گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو-فائزه علی حسینی؛ «دولت همواره برای خالی نبودن عریضه اعلام می کرد که برای هر سناریویی آمادگی دارد هر چند این صحبت ها حرف گزافه ای بیش نبود و نوسانات اقتصادی و شوک اقتصادی چند ماهه اخیر گواهی بر این مطلب است. قطعا اگر بودجه مبتنی بر واقعیات کشور نباشد سرنوشت آن کاغذ پاره ای بیش نخواهد بود که قابلیت اجرایی هم ندارد.
اینها بخشی از گفتگوی خبرگزاری دانشجو، با احمد علیرضابیگی نماینده مردم تبریز در مجلس، عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور و عضو شورای مرکزی فراکسیون نمایندگان ولایی است. یک هفته مانده به آمدن لایحه بودجه 98 به صحن علنی مجلس شورای اسلامی و در هفته سرکشی نمایندگان به حوزه های انتخابیه از بیگی برای یک گپ و گفت صمیمی دعوت کردیم و او علی رغم دغدغه های فراوانی که داشت حدود یک ساعت و نیم از وقت خود را در اختیار ما قرار داد.
با بیگی از بحث ها درباره مذاکره با آمریکا، احیای کارت سوخت هوشمند، قانون منع به کارگیری بازنشستگان، توزیع بسته های حمایتی و... سخن گفتیم که شاید خواندن مشروح این گفتگو خالی از لطف نباشد.
4 -5 سال است هر کاری می خواهیم در کشور انجام دهیم یا حرفی بزنیم دولتی ها می گویند در حال مذاکره هستیم و برای اینکه منافع ما در خطر نیفتد بهتر است اقدامی انجام ندهیم.
بیگی: کشور ما کشوری آزاد است و همه آراء و عقاید خود را آزادانه اعلام می کنند. این موضوع بیانگر روند دموکراسی در کشور است.
ما نیز به عنوان مخالفان CFT و FATF اگر هم در اقلیت هستیم اما به صراحت نظرمان را اعلام می کنیم و در نهایت مردم درباره آن قضاوت می کنند. همانطور که نام مخالفان برجام در صحیفه تاریخ مانده و مردم امروز به قضاوت نشسته اند که چه کسی آن زمان تصمیم درستی گرفته بود.
اساسا تاریخ بعد از وقوع یک حادثه به راحتی درباره آن رویداد قضاوت می کند. اگر به تاریخ مراجعه کنیم و نگاهی به ماجرای پذیرش عهدنامه ترکمنچای توسط فتحعلی شاه بیاندازیم در می یابیم در حالی که وی درآن شرایط احساس می کرد که بهترین تصمیم را گرفته و خود را فردی باکفایت می پنداشت اما امروز با گذشت بیش از 150 سال از آن تاریخ مردم، فتحعلی شاه را فردی بی کفایت، زنباره ، نالایق و بزدل قضاوت می کنند.
هر چه امروز از تاریخ وقوع دفاع مقدس دور می شویم تاریخ بهتر درباره این رویداد قضاوت می کند که اگر آن شجاعت ها و استقامت ها در برابر رژیم بعثی نبود بخش قابل توجهی از کشور از دست رفته بود.امروز تاریخ بر شجاعت و دلاوری مردانی که آن حادثه را آفریدند و پایمردی امام راحل صحه می گذارد که قطعا اگر آزاد کردن بخشهای اشغالی کشور را به برگزاری جلساتی در کمیسیون های بین المللی و نشست های سازمان ملل موکول می کردیم تاریخ درباره ما این قضاوتی که امروز دارد را نداشت. گذشت زمان روشن می کند که آیا تسلیم شدن و یا مذاکره کردن تصمیم عاقلانه و درستی بوده است یا خیر؟
تاریخ بعدها درباره ما نباید قضاوت کند که ما برای قرص نانی که مردم باید به دست بیاورند کشور را تسلیم کردیم.
آقای لاریجانی اخیرا اعلام کرد که در حال حاضر شرایط برای مذاکره با آمریکا مناسب نیست و به نظر شما آیا با وجود کارشکنی های آمریکا و عهدشکنی های مکرر این کشور همچنان می توان وقعی بر مذاکره با آمریکا نهاد؟
بیگی: خوشبختانه این دیدگاه نسبت به آمریکا حداقل دستاوردی است که به دست آمده است. زمانی پیش از تجربه برجام میان صاحب نظران و مسئولان امر سیاست تشتت هایی درباره این توافقنامه وجود داشت و حتی نشست هایی با مضمون مذاکره با آمریکا در کشور برگزار می شد برخی تماما مذاکرات را تحریم می کردند و برخی دیگر اعتقاد به مذاکره داشتند.
گذشت زمان و تجربه برجام نشان داد که همین یک تجربه برای تمام تاریخ کفایت می کند و ما آزموده را دوباره تجربه کردیم. رهبر انقلاب از 20 سال پیش در پاسخ دادن به کسانی که درخواست مذاکره با آمریکا را داشتند فرمودند در مذاکره قرار است چه چیزی دهید و به جای آن چه چیزی بگیرید؟ آمریکا می خواهد که انقلاب نباشد آیا حاضرید که انقلابتان را تحویل دهید؟
عهدشکنی های مکرر آمریکایی ها نشان داده که آنها در گفته و عمل خود صادق نیستند و حتی دهان طرفداران مذاکره با این کشور هم بسته شده است به نحوی که آنها نیز دیگر روی این را ندارند که از مردم و دولت بخواهند که با آمریکا مذاکره کنند.
به نظرم اگر برجام هیچ آورده ای برای کشور نداشت اما همین که باعث قطع اعتماد برخی مسئولان به آمریکا و ایمان و اعتقاد بیشتر نسبت به فرمایشات مقام معظم رهبری بین سیاستمداران شد می تواند بزرگترین دستاورد این توافقنامه تلقی شود.
مقام معظم رهبری فرمودند نمایندگان مجلس به نحوی قانون منع به کارگیری بازنشستگان را ترتیب دهند که مجبور نباشند به اجازه رهبری متوسل شوند این در حالی است که بسیاری از افرادی که مشمول این قانون می شوند به نوعی در صدد دورزدن قانون هستند با توجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب وظیفه نمایندگان مجلس برای هر چه بهتر اجرایی شدن این قانون چیست؟
بیگی: این قانون در واقع واکنشی بود نسبت به کارکرد دولت در استفاده از افرادی که دارای تجارب بالا در سمت های اجرایی بودند هرچند تجربیات مفید است و مجلس بحثی درباره آن ندارد اما رویه ای که دولت در پیش گرفته بود نشان از این داشت که قوه مجریه اصل را بر این گذاشته که باید از افرادی که سنشان بالا رفته استفاده کند و عرصه را برای ورود نسل جوانتر انقلاب بسته کرد.
اساسا دولت جوان آقای احمدی نژاد که توانست حلقه بسته مدیران را در نوردد نشان داد که جوانها می توانند با انرژی تر و چابک تر و منشاء اثر باشند این در حالی است که دولت تدبیر و امید با تغییر دولت پرچم را از دست جوانان گرفت و به دست پیرمردان سن و سال گذشته، خسته و درهم شکسته داد که دچار وادادگی یا غرور شده بودند.
زمانی که مجلس این موضوع را مشاهده کرد نسبت به تصویب قانون اقدام کرد تا بتواند از این رویه جلوگیری کند و عرصه برای جوانان باز شود. گویا در کشور ما سنت شده از جایی که قانونی شکاف ایجاد می شود استثنا پشت استثنا می آید و اساسا رسالت آن قانون را هم خدشه دار می کند کما اینکه پس از قانون منع به کارگیری بازنشستگان حدود 140 نفر از نمایندگان طرحی را امضا کردند که در آن خواستار مستثنا شدن شهردار تهران از شمول این قانون شدند این در حالی است که در طول تاریخ قانونگذاری بی سابقه بوده که برای یک فرد قانون تصویب کنیم.
چه بسا در میان افرادی که مشمول قانون بازنشستگی می شوند افرادی هستند که به وجودشان برای استمرار خدمت و تاثیرگذاری نیاز باشد. آنها همچنان برای مسوولیت های اجرایی که استقامت بالا و توانایی جسمانی را می طلبد محفوظ بمانند که حتما این استثنا باید شامل افراد با توانایی بالا و منحصر به فرد باشد که امکان جایگزینی برای آنها متصور نیست.
