به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، ملی شدن صنعت نفت نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران است. اگرچه این فرصت مغتنم شمرده نشد و ایران یک بار دیگر در کام استعمار نفتی فرو رفت. سالروز ملی شدن صنعت نفت، بهانهای شد تا به آن اقدام بزرگ، زمینههای رخدادش و چگونگی شکستش بپردازیم. آنچه پیش رو دارید، گفتگوی ما با جواد منصوری در این زمینه است.
* به نظر شما آیا ملی شدن صنعت نفت اقدامی به موقع بود و یا باید به زمان دیگری موکول میشد؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت جنگ جهانی دوم بسیاری از معادلات و ساختارهای بین المللی را تغییر داد و شرایط جدیدی را برای همه کشورهای جهان ایجاد نمود.
این شرایط، مسائل جدیدی را به همراه داشت که مورد توجه مردم و کشورها نیز قرار گرفت. از جمله این تغییرات که در سطح بین المللی به وجود آمد این بود که به دلیل طولانی شدن که در سطح جهانی رخ داده بود، کشورهای استعمارگری چون انگلستان و فرانسه و بقیه استعمارگران اروپایی ضعیف شده بودند و مانند قبل قدرت حضور در سطح بین المللی و حتی در حوزه مستعمرات خود را نیز نداشتند. در این موقعیت، قدرت جدید و نوظهوری وارد صحنه سیاسی جهان می شود که با شعارها و روشی متفاوت در جهت عقب راندن استعمار اروپایی تلاش می کرد تا به این وسیله خود را جایگزین آنها کند. این قدرت جدید ایالات متحده امریکا بود.
این شرایط جدید برای مردم ایران هم فرصتی متفاوت ایجاد کرد تا خواسته تاریخی و به حق خودشان را که همان تسلط بر ثروت ملی نفت و خلع ید انگلستان بود، مطرح کنند. در جریان جنگ جهانی دوم این مسئله طی سالهای 1322 و 1323 مطرح شد؛ اما به دلیل اینکه کشور در موقعیت جنگ قرار داشت به نتیجه مطلوب و مورد انتظار نرسید. اما بعد از جنگ در سال 1326 همان طرح به صورت نظریاتی در روزنامه ها مطرح شد و به تدریج به خواسته ای عمومی تبدیل شد.
انگلستان در این زمان برای جلوگیری از گسترش طرح ملی شدن صنعت نفت حرکتی نمایشی اجرا کرد. به این صورت که در صدد بر آمد تا تجدید نظری در قرارداد 1933 کرده و با بالابردن درآمد نفت ایران تا حدودی مردم ایران را راضی نگه دارد تا شاید مردم از پیگیری این طرح صرف نظر کنند. از این جهت فرستاده دولت انگلستان آقای گس با وزیر اقتصاد و دارایی آن زمان آقای گلشائیان مذاکرات مفصلی انجام دادند که منجر به قرارداد الحاقی 1933 گس-گلشائیان شد. اما این قرارداد در مجلس ایران به تصویب نمایندگان نرسید و در نتیجه بعداً تبدیل به طرح ملی شدن صنعت نفت گردید.
بنابراین اگر بخواهم به این سؤال پاسخ موجزی بدهم، باید بگویم که بله، در آن زمان با توجه به فضای باز سیاسی که بر کشور حاکم بود و رژیم سلطنتی ایران نیز در موضع ضعف قرار داشت و از نظر شرایط داخلی و بین المللی در وضعیت مناسبی قرار داشتیم، فرصت مناسبی برای طرح ملی شدن صنعت نفت محسوب می شد.
* آیا ملی شدن بدون توان استخراج و پالایش نفت اقدامی مفید محسوب میشد؟
این مسئله را می توان برای همه کشورها فارغ از میزان امکانات و یا ثروت آنان مطرح کرد. به این صورت که اگر کشوری امکان استخراج و پالایش و صدور نفت را نداشته باشد می تواند از کارشناسان و شرکت های پیمان کاری در اجرای آن استفاده کند و این مسئله به این معنا نیست که اگر مردمی به دلایلی توانایی اداره صنعت نفت را نداشته باشند، پس باید آن را رها کرده و به دست دولت و کشور دیگری بسپارد و اجازه دهد آنان بر این سرمایه عظیم ملی تسلط پیدا کنند؛ زیرا تسلط بر نفت پایه تسلط بر بقیه ارکان کشور از جمله حاکمیت شده و حکومتی در سایه این کشورها تشکیل و اختیار کامل کشور را به آنان واگذار نماید.
