شهرداری تهران برای اصلاح طلبان خوش یوم نبوده و هر بار که پای در ساختمان آن میگذارند، جدلها و اختلافات به اوج رسیده و شهروندان را از کرده خود پشیمان میکنند. سه مدیر در کمتر از 8 ماه ماحصل شورای یک دست اصلاح طلب بوده است.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، مرور رویدادهای شهری در ۹ ماه گذشته یعنی از مرداد سال ۹۶ تا اردیبهشت ۹۷، نشان میدهد که تهران وارد مدار بلاتکلیفی و عدم ثبات برای شروع پروژههای جدید و یا اتمام طرحهای نیمه تمام گذشته شده است.
یکی از اصلیترین شاخصها در مدیریت شهری پایتخت ایران، ثبات مدیریتی است. ثباتی که به تبع آن متصدیان شهر میتوانند برنامههای کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت را تنظیم کرده و در زمانبندی ۱ تا ۴ ساله، آنها را اجرایی کنند و حتی برخی از برنامهها در بازه زمانی طولانیتر برای مدیران بعدی مسیر روتین را تعیین ساخته تا به هدف نهایی نائل شوند. مانند حمل و نقل عمومی که برنامهای درازمدت محسوب میشود و در صورت ریل گذاری مناسب و برهم نخوردن رویههای توسعهای در دوره مدیران جدید، در زمان مناسب به بهره برداری میرسد.
پایتخت ایران تا به امروز ۵۹ شهردار را به خود دیده است که در این بین برخی برای چند ماه تنها سرپرست بودهاند. رکورد بیشترین دوره زعامت بر شهرداری متعلق به محمدباقر قالیباف با ۱۴۴ ماه یا ۱۲ سال است. کریم بوذر جهرمی از سال ۱۳۰۲ تا ۱۳۱۲ به مدت ۱۰ سال شهردار تهران بود و پس از وی نیز طولانیترین دوره تصدی پست شهرداری متعلق به غلامحسین کرباسچی با ۱۰۸ ماه از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ است. به عقیده کارشناسان شهری در دورههایی که ثبات مدیریتی وجود داشته، تهران توانسته رشد مناسبی داشته باشد.
شروع دوره بی ثباتی پایتخت
انتخاب شهردار توسط شورای شهر در سال ۱۳۷۸ و همزمان با اولین انتخابات شوراهای شهر و روستا رقم خورد. اصلاح طلبان در دوره زعامت اصلاحات توانستند دوره نخست شورا را یکدست در اختیار گیرند. شورایی که برای انتخاب مدیر شهر کار خود را با اختلاف و قهر شروع کرد. در ترکیب اولین دوره شورای شهر تهران چهرههای سیاسی اصلاحطلبان و کارگزاران سازندگی همچون عبدالله نوری، سعید حجاریان، محمد عطریانفر، ابراهیم اصغرزاده و جمیله کدیور حضور داشتند. با انجام رایگیری عبدالله نوری رئیس و سعید حجاریان به عنوان نایب رئیس انتخاب شدند.
عبدالله نوری لیدری جریان کارگزاران را به عهده گرفت و سعید حجاریان هم چهره مشارکتیها در شورا بود. به طور طبیعی اولین دستور کار اصلی شورا انتخاب شهردار بود. انتخابی که فرایند طولانی و بحثبرانگیزی را بهدنبال داشت. فرآیندی که نتیجه فراخوان ۵۴ گزینه بود که از میان آنها ۹ نفر انتخاب شدند. با وجود رای ۹ تن از اعضای شورا به دانش آشتیانی در مقال ۶ رای کارگزارنی ها، عبدالله نوری با بیان اینکه این انتخاب ضعیف است تهدید به استعفا کرد و خانه نشین شد.
کش و قوسهای حاصل شده منتهی به انتخاب مرتضی الویری که حاصل زدو بند با دولت بود، شد. اما وی نیز تنها ۳۲ ماه توانست سیاسیترین و پر تنشترین دوره شورای شهر را تحمل کند و در نهایت با تهدید به عزل، مجبور به استعفا شد.
دوره بی ثباتی در شهرداری با انتخاب محمد حسن ملک مدنی به اوج رسید و او نیز پس از ۱۰ ماه از بهشت بیرون رانده شد. اختلافات چنان زیاد بود که شورای شهر دیگر نتوانست شهردار دیگر انتخاب کند و ۴ ماه محمدحسین مقیمی سرپرست تهران بود و همزمان وزارت کشور رای به انحلال شورا داد.
