براساس لیست سازمان ملل متحد و کشورهای عربی و لیست تروریستی لبنان ، داعش و جبهه النصره هر دو گروه تروریستی هستند و لیستهای تروریستی، تروریست خوب و بد نمی شناسد و آن ها را درجه اول و درجه دوم قرار نمیدهد. طی سالهای گذشته مناطق متعددی از سوریه در نتیجه فشار مبارزاتی ارتش سوریه و حزبالله لبنان پاکسازی شده و عناصر جبهه تروریستی النصره تا ادلب عقب نشینی کردند. درست مشابه داعش که از منطقه کنونی قلمون عقب نشینی کرده و در ابعاد بینالمللی و منطقهای و حتی لبنانی واکنشهای منفی در این رابطه به بهانه سازش با تروریستها شنیده نشد.
چند هفته پیش حزبالله لبنان درگیری های خود در ارتفاعات عرسال را با پیروزی پشت سر گذاشت و عقبنشینی مشابهی را به جبهه النصره به سمت ادلب تحمیل کرد که در آن زمان نیز کسی هجمه و انتقادی از این قبیل مطرح نکرد.
منبع این هجمه نشان دهنده اهداف آن است. تنشآفرینی سیاسی و تبلیغاتی ارتباطی به مبدأ ندارد ، بلکه به نقشه ای باز می گردد که تروریست ها به آن رو کرده اند. انتقادات شبکه الحره و رادیو سوا و شبکه العربیه و سایر ابزارهای تبلیغاتی تحت مدیریت آدام ارلی که برای سرویس جاسوسی آمریکا کار میکند و مجموعه مطالبی که تحت عنوان خطر در عراق نوشته می شود، نشان میدهد که ما از صدها مطلبی صحبت می کنیم که نمی تواند توازن اجمالی توانمندی های داعش در دیرالزور و المیادین در نزدیکی مرزهای عراق را تغییر دهد.
آمریکایی ها که اصلی ترین مدعیان مبارزه با داعش بودند، برای اولین بار موضوع عقبنشینی آنها را مطرح کردند ، البته با روشی که منطق و تأثیرگذاری آن متفاوت بود. عقبنشینی که آمریکاییها به دنبال آن بودند ، قرار بود از موصل و الرقه صورت بگیرد، ولی بنا بود غرب موصل به سمت سوریه برای آنها باز بماند و از جنوب نیز مسیر آن ها به سمت الانبار باز باشد. همچنین بنا بود شرق الرقه به سمت دیرالزور و جنوب آن به سمت صحرای سوریه باز باشد. اما الحشد الشعبی و ارتش سوریه و حزبالله با پشتیبانی ایران و روسیه مانع از اجرای این طرح شدند. این عقبنشینی به این معنا بود که به داعش اجازه ادامه درگیری های خود را می داد و آمریکا به آنها فرصت مدیریت خود را می داد. اما عقبنشینی اخیر برای جمعآوری داعش و جبهه النصره در یک منطقه محاصره شده اقدامی برای یکسره کردن نهایی سرنوشت آنها است و راهی برای باقی نگه داشتن آنها نیست. البته این اقدامی بود که اگر آمریکایی ها فرصت داشتند، در روند جنگ ضد داعش در عراق سوریه آن را دنبال می کردند، اما موفق به این کار نشدند.
حال سوال اینجاست که چرا آمریکاییها تا این حد خشمگین شدهاند و چرا گروههای وابسته به آمریکا آتش خشم و انتقاد خود را به سوی حزبالله گشودهاند؟ دقت نظر در این رابطه نشان میدهد که تمرکز مستقیم و غیرمستقیم آنها و اظهارات علنی و ضمنی آنها به منطقه البوکمال باز می گردد. آمریکاییها به علت محرمانه بودن گفتوگوها و منطقه ای که قرار بود تروریستها به آنجا فرستاده شوند، غافلگیر شدند. آنها در ابتدا تصور میکردند که عناصر داعش به دیرالزور ارسال می شوند. آمریکایی ها تسلیم این موضوع شده اند که دیرالزور محور اصلی جنگ آینده ارتش سوریه با تروریستهای داعش اس تو مشکلی ندارند که عناصر مسلح داعش در این منطقه تجمیع شوند. اما قبل از آن آمریکاییها امیدوار هستند که گروههای تحت امر آنها بتوانند قبل از رسیدن ارتش عراق و الحشد الشعبی به شهر القائم ، شهر البوکمال را تحت تصرف خود بگیرند. این موضوع میتواند آرزوی استراتژیک آنها برای در اختیار گرفتن مرزهای عراق و سوریه را محقق کند. از سوی دیگر تأمین خطوط امداد بین البوکمال و دیرالزور مشکل و پیچیده است و داعش نمی تواند آن را تقویت کند. به این ترتیب این عقبنشینی محاسبات آنها را به هم ریخت و باعث شد تلاش نظامی لازم برای آزادسازی شهر البوکمال از دست داعش نیازمند توانمندیهای ارتش سوریه و محور مقاومت شود و آرزوی تسلط آمریکا بر مرزهای عراق و سوریه نیز فرو پاشید.