علاوه بر این اگر مردم و کارشناسان خودشان تلاش کنند می توانند پس از مدتی به صنعت و اداره آن دست پیدا کنند. پس این استدلال که ما نمی توانیم کالایی کوچک هم درست کنیم و در نتیجه نمیتوانیم صنعت بزرگ نفت را هم اداره کنیم استدلالی گمراه کننده است و از سوی انگلستان به مسئولان ایرانی وابسته به خودشان القا شده بود تا آنان نیز به مردم ایران القا کنند و دست از مبارزات خود بردارند. اما بسیاری از مردم این سخنان را نمی پذیرفتند و به مبارزات خود در این راه ادامه دادند.
*برای اولین بار چه کسانی ایده ملی شدن صنعت نفت را مطرح کردند؟
اولین بار این مسئله در سال 1322 در مجلس مطرح شد. اما در آن زمان کشور درگیر جنگ جهانی دوم بود و در اشغال کشورهای بیگانه قرار داشت. به همین دلیل قضیه مسکوت ماند اما دوباره افرادی چون آیت الله کاشانی و آقای لنکرانی و نیروهای ملی و مردمی این مسئله را طرح کردند. هرچند در این بین عوامل شوروی هم در طرح آن بیتاثیر نبودند؛ زیرا درصدد بودند از این طریق پایگاهی برای خود در ایران به دست آورند.
تجربه ما از ملی شدن نفت بر دو اصل قرار دارد. اصل اول اینکه وحدت نیروهای مردمی و ملی و مقاومت و ایستادگی آنها در مقابل سلطه بیگانه می تواند پیروزی را برای ما به ارمغان بیاورد. این خود موضوعی بود که امام از ابتدای امر بر آن تاکید داشتند. اصل دوم هم عدم اعتماد به دولت های بیگانه بود و اینکه با اتکا به نیروهای مردمی و خودی میتوانیم به پیروزی برسیم.
بعد از سال 1324 نیز افراد وابسته به امریکا و متمایل به غرب هم این طرح را بیان داشتند زیرا آنها نیز از یک سو به دنبال تسلط بر منابع نفتی و به دست آوردن پایگاهی در ایران بودند و از سویی مصمم بودند از این طریق انگلستان را عقب برانند. اما با همه این شرایط انگلیس با توجه به نفوذی که در ایران داشت توانست با روشها و بازیهای مختلف تا سال 1328 مانع ملی شدن صنعت نفت شود. اگرچه آمریکاییها نیز تا مدتها تظاهر به طرفداری از صنعت نفت در ایران میکردند، اما بیشتر هدفشان در این رابطه حذف انگلستان بود.
*زمینه های موفقیت اولیه ملی شدن نفت را باید بر چه پایه عواملی بدانیم؟
در این زمینه از سویی مردم از خود مقاومت نشان دادند و رهبران نهضت نیز ایستادگی و مقاومت از خود داشتند. تحمل رهبران و مردم در فشارها و سختی مبارزات بر کسی پوشیده نیست. از سوی دیگر شرایط بین المللی نیز در این موفقیت بیتاثیر نبود؛ در این رابطه بعد از جنگ دوم جهانی اهمیت نفت نسبت به قبل بسیار بیشتر شد؛ زیرا کشورهای اروپایی برای بازسازی ویرانیهای ناشی از جنگ به نفت ارزان نیاز داشتند و علاوه بر این نفت به عنوان پایه تولید بسیاری از کالاها، مورد نیاز بود. تولید نفت زمینه ساز صادرات کالا به این منطقه و فروش کالاها و بازگشت مجدد پول نفت به غرب میشد.
در نتیجه نفت کالایی استراتژیک تلقی میشد که در اختیار دولتهای غربی و امریکا و انگلستان بود. بعد از جنگ هم هر دولتی به هر میزان که به منابع نفتی دنیا تسلط بیشتری داشت به همان میزان در صحنه بین المللی قدرت بیشتری داشت زیرا نفت پشتوانه محکمی به حساب می آمد و طبعاً با چنین پشتیبانی میتوانست کارهای زیادی انجام دهد. از سویی دولتهایی را که در این کشورها بر سر کار آورده بودند، همگی دست نشانده آنان بودند و در نتیجه سرمایه گذاری بی نهایت پر سودی برای غرب شده بود.
