به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روزنامه سازندگی در یادداشتی با عنوان «چپها و لیبرالها» به مواضع رئیس دولت اصلاحات در طول دهه شصت علیه جاسوسهایی چون امیرانتظام پرداخته و این مواضع را ناشی از جوگیری چپها در آن برهه خواند.
در بخشی از این یادداشت آمده است: کیهان در پاسخ به حرفهای میردامادی به مقاله سید محمد خاتمی در مهرماه سال 1360 که در همان روزها خطاب به مهندس بازرگان نوشته بود استناد کرد. جایی که خاتمی نوشته بود: «چه نقصی در کار شماست که فردی چون امیرانتظام «جاسوس و مزدور آمریکا» تا سطح معاونت نخستوزیر و سخنگوی دولت موقت بالا میآید؟»
نویسنده در ادامه به سخنان چند سال پیش خاتمی در گفتوگو با سایت «تاریخ ایرانی» پرداخته است که خاتمی در این گفته و گو اظهار داشته بود: «در آن دعوایی که به وجود آمد همه ما تحت تاثیر فضایی بودیم که وجود داشت. دلبسته به انقلاب بودیم، دلبسته به امام بودیم و احساس هم میکردیم افرادی که نظرات دیگری دارند، اشتباه میکنند... اگر خیالپردازانه نگاه نمیکردیم میبایست همراهی آنها با انقلاب و نظام بیشتر میبود تا ما این حالت بحران را بگذرانیم.»
درباره نوشتار روزنامه سازندگی بایستی به نکاتیاشاره کرد، نخست آنکه مشکل با افرادی چون امیرانتظام نظرات او نبود، وی در یک دادگاه محاکمه شده و پس از اخذ دفاعیات وی که متن کامل آن در روزنامههای سالهای 1359 و بهار 1360 منتشر شد به حبس ابد محکوم گردید، اظهارات امروز امیرانتظام و مدافعان او نشان دهنده این واقعیت است که رافت نظام اسلامی باعث طلبکار شدن یک جاسوس شده است.
نکته دیگر اینکه خاتمی در آن گفتوگو اذعان کرده بود که همانند دهه شصت – البته اگر مواضع آن روزهای خاتمی را صادقانه بدانیم – به انقلاب و حقانیت نظام اسلامی در برابر لیبرالها و ضدانقلاب باور ندارد، این اعتراف همانی است که چندی پیش عیسی سحرخیز مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد دولت خاتمی بر آن تاکید کرده و اظهار داشته بود: «بسیاری از اصلاحطلبان برخلاف اول انقلاب دیگر علاقهای به [امام] خمینی ندارند.»
مصطفی تاجزاده از متهمین فتنه نیز گفته است: «اکثر اصلاحطلبان اعتقادی به جمهوری اسلامی و ولایت فقیه ندارند، از گذشته پشیمانند و معتقد به برجام منطقهای هستند!»
اصلاحطلبهای لیبرال بیهوده زحمت نکشند بزک چهره رضاخان فایدهای ندارد!
روزنامه شرق در سرمقاله شماره دیروز خود به موضوع کشف جنازه منتسب به رضاشاه و شایعات و خبرسازیهای پیرامون آن پرداخت و تلاش برخی اصلاحطلبها برای بزک پهلوی را بیفایده دانست.
در بخشی از این یادداشت آمده است: آنچه همگان به آن باور دارند و اکثر روشنفکران در آن اتفاقنظر، این است که رضاخان دیکتاتوری تمامعیار بوده است، گیرم اصلاحطلبانی ازجمله صادق زیباکلام و تئوریسینهای «لیبرال» با ایده دیکتاتوری مصلح بخواهند نقاب بر چهره رضاخان بگذارند و تاریکترین وقایع تاریخی آن دوره را با این الفاظ نادیده بگیرند و واقعیت را مخدوش کنند.
گفتنی است برخی مدعیان اصلاحات در روزهای گذشته به بهانه پیدا شدن جنازهای که عدهای شایعه کردهاند پیکر مومیایی شده رضاشاه است به بزک کردن چهره پهلوی پرداخته و به قول روزنامه شرق نقاب بر چهره آن دیکتاتور انداختهاند.
اصلاحطلبهای برانداز، اصلاحطلبهای پفکی، هر دو به یک جریان متعلقند!
ابراهیم اصغرزاده عضو شورای شهر اول در گفتوگو با روزنامه زنجیرهای شرق برخی اصلاحطلبها را اصلاحطلبهای پفکی خواند که به دنبال توجیه وضع موجود هستند!
در بخشی از این گفتوگو آمده است: من با شما در اين قسمت تا حدودي اختلاف نظر دارم. به نظرم، اصلاحطلبان در درون دچار شکاف شدهاند. گروهي که «اصلاحطلبان بوروکرات» هستند- يعني اصلاحطلباني که در هر شرايطي ميخواهند وضع موجود را توجيه کنند- اينها معتقد هستند ما بايد با همان فرماني که جامعه را به دو دسته تندرو و کندرو يا افراطي و اعتدالي تقسيم ميکند، جلو برويم. اين گروه در دولت هستند و روزه سکوت هم گرفتهاند. اينها فکر ميکنند نبايد حرفي بزنيم و بعد از اعتراضهای 96 هم اولين اقدام آنها اين بود که معترضان را اغتشاشگر دانستند. برخي فکر ميکنند اصلاحطلبي يعني بهنوعي وضع موجود را توجيهکردن. اينها بيشتر اصلاحطلبان پفکي و نمايشي هستند. اينها در مسئله شوراي شهر و شهردار معتقدند شهردار بايد کسي باشد که با همه بسازد يا درباره وزرا توصيه ميکردند وزيري انتخاب شود که دستگاههاي ديگر به آن اعتراض نداشته باشند.
وی در ادامه میگوید : بخش ديگر اصلاحطلبان معتقدند لزومي ندارد که تمام هويت اصلاحطلبي را پاي دولت و وضع موجود بريزيم. ما بايد بدانيم که بخشهايي از جامعه از ما عبور خواهند کرد؛ بنابراين بايد گفتمان اصلاحطلبي را ارائه دهيم که قادر باشد به مسائل جديد جواب بدهد. براي اين هدف، لازم است تعريفي از اين نوع اصلاحطلبي در برابر اصلاحطلبي پفکي ارائه کنیم. اين اصلاحطلبي به دنبال تغيير حکومت نيست، اما اعتقاد دارد که بايد ايستادگي کرد و حرف زد. بايد از جامعه مدني و وعدههايي که داده شده دفاع کرد.
درباره گفتوگوی اصغرزاده با شرق گفتنیهایی است که به آن میپردازیم، نخست آنکه عضو شورای شهر اول با نادیده گرفتن تندرویهای برخی از مدعیان اصلاحات در فتنه 88 که کشور را دچار هزینههای هنگفتی ساخت توصیه میکند که همان خط و مشی گذشته از سوی این جریان پیگیری شود.
فارغ از اینکه مدعیان اصلاحات آن چنانکه اصغرزاده میگوید و به همان تعریفی که میخواهد ارائه کند پفکی نیستند بلکه تمام قد برای براندازی میانه میدان ایستاده و در فتنه 88 تمامی همت خود را مصروف این ساختند و لیست محکومین فتنه شاهدی بر این ادعا است ولی این تعبیر را میتوان درباره برخی اصلاحطلبانی که در ساختار دولت راه یافتهاند صحیح دانست، اصلاحطلبان پفکی درون دولت همواره به دنبال توجیه وضع موجودی هستند که خود در ایجاد آن سهیم بودهاند.
بی شک وضعیت اقتصادی امروز حاصل اقدامات دولتهایی است که اکثرا مدعی اصلاحات، سازندگی و اعتدال بودهاند، اینان امروز به جای توجیه وضعی که خود در ایجاد آن سهیم بودهاند باید پاسخگوی نقش و سهم خود باشند.
اعتراف دیرهنگام به اقدامات نقد در مقابل وعدههای نسیه
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «آنچه مشخص است این است که آمریکا در حال حاضر درصدد است تا شرایطی را به وجود آورد که ایران را در برجام نگاه دارد، اما در مقابل نهتنها به تعهدات خود عمل نکند بلکه دیگران و به خصوص شرکای اروپایی خود را از همکاری با ایران باز دارد. آمریکا درصدد است تا این موافقتنامه چندجانبه را گام بهگام به عقب بازگرداند و عملا مزایای برجام در نقطه آغازین و صفر قرار بگیرد و کار با ایران را منوط به اخذ امتیاز در عرصههای مختلف از جمله توان نظامی، دفاعی و حضور منطقهای ایران مرتبط کند که بلاشک در آینده موضوعاتی مانند تروریسم و حقوق بشر نیز به آن اضافه خواهد شد.»
پس از امضای برجام، روزنامههای زنجیرهای در کنار برخی مقامات ارشد دولت، هرگونه نقد به برجام را با فحاشی پاسخ داده و تاکید داشتند که دور باشید و کور باشید که قدرتهای بزرگ دنیا را پشت میز مذاکره شکست دادهایم و این هم سندش!
