیها هم توانستند بعضی از سازمانها را گول بزنند و پولهای کلانی بگیرند و کاری تحویل ندهند. اما این پروژه واقعاً توانایی فنیاش به میزان جدی در کشور ما هست. بعضاً حتی ایده خوب هست ولی راه نمیافتد.
گسترش عجیب و غریبی برای این پروژه در هفته اول انتشارش اتفاق افتاد و تمام رکوردهای فروش روز اول، هفته اول و غیره را شکست. طبق آماری که تازه برای چندروز پیش هست اگر اشتباه نکنم هر چهار دقیقهای 150 میلیون تومان درآمد این پروژه است. خیلی عدد عجیبی است.
چرا ما که تکنولوژی ساخت چنین بازیای را داریم تا الان نمونه مشابه آن را نساختهایم؟
این سوال خوبی است. میدانید حکایت آن مثل معروف است که «معما چو حل گشت آسان شود». به شخصه خودم به عنوان بازیساز یا دوستان دیگر شاید این تفکر را به صورت جدی نداشتیم که میشود چنین چیزی را ساخت. هیچ وقت نسبت به این مسئله حمایت رسانهای نشد. شاید اگر در ایران چنین پروژهای ساخته میشد کسی از آن استقبال نمیکرد. واقعاً یک حرکت جدی رسانهای پشت این پروژه است که توانسته با چنین سرعتی آن را محبوب کند. ضمن این که در نظر داشته باشید از 1960 به بعد در انیمیشنهای هالیوود و ژاپن این کاراکتر را داشتیم. حتی توی ایران هم بعضاً پخش شده از صدا و سیمای خودمان. یعنی دست روی یک موضوع عقبهدار گذاشتند. این نیست که موضوعی خیلی جدیدی باشد. این کاراکترها محبوب و شناختهشده هستند.
فکر میکنید که رویکرد حاکمیت و افرادی که آن را بازی میکنند باید چگونه باشد؟
واقعیت ماجرا این است که برخورد سلبی به هیچ عنوان جوابگو نخواهد بود. این یک موجی است که راه افتاده. به تجربه ثابت هم شده که در مقابل این موجها نمیشود ایستاد. شما نمیتوانید در شهر سیلخیزی باشید و بگویید خدایا باران نبارد. این جوری نیست. باید ذهنها را آگاه کرد. صدا و سیما به خصوص وارد این مقوله شود. اجازه دهد که کارشناسان صحبت کنند. نه از دیدگاه سلبی البته. مخاطب ما مخصوصاً سرگرمی را دوست دارد. مسلماً هیچ کدام از ایرانیان دوست ندارند که اطلاعات امنیتی نیروگاه نطنز را کپچر کنند برای خارجیها. این جوری نباید به قضیه نگاه کرد. باید بسترسازی و فرهنگسازی صورت بگیرد. یک سری نکات به مردم گوشزد شود. اینکه ممکن است خطراتی داشته باشد. بنابراین بهترین کار این است که صدا و سیما خیلی صریحتر مردم را آگاه کند نسبت به این کار و خطراتش. اما نه با نصیحتگویی. چون اصولاً نسلی که الان دارد این پروژه را تجربه میکند نسل نصیحتگریزی است. اگر فیلتر شود فیلترشکن استفاده میکند. کما اینکه زمانی که سرورش در ایران نبود، باید از فیلترشکن استفاده میکردید و به آی پی آمریکا وصل میشدید به عنوان یک توریست آمریکایی در ایران از این پروژه استفاده میکردید. بنابراین وقتی میدانیم که این راهها هست به جای اینکه خودمان را گول بزنیم به خصوص صدا و سیما چند جلسهای در ساعتهای پربازدید اختصاص بدهد به آسیبشناسی این بازی.
