به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، حشمتالله قنبری استاد دانشگاه طی یادداشتی نوشت: سالیانى است که دکتر میثم مطیعى را از نزدیک مى شناسم ، شخصیتى عالم ، دانا و داراى اخلاق و منش والاى انسانى ، مودب ، شجاع و زبانى آمیخته با حیا و احترام ، در روز عید سعید فطر اشعارى حماسى و آمیخته با غیرت دینى شاعران جوان و رویشهاى مبارک انقلاب اسلامى را با شور دل انگیزى خواند و نمى دانم چرا عده اى را ناخوشایند آمد؟!
ایرادى که براى جلب عواطف ساخته و به کار مى افتد این است که روز عید رمضان موقعیت مناسب این اشعار و اذکار نبود! و نباید با اشاره مستقیم به صف اولیها بعضى از ابیات خوانده مى شد! امان از صف اولیها؟! که اینقدر نازشان زیاد و نیازشان به انذار کم است! نه به کلاسشان مى خورد صف دوم به بعد بنشینند و نه دلشان مى آید از صف دوم به بعدیها به آنها نزدیک شوند.
بعد هم تو هر ریز و درشتى از هر عیب و نقص را که برمى شمارى خود را مخاطب مى گیرند و برافروخته مى شوند، آنچنان که گویى خودشان هم خوبیها و محاسن و اخوت و خوب بودنها را باور ندارند.
راستش دلم نگران میثم نیست ، این چند روز التهاب مى گذرد و این اهانتها و گستاخیها درس آموز زندگى او خواهد شد ، میثم تازه اول راه است ، و راه درازى پیش روى اوست ، او تفاوتهاى دنیاى مجازى و حقیقى را مى فهمد و به سرعت از دالانهاى عنکبوتى خواهد گذشت و شیرینى حقیقتى را که با دوستانش بر کام ملت ایران نشاندند خواهد چشید، ولى من غصه دار آنهایى هستم که به خودشان حتى گمان خوب هم نمى برند و آنقدر در دنیایى که دیگران برایشان ساخته اند سر به زیر هستند که خورشید را نمى بینند.
نگران میثم نیستم، میثم نگرانى ندارد، زبانش خریدار ندارد که دارد، دلش آباد نیست که هست، انقلاب هم خاطرش را آسوده ساخته، عبید الله بن زیاد مرده است، عمرو بن حریث هم با تمام ننگهایش سر به خاک نهاده و نخل وجود میثم خرمافروش هم که شاخه هاى پر خرمایش را بر اهالى ایمان ارزان کرده است.
میثم چه مى خواهد؟! ارث پدرش را؟! که دارد! همین دل پاک و سینه چاک و زبان گویا ، و مشعل هدایتى که عالم افروز است، همیشه سلامت و در مسیر هدایت و سعادت استوار بماند.