تجربه این را ثابت کرده که آن مدیریتی که مردم ما انتظار دارند خصوصا در دستگاههای اجرایی که کاری بی وقفه و شبانه روزی و در دست مردم بودن خصیصه آنها باشد در سنین بالا کمتر این ویژگی یافت می شود. اگر هم استثنائاتی وجود دارد این افراد باید به خود ببالند که مورد عنایت رهبری قرار گرفتند آنها به عنوان افرادی که شبیه و نظیری در نظام جمهوری اسلامی ندارند به دست رهبر معظم انقلاب از شمول قانون مستثنی شدند که اکنون باید ببینیم از حسن نظر رهبری برای تسهیل امور دولت چگونه استفاده شده است.
هرچند ما راه را برای حضور این افراد در جایگاه قانون گذاری باز گذاشتیم و ممکن است این افراد در جایگاه های قانونگذاری و یا مشاوره دادن برای مدیران اجرایی بتوانند ایفای نقش مناسبی داشته باشند بهتر است افرادی که در قانون جزء استثنائات هستند و قابلیت بالایی دارند در جایگاه قانون گذاری حضور پیدا کنند.
تذکر این نکته الزامی است که دفتر مقام معظم رهبری نیز اعلام کرد موافقت برای استمرار خدمت این افراد به مدت یکسال دلیل بر صلاحیت آنها نیست یعنی شاخصه صلاحیت برای این افراد موضوعیت ندارد و شاید این تلنگری باشد برای اینکه موضوع تربیت و آموزش مدیران را بیشتر مورد اهتمام قرار دهیم.به طور مثال صنعت نفت ما قدمت 70 ساله دارد تعداد زیادی مهندس در این صنعت تربیت شده اند اما چون اراده جدی از سوی دولت برای بکارگیری این افراد در شرکت ملی نفت وجود ندارد به فردی با مشخصات آقای کرباسیان روی می آورد.
این در حالی است که ممکن است آشنایی آقای کرباسیان با حوزه نفت به اندازه استفاده از نازل جایگاه بنزین برای سوخت گیری باشد که البته این مشکل به دولت برمی گردد چرا که رهبری برای گره گشایی از دولت با مستثنی شدن این افراد از شمول قانون موافقت کردند. چه بسا رهبر معظم انقلاب فرمودند بنده این فرد را نمی شناسم و تنها به منظور کمک به دولت این امر را لحاظ کردم.
دلیل اینکه مسئولان علیرغم شعارهایی که سر می دهند به جوانها میدان عمل نمیدهند چیست فکر نمی کنید نزد مردم شائبه سیاسی بازی و لابی گری در بین دولت به وجود بیاید؟
بله قطعا چنین شائبه ای به وجود خواهد آمد موضوعی که در حال حاضر مطرح می شود تمکین و تبعیت از قانون است در حال حاضر متاسفانه مدیران دولتی در چارچوب حلقه ای محدود به کار گرفته می شود و به فردی که خلاقیت و ابتکار عمل داشته باشد کمتر میدان عمل می دهند.
ارزیابی شما از احیای کارت سوخت و توزیع بسته های حمایتی دولت چیست؟
بیگی: معتقدم استفاده از کارت سوخت اجباری و گریز ناپذیر است . به طور مثال ضرورت اجرای هدفمند یارانه ها اکنون بیش از هر زمان دیگری خود را نشان می دهد ما باید این مسیر را می رفتیم تا واقعی شدن اقتصاد برسیم در عین حال باید برای گذران زندگی مردم تزریق هایی در زندگی مردم انجام می دادیم تا آنها بتوانند زندگی خود را با وضعیت موجود انطباق دهند.
هدفمندی یارانه ها پیمان میان مردم و دولت تلقی می شد اما از آنجایی که این طرح حاصل دولت احمدی نژاد بود و با آن برخورد سیاسی شد باید از بین می رفت همانطور که با مسکن مهر همین کار را کردند. 6 سال منابع و فرصت ملت ایران را به دلیل وعده موهومی به اسم مسکن اجتماعی که دست آخر هم هیچ کاری از پیش نبرد از دست دادیم.
موضوع سهمیه بندی و استفاده از کارت سوخت هم همین است این موضوع به یک دولت برنمی گردد بلکه راهی است که باید آن را طی کنیم کشور ما بر مبنای سیاست های اقتصاد مقاومتی برای رویارویی با تکانه هایی که ممکن است اقتصادمان را تحت تاثیر قرار دهد باید امکان کنترل بر مصرف سوخت خود داشته باشد.
مجلس هم در برنامه ششم بر آن پافشاری کرد که باید سامانه سهمیه بندی سوخت حفظ شود این در حالی است که دولت با برخورد سیاسی نسبت به این طرح به نحوی نشان داد که هدفمندی یارانه ها، مسکن مهر و سهمیه بندی سوخت طرح بسیار بدی است فارغ از اینکه این موارد جزو ضروریات حیات اقتصادی کشور است. می گویند بیست میلیون لیتر سوخت قاچاق می شود و سالانه 15 میلیارد دلار سرمایه کشور در جیب بیگانه ریخته می شود چه بهتر که از آن جلوگیری شود.
به نظرم اقدام دولت در توزیع بسته های حمایتی کاری بی برنامه و غیرنظام مند است که جامعه هدف و مدت استمرار آن مشخص نیست.طبیعتا هزینه کردن منابع کشور باید براساس قانون بودجه اتفاق بیفتد که این موضوع در قانون بودجه دیده نشده است پس مبنای قانونی اش نیز مشخص نیست و مردم هم نمی دانند چه کسانی شامل این بسته های حمایتی می شوند.بسته های حمایتی به منزله پول پاشیدن در اقتصاد کشور است که سم مهلکی محسوب می شود و سبب نارضایتی در جامعه خواهد شد واز سوی دیگر موجب سواستفاده سودجویان میشود.
آنچه که مسلم است دولت در حال حاضر حقانیت هدفمندی یارانه ها را پذیرفته اما روی اظهار کردن آن را ندارد که بگوید با آن موافق است از این رو آنچه که انجام می دهد پول پاشی در اقتصاد کشور است که این موضوع نتایج منفی را در جامعه به دنبال خواهد داشت.
طرحی که وزیر ارتباطات در خصوص کارت سوخت ارائه داد مبنی بر استفاده از یکی از کارت های بانکی به عنوان کارت سوخت را چه طور ارزیابی می کنید؟
بیگی: اینکه یک کارت بانکی واحد را به جای کارت های متعدد برای استفاده از سهمیه بندی سوخت تجویز کنیم امری بسیار منطقی تلقی می شود. شاخصه آن کارت ریال است و طبیعتا پول بنزین به ریال قابل تبدیل است بنابراین با یک میزان مشخص می توان بنزین خرید و بهره مندی از یارانه بنزین به جای اینکه بر مبنای خودرو داده شود به هر فرد ایرانی داده می شود که به عدالت نزدیک تر است.
تصور می کنید دولت چه مواردی را در بودجه سال 98 گنجانده باشد و ارزیابی تان از بودجه سال آینده چیست؟
بیگی: مجلس و دولت در موضوع بودجه و برنامه ریزی غفلت هایی را مرتکب شدند مهمترین آن این بود که علی رغم رویه ای که رئیس جمهور آمریکا در پیش گرفته بود و اساسا قابل پیش بینی بود که با روی کار آمدن ترامپ، خروج آمریکا از برجام قطعی است و باید دولت این موضوع و پیامدهای آن را پیش بینی می کرد اما هیچ اقدام چشمگیری از سوی دولت در قانون برنامه صورت نگرفت و اساسا دولت حاضر به تقدیم برنامه به مجلس نشد این در حالی است که زمانی که ترامپ به قدرت رسید مشخص بود شرایط پیش رو چه خواهد بود اما این موضوع را نه در قوانین مصوب مجلس و نه در لایحه ای که دولت به مجلس آورده بود مشاهده نکردیم.
این در حالی است که دولت همواره برای خالی نبودن عریضه اعلام می کرد که برای هر سناریویی آمادگی دارد هر چند این صحبت ها حرف گزافه ای بیش نبود و نوسانات اقتصادی و شوک اقتصادی چند ماهه اخیر گواهی بر این مطلب است.