بحث نقد بازی در رسانهها و تلویزیون چندان فراگیر نیست. فکر میکنید گسترش این موضوع میتواند کمک کند؟
برنامهسازی تلویزیونی در کشور ما رویکرد صحیحی ندارد. رویکرد تخریب بازیهای رایانهای است بدون توجه به اینکه بازی ایرانی است یا خارجی. این برخورد رفع مسئولیت است. من هیچ وقت یادم نمیرود قدیمها که ما همه گِیمِر بودیم در فوتبال اگر کسی پاسی میداد که میدانست نمیرسد میگفتیم پاس رفع مسئولیتی داده. حکایت صدا و سیما هم همان پاسهای رفع مسئولیتی است. یعنی نگاه بدبینانهای دارد و این غلط است. باید ذهن را آگاه کرد. باید مردم را آگاه کنیم نسبت به اینکه این بازی میتواند خطراتی را داشته باشد. فلان جاها استفاده نکنید. این پروژه می تواند اطلاعات را هر زمانی که خواست بردارد. مخصوصاً با سیستم ابری که گسترده شده و در کسری از زمان میتواند به اطلاعات شما دسترسی داشته باشد. بنابراین چیزی که هست بهترین راه حل در مواجهه با این پروژه و پروژههای آگاهسازی مردم است.
این بازی در نسبت با بازی «انقلاب 1979» نگرفت که آن هم مایههای سیاسی داشت موفقیت بیشتری داشت. دلیل آن چیست؟
بازی انقلاب 1979 یک موضوع شخصی، با نگاه شخصی، مربوط به یک ملت، بود. اما «پوکمون گو» اصلاً این طوری نیست. شما با پدیدهای جهانی روبهرو هستید. اصلاً قابل مقایسه نیست. بازی انقلاب 1979 فقط تخریب چهره انقلاب اسلامی است از یک جهت و مسیردهی به ذهن جوانان داخل کشور ما. خیلی محدود است اما در بازی «پوکمون گو» قضیه خیلی جدیتر است. از آن حرکتهایی است که مردم آمریکا دوست دارند. آمریکاییها یک اخلاقی دارند جدا از اینکه خیلی وطنپرست هستند و پرچم آمریکا جلوی خانهشان است خیلی ایده سلطه جهانی را دوست دارند. به خصوص بعد از جنگ جهانی دوم این یک حرکت خیلی هوشمندانه بود. قضیه جدیتر از یک بازی شوخی است. قضیه کاملا جهانی است در پوششی زیبا و جذاب است. ایده فوقالعادهای دارد. یک شبه تمام رکوردها را شکسته. مردم در خیابانها تصادف میکنند. انگار شستوشوی مغزی شدهاند.
اگر مردم نسبت به سویههای سیاسی و امنیتی این بازی خودآگاه شوند آسیبرسانیاش محدود نمیشود؟
اگر نگاه سلبی باشد نه. حتی به نظرم بیشتر اتفاق خواهد افتاد. اما اگر نگاه ایجابی باشد و با ادبیات صحیح اثر میگذارد. مردم ما از نگاه سلبی بدشان میآید. مخصوصا جوانان ما. اگر دغدغه مملکت و نظام را داریم باید واقعبین باشیم. این پروژه کودک و جوانمحور است. بنابراین اتفاقی که میافتد مهم است. در همین تهران خودمان ما مناطق ممنوع داریم. مکانهای شلوغ داریم. این بازی ممکن است دردسرهایی ایجاد کند. صرفاً از این جهت که مخاطب میخواهد با همه سرعت برسد و آن موجود دیجیتالی را در اختیار بگیرد. یکجورهایی شبیه بازی شطرنج هم هست. در شطرنج سرباز کم ارزش است اما وزیر مهم است. بعضا از موجودات این بازی هم همینطوری هستند. بعضیهاشان زیادند و بعضیها کمتر. در آمریکا یک سری آدمها هستند پول میگیرند و برای افراد این موجودات را که کم هستند گیر میآورند. باید به این مسائل توجه کرد.