خلاصهای از یادداشت «فیلیپ گوردون» در واشنگتن پست را بخوانید:
«علی رغم قولش در جریان مبارزات انتخاباتی مبنی بر اینکه اولویت اول او "برچیدن توافق فاجعهبار اتمی با ایران" است، رئیسجمهور ترامپ تاکنون از انجام این کار امتناع کرده است. او در هشت ماه حضور در منصبش تاکنون دو بار به کنگره آمریکا تایید کرده که ایران به توافق پایبند بوده است.
14 سپتامبر ضربالاجل بعدی برای بررسی تمدید تعلیق تحریمهای ایران طبق مفاد برجام است. انتظار میرود که رئیسجمهور باز هم این تعلیق تحریمها را تمدید کند تا مبادا آمریکا مقصر نابود کردن توافقی که بقیه اعضای شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه اروپا، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تقریبا تک تک کشورهای جهان که معتقدند که این توافق کارساز و موثر بوده است، شناخته شود.
در همین اثنا، گزارشها حاکی از آن است که ترامپ و برخی از مقامات ارشد او طرحی جدید در ذهن دارند که بر مبنای آن توافق را از بین نبرند بلکه برای حصول به توافق بهتر مذاکره مجدد صورت گیرد.
طبق گزارش منتشر شده در بلومبرگ، مقامات دولت فکر میکنند که چنین کاری(باز مذاکره درباره توافق هستهای) با ارجاع و محول کردن موضوع به کنگره بریا اقدام و استفاده از تهدید ازسرگیری تحریمها به عنوان اهرمی برای گرفتن موافقت ایرانیها برای اعمال تغییرات اساسی در توافق قابل حصول باشد. این تجدیدنظرها اعمال تغییرات در طول دوره محدودیتهای اعمالی بر ظرفیت و توان غنی سازی اورانیوم ایران، محدودیتهای بیشتر روی توسعه و تولید موشک بالستیک و دسترسیهای بیشتر بازرسان بینالمللی به مراکز نظامی ایران را شامل میشود.
هرچند چنین نتیجه و برآیندی جذاب خواهد بود اما این ایده که چنین چیزی قابل حصول باشد، خیال و وهم است. تقریبا میتوان گفت که هیچ شانس و احتمالی وجود ندارد که طرفهای دیگر برجام، با تاکید بر انجام چنین تغییراتی موافقت کنند و تقریبا هیچ شانس و احتمالی هم وجود ندارد که ایران هم با این تغییرات موافقت کند.
به جای یک توافق تازه و بهتر، ما به سرعت به جایی که در آن ایران به سرعت به سمت توانمندی احتمالی برای ساخت سلاح اتمی پیش میرفت و آمریکا مجبور به پذیرش این موضوع یا مممانعت از آن با توسل به گزینه نظامی بود، برخواهیم گشت البته این بار، هیچ حمایت بینالمللی نخواهد داشت و همزمان آمریکا با بحران اتمی فوری کره شمالی هم مواجه است.
رویکرد محتمل دولت این موضوع را در برخواهد گرفت که ترامپ در اواسط اکتبر به کنگره گزارش دهد که او نمیتواند پایبنید ایران به توافق را تایید کند. او میتواند با توسل به برخی تخلفات کوچک فنی که ایران به آنها متهم شده است، اعلام کند که توافق به نفع منافع آمریکا نیست. در آن صورت، طبق این طرح، کنگره میتواند احساس کند که میتواند تحریمها را تشدید کند و بدین ترتیب، همه را مجبور به بازگشت به میز مذاکره کند.
چیزی که توضیح داده نشده آن است که اگر این سناریوی امیدوارانه و شاد اتفاق نیافتد، چه حادث خواهد شد. اینطور دیده میشود که آمریکا توافقی را که کارساز بود را نقض کرد و ایرانیها برای از سرگیری فعالیتهای اتمیشان، حس راحتی خواهند کرد و بازگرداندن ائتلاف قدرتمند بینالمللی ناشی از تحریمهای جهانی که ایران را به میز مذاکره کشاند، غیرممکن خواهد شد.
تحریمهای آمریکا و بینالمللی برای تنبیه کردن اقدامات ایران در تولید موشکهای بالستیک و رفتارهای ثبات زدایش در سراسر خاورمیانه میتواند و باید استفاده شود چرا که این موضوع در تناقض با توافق هستهای نیست.
منتقدان توافق هستهای ایران دوست دارند در موضوع توافقهای "دارای نقص معیوب"، به کره شمالی اشاره کنند اما سابقه کره شمالی حاوی پیام دیگری است. در مدت نه چندان طولانی پس از مذاکره توافق سال 1994 دولت کلینتون برای توقف برنامه هستهای پیونگ یانگ، یک کنگره که تحت کنترل اکثریت جمهوریخواهان درآمده بود، حمایت از این توافق را کنار زد و از دولت کلینتون خواست که "یک توافق بهتر" را مورد مذاکره قرار دهد. در نتیجه این موضوع بود که در نهایت نه فقط ما توافق بهتری نداشته باشیم بلکه اصلا هیچ توافقی صورت نگرفت و شاهد کره شمالی مجهز به سلاح اتمی امروزی باشیم. کنگره و دولت باید این سابقه را در ذهنشان داشتهب اشن قبل از آنکه همان اشتبه را(درباره برجام) مرتکب شوند».