سنگربان سابق تیم ملی فوتبال ایران گفت: مردم به من می گویند چرا در شمال رستوران داری می کنی که می گویم بروم شهردار شوم؟
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری دانشجو، احمد رضا عابدزاده در گفتگو با برنامه نود اظهار داشت: همیشه خاطرات خوبی از زندگی ورزشی ام دارم چه با پیراهن آبی، قرمز، زرد و سبز زمین فوتبال هر روز حاشیه دارد . من فوتبالم را نشان داده ام و متاسف هستم از اینکه هشت سال پیش دربرنامه ۹۰ درباره کفاشیان صحبت کردم. به کفاشیان گفتم اگر امکانات خوب به من بدهید سالی ۱۰۰ دروازه بان خوب تحویل می دهم. برای این به شمال رفتم تا آرامش داشته باشم. نمی خواهم هر روز در راه شهرداری، شورای شهر و فدراسیون باشم . مردم به من می گویند چرا در شمال رستوران داری می کنی که می گویم بروم شهردار شوم؟ در زمان سرمربیگری علی پروین و مربیگری محمد مایلی کهن در تیم ملی مقایل تایوان آسیب جدید دیدم تیم ملی در زمان بازی با تایوان پیراهن نداشت و مایلی کهن یه من گفت پیراهن غلامپور را بپوش آن بی احترامی سبب شد من عصبی شوم که منجر به آسیب دیدگی ام در بازی با تایوان شد. اشتباه خودم بود اما فیزیوتراپ و دکترهای خوبی در آن زمان هم نداشتیم که به من گفتند برای تیم ملی بازی کن بعدا عمل می کنی. آن امر منجر به نابودی زانویم شد. من در جام ملتهای آسیا ۱۹۹۶ و پس از بازی با عراق ناگهان سرما خوردم و بعدش انگشت دستم شکست. مایلی کهن و نادر فریادشیران به نکیسا بازی دادند. در بازی نیمه نهایی با عربستان همراه فریادشیران به رختکن رفتم و گریه کردم. به نادر گفتم مایلی کهن کار بدی با من انجام می دهد و می خواهد مرا مانند سال ۱۹۹۲ خراب کند. به دنبال از دست رفتن پنالتی خاکپور به او گفتم ریلکس باش و به بازی فکر نکن. حیف بود که قهرمانی جام ملتها را از دست دادیم و یک بار هم حیف شد که پرسپولیس قهرمان آسیا نشد. می خواستم بازی زودتر شود و به آن شکل عجیب بازیکن کره ای را بیرون بردم. زرنگ بودن من سبب شد میورا را در بازی ایران و ژاپن دریبل کنم. پس از گل به خودی استاد اسدی گفتم اگر ایران به جای ۳ بر ۲ یک بر صفر می باخت تابلویت را در ژاپن می گذاشتند و می گفتند به درد ما می خوری.
قبل اولین بازی پس از دیدار با ژاپن ذوالفقار نسب به من گفت: چند تا شیرجه بزن تا بیینم وضعیت آسیب دیدگی ات چه جوری است. دستم را روی زمین گذاشته و پای خود را به دیوار زدم تا مربی تیم ملی مطمئن شود آماده هستم. هری کیول را مقابل ۱۰۰ هزار نفر درییل زدم چراکه اصلا جو ورزشگاه برایم مهم نبود. ۸۷ هزار هوادار در ملبورن بودند، اما ایرانیها را از هم جدا کرده بودند تا صدای تشویق انها به گوش نرسد. در زمان گرم کردن ماشینهای باکلاسی مانند بازی ایران و استرالیا در مقدماتی جام جهانی ۷۴ به زمین آمد که بازیکن ما گفت: عجب ماشین خوبی است و عتیقه است. پاشازاده، پیروانی، خاکپور، استیلی، نعیم سعداوی گیج شده بودند و هر کس کار خودش را انجام میداد. در عرض ۶ دقیقه باید ۱۱ گل میخوردم. خاکپور دقیقه ۶ به من گفت: دقیقه چند است و همانجا فهمیدم بازیکنانمان وضعیت خوبی ندارند. روی ریباند گل دوم همه بچهها ایستاده بودند. وقتی آقا خوشگله (پیتر هور که تور دروازه ایران را پاره کرد) به زمین آمد دیدم به زمین خورد قهقهه کنان میخندیدم. همه بچه هایمان عصبی بودند، اما من میخندیدم و پشتک میزدم. سرد شدن بدن بازیکنان استرالیا به سود ما شد. به زبان لالی به هری کیول گفتم نباید مرا میزدی. بازیکنانشان خیلی مرا میزدند که البته من هم میزدم. پس از زدن گل دوم ابراهیم تهامی فکر کرد خودش گل زده است. هنوز این آقا دیوانه بازی در میآورد؟ (پس از نشان دادن عوس دوران پیری پیتر هور). این خاطرات و عکسهایی مردم به من میگفتند بچه ۴ ساله شان را با یک دست (مانند توپی که در بازی با استرالیا گرفتم) بغل کنم. به انها میگفتم چگونه بچه ۴ ساله را با یک دست بغل کنم تا آرنجم خم نشود. مگر توپ فوتبال یا پینگپنگ است که چنین کاری انجام بدهم.. به خانمم گفتم نوه ام به دنیا آمد باید اول پیش، من آمد بارفیکس یا شکم بزند و گریه کردنش هم پای من نیست. این قاب عکس برای من میلیارد ارزش دارد (قاب عکسی از دستهای بازکرده ایران و آمریکا برای شدی از برد ایران). علی پروین در بازیهای آسیایی پکن بهه من گفت: ۲ پنالتی مرا بگیری ۵۰۰ دلار به تو میدهم که سه پنالتی را گرفته و جایزه را گرفتم. آن زمان فدراسیون و مسئولان کاروان ۱۰۰ دلار به من دادند. اگر مصدوم نمیشدم تا ۵۰ سالگی راحت بازی میکردم.