به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، «مهدی محمدی» در یادداشتی با موضوع SPV نوشت:
یکم- شواهد نشان می دهد دولت آقای روحانی و طرف های اروپایی قصد دارند در چند هفته آینده یک نسخه از مکانیسم مالی ویژه یا همان SPV را رسما اعلام کنند. هیچ کس در ایران نمی داند جزئیات این توافق دقیقا چیست و مجددا مانند برجام –یا حتی بدتر از آن- افکار عمومی زمانی با توافق مواجه خواهد شد که نهایی شده و دیگر امکان تغییر در آن وجود ندارد. این بار، حتی ممکن است متن توافق هرگز منتشر نشود و کسی هیچ کس نفهمد واقعا چه داده و چه گرفته اند.
دوم- چند ایراد بسیار مهم بر نسخه های فعلی SPV وارد است که دولت حتما باید راه حلی برای آنها پیدا کرده باشد والا اجرای SPV نه تنها سود نخواهد داشت بلکه در میان مدت، خود به دردسری بزرگ برای کشور تبدیل خواهد شد. تجربه برجام نشان داده توافقاتی از این دست به سطر به سطر مین گذاری شده است و باید با احتیاط تمام درآنها گام نهاد.
1- اگر اجرای SPV به اعمال استانداردهای FATF بویژه اجرای CFT در ایران مشروط شده باشد، در واقع دولت یک امتیاز امنیتی کاملا نقد داده و در حالی که معلوم نیست حتی امتیاز اقتصادی نصفه و نیمه ای هم به دست آورده باشد.
2-اگر SPV صرفا یک مکانیسم تسویه باشد و در آن پرداختی صورت نگیرد، این امر در میان مدت به «ارز زدایی» از تجارت خارجی ایران خواهد انجامید و این دقیقا تحقق یکی از اصلی ترین اهداف تحریم های امریکاست.
3- اگر SPV به هر شکل به نوعی از مذاکرات منطقه ای میان ایران و اروپا گره خورده باشد، یعنی اروپا موفق شده به نیابت از امریکا ایران را پای میز مذاکرات منطقه ای بنشاند بی آنکه در حوزه های مورد نگرانی ایران هیچ گام اساسی برداشته باشد. ایجاد تناظر میان ارکان تحریم با ارکان برنامه منطقه ای ایران، وارد شدن در بازی است که هدف اصلی و نهایی امریکا از همه فشارها و تهدیدهای فعلی است.
4- اگر ساختار SPV به گونه ای باشد که به آسان شدن شناسایی مشتریان تجارت خارجی ایران برای خزانه داری امریکا بینجامد، این مکانیسم نه تنها به تضعیف تحریم های امریکا کمک نکرده بلکه خود به عاملی برای تسهیل و تقویت آن تبدیل خواهد شد.
سوم- از حیث راهبردی، دولت اکنون دیگر باید فهمیده باشد که اروپا همین توافق را 6 ماه قبل هم می توانست با ایران بکند. اروپا تا جایی که می توانست این مذاکرات را کش داد تا اولا زهر تحریم ها هر چه بیشتر به جای اقتصاد ایران ریخته شده و نیاز ایران به توافق ماکسیمم شود، ثانیا، اروپا با این تاکتیک در واقع این امکان را از دولت آقای روحانی گرفت که سراغ شرکای بزرگ تر تجارتی ایران مانند چین، روسیه و هند برود و یک راه حل «غیر غربی» برای تحریم ها بیابد و ثالثا اروپایی ها نهایتا همه تلاش خود را کردند تا نهایی شدن SPV را به برنامه موشکی و منطقه ای ایران مرتبط کنند و این تلاشی است که هنوز هم ادامه دارد. گرچه دولت آقای روحانی کارنامه ای ناامید کننده از این حیث دارد که بتواند درسی از گذشته بیاموزد، اما همین مذاکرات هم سندی دیگر است از اینکه اروپا یک شریک راهبردی نیست و همین حالا فقط به دلیل روی کار بودن ترامپ در امریکا مختصر تحرکی از خود نشان می دهد والا برجام هیچ پیشرفت راهبردی و ماندگاری در روابط ایران و اروپا ایجاد نکرده است. همه کاری که اروپا کرد این بود که ایران را به لطائف الحیل در برجام نگه دارد تا نهایتا آن را به حداقل گشایش های اقتصادی ممکن راضی کند. معطل کردن اقتصاد کشور یک روز برای برجام، روز دیگر به امید دموکرات ها، اکنون به امید SPV اروپایی، و فردا هم لابد به امید باختن ترامپ در انتخابات 2020 امریکا، و شرطی کردن جامعه با گره زدن اقتصاد به سیاست خارجی، هم فرصت های کشور را سوزانده، هم دشمن را طمع کارتر کرده و هم اعتبار و کارآمدی دولت را تا حد وعده دهندگانی که حتی نمی توانند چند ماه روی حرف خود بمانند به ورطه نابودی کشانده است. این چیزی نیست که بابت آن خوشحال باشیم. بخواهیم یا نه، همه ما نهایتا روی یک کشتی نشسته ایم.
چهارم- حالا هم چیزی که مردم می خواهند گشایش اقتصادی و حل مشکلات است نه SPV، همچنانکه از برجام هم همین را می خواستند. SPV در بهترین حالت یک مکانیسم تسهیل تجارت خارجی ایران خواهد بود و به هیچ وجه نمی تواند جایگزین، برنامه، خلاقیت، ابتکار عمل و کوشش دولت در داخل شود. تا وقتی که دولت چشم به خارج دوخته و کوتاه نیامدن در مقابل رقیبان داخلی را مهم تر از تدوین یک سیاست خارجی و اقتصادی واقع بینانه می داند، و به جای تلاش واقعی برای حل مشکلات به فکر آن است که چه کند تا خود مقصر اوضاع قلمداد نشود و مقصری پیدا کند و همه تقصیرها را به گردن آن بیندازد، با SPV یا بدون SPV توقع بهبود اوضاع، خیال خام است.