همین امر سبب شد که اعتماد مردم نسبت به دولت سلب شود و نتایج این بی اعتمادی نسبت به کارآمدی مسئولان را امروز در هر جمع و محفلی مشاهده می کنیم. قطعا اگر بودجه مبتنی بر واقعیات کشور نباشد سرنوشت آن کاغذ پاره ای بیش نخواهد بود که قابلیت اجرایی هم ندارد.
علی رغم کاهش نرخ ارز اما همچنان تاثیرات این کاهش را بر سر سفره های مردم نمی بینیم آیا مسئولان نمی خواهند فکری به حال این شرایط کنند؟
بیگی: بحران ارزی جمهوری اسلامی یک بحران 11 ماهه است که بر شاکله اقتصادی کشور تاثیر گذاشت و دولت در آخرین روزها به فکر چاره افتاد این در حالی است که علی رغم کاهش نرخ ارز در ظاهر این کاهش را در نرخ کالاهای اساسی احساس نمی کنیم.
دولت سه نرخ برای ارز اعلام کرد نرخ 4200 تومانی، نرخ 8000 تومانی نیما و نرخ بازار سوم؛ که به نظر می رسد اکنون دولت نرخ بازار سوم را به عنوان واقعیت پذیرفته است طبیعتا قیمت کالاها از این پس بر مبنای نرخ بازار سوم قیمت گذاری خواهد شد یعنی حتی اگر کالاها با ارز 4200 یا 8000 تومانی خریداری شده باشند مبنای قیمت گذاری و چسبندگی قیمت ها به نرخ بازار سوم خواهد بود.
دولت در حال حاضر باید از این واقعیت برای تک نرخی کردن ارز استفاده کند چرا که این تفاوت قیمت سبب رانت، فساد و بهره مندی های مختلف می شود هرچند دولت نشان داد که دست بالایی در دادن رانت دارد یعنی علی رغم مشکلات ارزی شاهد بودیم که از فروردین سال 97 تا خرداد 97، 18 میلیارد دلار ارز کشور با قیمت 4200 تومان صرف کالاهایی شد که شاید هرگز آن کالاها وارد کشور نشد یا اگر هم وارد شد کالاهایی نبودند که جزو ضروریات باشند.
یک باغبان کم سواد روستایی می داند زمانی که مقدار مشخصی آب در اختیار دارد باید این آب را صرف درختانی کند که در بازار ثمره و میوه آن بیشترین خریدار را دارد و اگر غیر از این باشد نشان می دهد که آن فرد از شناسایی حداقل اولویت ها عاجز است. مانند دولت که یا از شناسایی حداقل اولویت ها عاجز است یا محظوراتیدارد که نمی تواند آن اولویت ها را شناسایی کند اولویت هایی که یک باغبان ساده می تواند تشخیص دهد اما دولت نه.
نتیجه بحران ارزی کاهش قدرت خرید مردم بود و در حال حاضر مردم با تورم حدود 35 درصدی و با حقوق حداقلی یک میلیون و 200، 300 هزار تومان زندگی را سر می کنند که این شرایط حکایت از تحمیل فشار سنگین به مردم دارد. این در حالی است که کالاهای سبد خانواده 55.9 درصد افزایش قیمت یافته اند.
از سوی دیگر شاهد هستیم که دولت وعده افزایش حقوق کارگران و کارمندان را می دهد که این افزایش دستمزد در شرایطی اعمال خواهد شد که قدرت خرید مردم نصف شده است.
شرایط اقتصادی نشان داده که وضعیت زندگی مردم پس از بحران خود را نشان می دهد یعنی تازه از این به بعد افزایش نرخ کالاها خود را نشان خواهد داد اگر هم دولت بخواهد حقوق ها را 50 درصد افزایش دهد اولا منابعش موجود نیست ثانیا سبب شوک بزرگ اقتصادی خواهد بود.بهتر است دولت به واقعیت اقتصادی گردن بگذارد و به سمتی پیش رود که قیمت ها را واقعی کند و با احیای قانون هدفمندی یارانه ها حق مردم را پرداخت کند.
میان مردم و دولت در جریان قانون هدفمندی یارانه ها پیمانی منعقد شد که متاسفانه دولت برخلاف آن عمل کرد.