* آیا تداوم همکاری آیت الله کاشانی و دکتر مصدق می توانست ملی شدن را از گزند خارجی حفظ کند؟
بله، قطعا میتوانست. وحدت نیروهای مبارز ملی و همین طور پشتیبانی از دولت می توانست ملی شدن صنعت نفت را تضمین کند. اما در این بین به دلایل داخلی که تا حدودی علت آن هم قدرت طلبی، جهالت و یا فردگرایی بود و نفوذ قدرتهای خارجی نیز در آن بی تاثیر نبود، شکاف و تفرقه میان نیروهای ملی و انقلابی رخ داد و در نتیجه کودتای 28 مرداد توسط انگلیس و امریکا طراحی شد و توانست صنعت ملی شدن نفت را با شکست مواجه کرده و تا پیروزی انفلاب اسلامی کنسرسیوم صنعت نفت را بر ایران مسلط گرداند. بعد از کودتای 28 مرداد نیز آقای امینی که وزیر اقتصاد و دارایی آن زمان بود با نماینده کنسرسیوم به نام آقای پیچ قرارداد امینی-پیچ را امضا کردند که به گفته خود امریکاییها و رسانه های اروپایی پرسودترین قرارداد تاریخ سرمایه داری به نفع امریکا و اروپا بوده است.
* چرا آمریکایی ها در ابتدای امر با ملی شدن نفت موافق بودند؟
دولت امریکا در ابتدای امر با اتخاذ این استراتژی در پی آن بود که انگلستان را از صحنه نفت ایران خارج کند و منابع نفتی ایران را در اختیار خود بگیرد. علاوه بر این به تعدادی از روشنفکران و مسئولان کشور القا شده بود که آمریکا پرچمدار آزادی و توسعه است و اگر وارد تعاملات سیاسی و اقتصادی با ایران شود برای ما آزادی و توسعه را به ارمغان خواهد آورد. این افراد و گروهها با چنین تفکری، به این نتیجه رسیدند که بهتر است نفت را از چنگ انگلیس درآورده و در اختیار آمریکا قرار دهیم؛ اما پس از کودتای 28 مرداد نفت در دستان امریکا و انگلستان قرار گرفت، هر چند در نهایت هیچ یک برای ایران آزادی و توسعه را به ارمغان نیاوردند.
* آیا انگلستان بدون همکاری آمریکا میتوانست به مقابله با ملی شدن صنعت نفت بپردازد؟
قطعا به تنهایی نمی توانست. دلیل این سخن نیز آن است که در فروردین 1322 وزیر خارجه انگلیس به امریکا رفته و طرح ناتوانی جلوگیری از صنعت نفت را با امریکاییها مطرح کرد. از سویی اگر نفت در ایران ملی می شد، به صورت یک دومینو به بقیه کشورها با ثروت های مختلف و عظیمی که داشتند سرایت می کرد و همه کشورها به نوعی بیدار شده و در صدد احقاق حقوق خود بر می آمدند و این مسئله حتما غرب را به زمین می زد. در نتیجه همه نیروهای غربی با هم متحد شدند تا از ملی شدن نفت جلوگیری کنند و آن را شکست دهند تا به کشورهای ضعیف و مستعمره دنیا این طور نشان دهند که امکان پیروزی هیچ جنبشی برای کسب ثروت های ملی خودشان وجود ندارد.
*ملی شدن صنعت نفت چه تجربه ای را در اختیار انقلابیون در سال 1357 قرار داد؟
تجربه ما از ملی شدن نفت بر دو اصل قرار دارد. اصل اول اینکه وحدت نیروهای مردمی و ملی و مقاومت و ایستادگی آنها در مقابل سلطه بیگانه میتواند پیروزی را برای ما به ارمغان بیاورد. این خود موضوعی بود که امام از ابتدای امر بر آن تاکید داشتند . اصل دوم هم عدم اعتماد به دولت های بیگانه بود و اینکه با اتکا به نیروهای مردمی و خودی میتوانیم به پیروزی برسیم.
منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران