گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو_ محمدصالح سلطانی،همهچیز خیلی راحت اتفاق افتاد. بدون هیچ شور و هیجان و فریادی. ورزشگاه، پیش از کاشتهی بیتسعید ساکت بود و پس از ضربه آرام او و نشستنش در گوشه دروازه حسینی هم. معمولاً هیچ تیمی از بیتماشاگر بودن استقبال نمیکند اما استقلال دیروز، خوشاقبال بود که هیچ هواداری بازی سنگین و کمخلاقیت تیم را در ورزشگاه ندید. منصوریان خوششانس بود که کسی برایش شعار «حیاکن،رها کن» سر نداد. آقای کارشناس تلویزیون اما پس از بازی از عدم تمرکز سرمربی استقلال میگفت و منفی میبافت. عملاً و در لفافه داشت در خروجی باشگاه را به منصوریان پیشنهاد میداد. باخت دیروز استقلال را اما نمیتوان تمام و کمال به منصوریان و تاکتیکهایش نسبت داد. استقلال دیروز خوب نبود اما «بد» هم نبود و اگر بدانیم منصوریان تازه یک نیمفصل است که به استقلال پیوسته و میاتگین سنی تیمش را تا حد 25 سال پایین آورده، میتوانیم به او، همچنان و با وجود این شکست امیدوار باشیم. چرا؟ به این دلایل:
سمفونی اشتباهات فردی
کافیاست صحنه دو گل استقلال خوزستان را مرور کنیم. گل اول حاصل یک ضد حمله بود. ضدحملهای که در اثر لو دادن توپ توسط بازیکنان استقلال در یکسوم دفاعی حریف ایجاد شد و مجید حسینی را روبهروی مهاجم پابهتوپ حریف قرار داد. حسینی چارهای جز خطا کردن نداشت و نتیجه خطای او در چند قدمی محوطه جریمه، ضربه ایستگاهی فوقالعادهای را به استقلال خوزستان تقدیم کرد. ضربهای که بیتسعید آن را آرام نواخت اما تاخیر حسینیِ دیگر استقلال و شیرجه دیرهنگامش، اولین گل رقیب را ساختهبود. روی گل دوم استقلال خوزستان هم بیش از هرچیز میشد رد ِ اشتباه فردی مدافع برزیلی را دید. یک پاس اشتباه، بهترین موقعیت برای سه مهاجم خوزستانی، و گل دوم. خط دفاعی استقلال دیروز فاصله زیادی با «فاجعه» نداشت اما این عملکرد ضعیف بیش از هرچیز به دلیل اشتباهات فردی اتفاق افتاد. انگار مدافعین استقلال تمرکز کافی برای رویارویی با حریفان را ندارند. مجید حسینی تا تبدیل شدن به مدافعی قابل اتکار زمان زیادی نیاز دارد و پادوانی هرگز آن مدافع خوب سپاهان و نفت نیست.
لشگر مصدوم و محروم
بسیاری از ستونهای استقلال بازی دیروز را از روی سکوها تماشا میکردند. جابر انصاری،یکی از بهترین مهاجمین امسال استقلال، همراه با مدافع باتجربه ارمنی هرایر مگویان، امکان حضور در این بازی را نداشتند و همین موضوع، مشکلات منصوریان در دو خط دفاع و حمله را دوچندان کرده بود. ستون استقلال در خط هافبک، گلزن هفته گذشته آنها و تقریباً تنها ملی پوش چند ماه اخیر این تیم هم دیروز به دلیل محرومیت در ترکیب حاضر نبود و خلا این سه بازیکن، بیشک فاصله استقلال با روزهای خوبش را بیشتر کرده بود.
استقلال البته از لحاظ غنای بازیکن، چندان دچار مشکل نیست. آنها در هر پست حداقل دو بازیکن خوب در اختیار دارند و دست منصوریان برای انتخاب بازیکن باز است. حضور سرور چپاروف ازبک و آندو تیموریان، این غنای بازیکن در استقلال را بیشتر خواهد کرد. حالا دو بازیکن باتجربه در اختیار تیم هستند. دو بازیکنی که تقریباً آخرین امیدهای این فصل استقلال محسوب میشوند. حضور آندو میتواند آزادی عمل ابراهیمی را بیشتر از گذشته کند و این، امتیازی مثبت برای آبیهاست. چپاروف هم پس از بختیار،فرشید اسماعیلی و حقدوست؛ چهارمین بازیساز امسال استقلال خواهد بود. بازیکنی که میآید تا خلا این سالهای استقلال را پر کند. خلایی که پس از رفتن جباری هرگز پر نشده.
حاشیههای بی امان!
منصوریان، بیشتر از آنچه پیشبینی میشد اسیر حواشی شده. گذشته از مشکلات مدیریتی متعدد آبیها و مصاحبههای عجیب برخی اعضای هیاتمدیره این تیم، او حالا با کاپیتان تیمش هم به مشکل خورده. محبوبیت رحمتی روی سکوها قابل کتمان نیست و تداوم نیمکتنشینی رحمتی، خاصه پس از عدم موفقیت حسینی در بازی دیروز، کار استقلال را سختتر خواهد کرد. عدهای میگویند منصوریان درگیر رستورانداری شده و تمرکز کافی برای هدایت تیم ندارد. این ادعا البته مورد قبول هواداران نیست اما آنها انتظار دارند حواشی تیمشان مدیریت شود و بلاخره یک روزی و یک زمانی از این فصل، روند سینوسی تیمشان ثبات بگیرد.
آیا از منصوریان حمایت میشود؟
سکوها تا امروز اقدامی علیه «علیمنصور» نکردهاند. هیات مدیره اما گاه و بیگاه او را به چالش و حاشیه میکشد. آنچه مشخص است، این است که استقلال بیش از هرچیز به «زمان» نیاز دارد. منصوریان هنوز ترکیب ایدهآل خود را پیدا نکرده اما تجربههای خوب او در نفت نشان میدهد اگر به ترکیب دلخواهش برسد و اصطلاحاً تیمش «گرم»شود، روزهای سختی در انتظار حریفان است. او را نه با برانکو، نه با گلمحمدی نمیتوان مقایسه کرد. منصوریان، یک همزاد قدیمی در همین استقلال دارد. روزی که امیر قلعهنویی راهی استقلال شد، شرایطی شبیه منصوریان 95 داشت. با تیمی جوان و نتایجی که دلخواه هواداران نبود. آنها قهرمانی میخواستند و برای رسیدن به آن، دو سال تمام به سرمربی ِ آن روزها جوانشان اعتماد کردند. نتیجه؟ قهرمانی مقتدرانه در سال 85 که نخستین قهرمانی استقلال در لیگ برتر بود. و ظهور نسل طلایی استقلال با بازیکنانی چون وحید طالبلو،امیرحسین صادقی و سیاوش اکبرپور که تا سالها عصای دست آبیها بودند. شاید برای منصوریان زمانی کمتر از دوسال هم کافی باشد اما بیشک یک نیمفصل، برای رسیدن به تیم ایدهآل او کافی نیست. استقلال در دوران پوستاندازی قرار گرفته و برای گذر از این فصل سخت، صبر لازم است.