دوره تلخ اصلاح طلبان در شهرداری باعث شد تا بازگشت یک دست آنها پس از ۱۵ سال به مدیریت شهری همواره این کابوس و ترس را بالای سر آنها نگاه دارد که ممکن است این تجربه بار دیگر تکرار شود و شوربختانه این کابوس در حال تعبیر است.
انتخاب شهردار تهران در سال گذشته و تابستان داغ خیابان بهشت با توجه به گذشته و درسهای عبرت اصلاح طلبان با چالش کمی صورت گرفت و خروجی آن نیز کسی نبود به جز محمدعلی نجفی. هرچند با خروج قالیباف، برای چند ساعتی تا شروع رسمی کار شهردار جدید، مصطفی سلیمی عهده دار اداره شهر به عنوان سرپرست و با رای شورای شهر پنجم بود. این دوره سرپرستی به بهانه عدم امضا شدن حکم نجفی توسط وزیر کشور تا مدتی طول کشید. هرچند امضای حکم شهردار در تمامی دورهها به خاطر استعلامها زمانبر است، ولی بازی سیاسی نجفی از همین نقطه شروع شد و تا امضای حکم خود در دفتر شهرداری حضور پیدا نکرد.
با حضور نجفی در پست شهرداری، سمت و سوی اداره تهران وارد فاز جدیدی شد. مدیریتی که بیشتر زمان خود را به سرکشی در پروندههای خاک خورده مدیریت سابق پرداخت تا به مچ گیری و پرونده سازی علیه مدیران قبلی بپردازد. ماحصل آن گزارشی ۵۰۰ صفحهای در منکوب کردن دستاوردهای ۱۲ ساله و اتهاماتی بی اساس علیه آن بود.
این گزارش به تعبیر بسیاری از ناظران همچون پوست موزی بود که دوره تسلسل سقوط نجفی را در پی داشت. دورهای که با ضعف عملکرد وی در مدیریت اجرایی و خدمات رسانی تشدید شد و حتی توان مدیریت در بحران هایی، چون زلزله و برف انتقاداتی را به دنبال داشت. در نهایت نیز نجفی به بهانه بیماری جدید استعفای خود را تقدیم شورای شهر کرد.
استعفای نجفی تنها پس از ۷ ماه یک شکست سنگین برای اصلاح طلبان و یادآور خاطرات شورای اول بود و به همین خاطر شورای پنجم سعی کرد تا از قبول آن امتناع کند، اما اصرارهای نجفی بالاخره کارساز شد و در ۲۱ فروردین ماه وی برای همیشه عطای بهشت را به لقایش بخشید. با پایان کار نجفی در شهرداری، شورای شهر سمیع الله حسینی مکارم، معاون مالی شهرداری را به عنوان سرپرست تا انتخاب شهردار جدید برگزید.
سه مدیر در عرض حدود ۸ ماه ماحصل شورای یک دست اصلاح طلب بود که تهران را بار دیگر وارد فاز بی ثباتی مدیریتی کرده است. این بی ثباتی، شهر را در بلاتکلیفی قرار داده و شهرداری حتی در اجرای طرحهای سادهای مانند طرح ترافیک منفعل عمل کرده و با گذشت یک ماه از سال هنوز تکلیف آن مشخص نیست. این بلاتکلیفی در پروژهها و طرحهای مختلف شهرداری در حوزههای متفاوت عمرانی، اجتماعی، فرهنگی و خدماتی مشاهده میشود.
شورای شهر پنجم نشانههایی از خود بروز داده که به مانند شورای اول اصلاح طلب است. این مشابهات حتی از زبان اصلاح طلبان شنیده میشود. محمد عطریانفر، فعال اصلاح طلب و عضو حزب کارگزاران با هشدار به اعضای شورا برای عدم تکرار تجربه تلخ شورای نخست گفته است: «اولین تجربه شورای شهر پایتخت نمونه و مصداقی شد از سیاستزدگی و اختلافات و چنددستگیهایی که به هیچ وجه مؤید توسعه سیاسی نبود. این روند در شورای شهر پنجم هم درحال تکرار است. شورای شهر پنجم از ابتدای تشکیل خود در مورد انتخاب شهردار دچار اختلاف شد، و در نهایت فردی را بهعنوان سکاندار مدیریت شهر تهران انتخاب کرد که سابقه بیماری داشت و عملاً تهران را به یک شهر بدون شهردار واقعی تبدیل کرده بود.»