به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ کتاب «تلخ مثل فقر» در شش بخش تدوین و نگاشته شده است: «درد فقر، فقر درد»، «فقر از دور»، «وصله ناجور» [وصله ناجور به دین]، «حق محروم» و «فقر در متن نابرابری» و «مسئولیت همگانی».
نویسنده در فصل اول درباره ضرورت توجه به فقر مینویسد: «اگر معیار در میان نباشد، اطرافیان هم بی تفاوت باشند، برای ما هم چندان تفاوت نخواهد کرد که فقر باشد یا نباشد. اما خدا به فقر راضی نیست حتی اگر همه راضی باشند؛ همه عادت کرده باشند. در محیط عادت، هر کس بی تفاوتی خود را با بی تفاوتیهای دیگران توجیه میکند. گاهی ما برای درک انسانیت، حجاب یکدیگر میشویم. باید برخیزیم تا پدیدهای مانند فقر عادی تلقی نگردد و تحمل نشود.»
نویسنده در ادامه مینویسد: «جلب توجه به فقر، سیاه نمایی است، اما واقع نمایی هم هست. فقر جزئی از واقعیت است، بی صدا اما آشکار. تأکید بر فقر، یادآوری عدالت است، یادآوری حق برخورداری از زندگی سالم. تأکید بر فقر، هشدار نسبت به پایمال شدن کرامت انسانهاست. فقر، ریشه بسیاری معضلات اجتماعی است که برای حل آنها، راه میانبُر وجود ندارد و بدون عبور از فقر، نوبت به آنها نمیرسد. فقر آزمون ایمان ماست؛ ایمان به سوره تکاثر، سوره ماعون، آیات قسط و عدل، آیات انفاق، آیات یتیم نوازی. تأکید بر توجه به فقر، هر چند به آحاد جامعه، توانگران و مدیران طعنه می زند، اما لازم و غیرقابل چشم پوشی است. نباید جامعه، قوانین و ساختارها و سیاستهای اقتصادی آن را در هالهای از قداست فرو برد تا آنجا که به قداست انسان لطمه وارد نمایند. جلب توجه به فقر، یادآوری انسان است و انسانیت.»
نویسنده در فصل دوم کتاب در بخشی به عنوان «فاصله اقتصادی، فاصله فرهنگی» مینویسد: «فقر که باشد، هزینه نیازهای اولیه برای ادامه حیات مثل خوراک، لباس و مسکن، جایی برای هزینههای فرهنگی باقی نمیماند. کتاب و سینما، حتی روزنامه و مجلّه و برنامههای کیفی صدا و سیما و دیگر رسانهها هم به حاشیه میرود. به همین دلیل است که فقر فرآیند ارتقاء فرهنگ عمومی را قطع میکند. گاهی فقرا اصلاً در گستره مخاطبان فعالیتها و برنامههای فرهنگی قرار نمیگیرند. به همین دلیل است که نابرابری اقتصادی به فاصله فرهنگی میانجامد...»
نویسنده در تفاوت «فقر و فقیر» مینویسد: «فقر را باید درست خواند و درست فهمید. وقتی می گوییم فقر، خیلیها به یاد فقیر می افتند. تا زمانی که این دو را از هم تفکیک نکنیم، نمیتوانیم به طور ریشهای به فقرا کمک کنیم. فقر، غیر از فقیر است. گاهی اوقات به نام فقرا، فریب میخوریم و به مسأله فقر فکر نمیکنیم. اینکه «چرا به فقیر کمک نمیکنید؟» پرسش و اعتراض لازمی است اما از آن مهمتر این پرسش است که «چرا باید شاهد فقر باشیم؟»
نویسنده در فصل آخر کتاب نوشته است: «فقر، علاوه بر جنبهها و ریشههای فردی آن، زاییده روابط اقتصادی و سیاسی هم هست. از این منظر فقر یک مسأله اجتماعی است و تا زمانی که روابط اجتماعی ایجاد کننده فقر وجود داشته باشد، فقیر هم خواهد بود. پرداخت صدقه و راه اندازی خیریه و حتی ایجاد شغل برای افراد، لازم است؛ مرحمی است بر روی زخمهای برخی فقرا، اما این، راه حلِ معضل فقر نیست. هیچکس با کمک کردن به فقرا مشکل ندارد. صندوقهای صدقه کم نداریم، زکات فطریه فراوان پرداخت میشود، جشن عاطفهها هر سال برگزار میگردد؛ انجمنهای خیریه سال به سال بیشتر میشوند؛ اما هیچکدام جلوی استمرار پدیده فقر را نمیگیرد. همه این کارها درست است اما ریشه فقر، نداریِ فقرا نیست. ریشه فقر را باید در ساختارها، قوانین اجتماعی، در نابرابری جستوجو کرد.»
نویسنده این کتاب را علیرضا داوودنژاد به خاطر فیلم «نیاز» و مجید مجیدی به خاطر فیلم «بچههای آسمان» تقدیم کرده است.
کتاب «تلخ مثل فقر» در 84 صفحه، تیراژ 1500 نسخه و قیمت 3000 تومان عرضه شده است. دفتر نشر معارف از این نویسنده پیش از این، کتاب «کاری باید کرد: مفاسد اقتصادی، خسارتها و چالشها» را منتشر کرده بود.
برای تهیه کتابهای «تلخ مثل فقر» و «کاری باید کرد» و دیگر آثار دفتر نشر معارف میتوان از طریق سایت پاتوق کتاب: ketabroom.ir یا دفتر مرکزی نشر معارف قم (02537740004) یا از طریق فروشگاههای پاتوق اقدام کرد.