علیرغم کارنامه سیاه آمریکا در اجرای تعهدات بینالمللی و نقض عهدهای مکرر در تعهدات مختلف و عهد شکنیهای مکرر پس از برجام ، مقامات ارشد دولت و اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای همچنان از لزوم اعتماد به قول آمریکاییها سخن میگفتند و روزنامههای زنجیرهای نیز که ماموریت بزک برجام و چهره خبیث آمریکا را داشتند با ذوقزدگی خاصی تاکید میکردند که باید به قول آمریکاییها در اجرای برجام اعتماد کرد. برای نمونه، روزنامه زنجیرهای شرق- دیماه ۹۴- در تیتر یک نوشت: «اطمینان تهران از اجرای برجام، امضای کری تضمین است.»
این روزها با اقدامات واشنگتن و اعترافات مقامات ارشد دولت، نقد برجام کاری سهل است. اما روزنامههای زنجیرهای باید به این مسئله دقت داشته باشند که دیگر برای اعتراف به دستاورد تقریبا هیچِ برجام و اذعان به اقدامات نقد ایران در مقابل وعدههای نسیه طرف مقابل، خیلی دیر شده است.
وقتی روزنامه زنجیرهای یک پیامرسان را کل فضای مجازی جا میزند!
روزنامه اعتماد در شماره دیروز بار دیگر برای یک پیام رسان خارجی مراسم عزاداری برگزار کرد!
در سطرهای نخست یادداشت روزنامه اعتماد دروغگویی و خلاف واقع نمایاندن موضوع دیده میشود: «در شرايطي كه بحث انسداد يا عدمانسداد فضاي مجازي! به يكي از موضوعات اصلي كشور تبديل شده، معتقدم نبايد بيش از اين در موضوع مته به خشخاش بگذاريم و احيانا مسائل اصلي را فراموش كنيم.»
روزنامه اعتماد پیش از این هم دروغی اینگونه را مطرح کرده بود. آیا در کشور بحث بر سر انسداد «فضای مجازی» است یا بر سر یک «پیام رسان»؟ تفاوت این دو مانند این است که مثلا در کشور واردات «یک کالا» ممنوع شود و آن وقت هوچیگران بنویسند که دولت «واردات» را ممنوع کرد!
در این باره باید به این مفروضات توجه کرد: نخست اینکه نویسنده با اطلاع از تفاوت این دو عبارت: «انسداد فضای مجازی» با «انسداد یک پیام رسان» اقدام به تقریر این نوشته به این صورت کرده که در این حالت دروغی آگاهانه و هدفمند را بیان کرده است. آیا روزنامهای که این چنین مخاطب را برای اهدافش به بازی میگیرد صلاحیت کار روزنامهنگاری را داراست؟!
دوم اینکه فرض را بر این بگیریم که نویسنده ناآگاهانه این عبارات را که تفاوت فاحش در مصادیق دارند به کار گرفته است. در این صورت باید پرسید که آیا آن کسی که تفاوت «فضای مجازی» با «یک پیام رسان» را نمیداند صلاحیت دارد در این مورد اظهار نظر کند؟!
ژست دموکراسیخواهی فتنهگرانی که خواستار ابطال رای مردم بودند!
روزنامه ایران دیروز در مطلبی نوشت: «کشور ما از وجود و تعدد پر شمار تریبونهای یک طرفه، از جمله صدا و سیما رنج میبرد. این در واقع بحران عدم انعکاس صدای مردم است. مردمی که میپندارند آنقدر در چشم قدرتمندان کشور ارزش ندارند که صدای آنها شنیده شود. صندوق رأی نیز که یکی از معدود جاهای باقی مانده برای انعکاس حرف مردم است، گاه در مقابل مخاطراتی قرار میگیرد. طیفهایی به وضوح میکوشند تا با سازوکارهای خاصی تأثیر رأی مردم در اداره کشور را به حداقل برسانند.»
مصداق تمام و کمال سطرهای بالا، همین مدعیان اصلاحاتاند که ادعای دروغ تقلب در انتخابات را دستمایه آشوب و اغتشاش قرار دادند و علیه جمهوریت و اسلامیت نظام شورش کردند. این وطن فروشان جشن حماسه حضور 85 درصدی مردم در انتخابات که شکوه مردمسالاری دینی را به رخ جهانیان میکشید را به کام ملت تلخ کردند و با فتنهگری و قدارهکشی و درخواست ابطال رای مردم دشمنان تابلودار نظام را امیدوار کردند. آن وقت امروز طلبکارند و ژست دموکراسیخواهی میگیرند!